تحقیق و پژوهشی در باب حجاب اسلامی و بررسی فواید آن و نقد بد حجابی و آفت های آن در اجتماع

  

          عنوان مقاله : گستره عفاف به گستردگی زندگی 
 
 

 

گستره عفاف به گستردگي زندگي

«اللهم اني اسئلک الهدي والتقي والعفاف والغني والعمل بما تحب وترضي»1

خداوند متعال نسخه هاي هدايت وسعادت بشريت را به واسطه پيامبران ، هاديان وراهبران مصلح براي امتهاي مختلف فرستاده است، که کاملترين آنها دردين مبين اسلام متجلي است، اين دستورات براساس شناخت دقيق ابعاد گوناگون وجودي انسان، متضمن دستيابي به زندگي شايسته ونيل به کمال حقيقي وسلامت جسم وروح اوست .

در آيين مقدس اسلام، برنامه تربيت براساس احياي تمامي تمايلات فطري وهدايت همه خواهش هاي طبيعي بشر استوار است وشناخت اين تمنيات فطري وارضاي صحيح ومعتدل هر يک از آنها اساسي ترين پايه تربيت انسان مي باشد . چنين تربيتي هماهنگ با نظام حکيمانه خلقت وبر وفق قانون آفرينش است، انسان را به شايستگي مي سازد وموجبات خوشبختي وسعادت ابدي او را فراهم مي کند.

«فاقم وجهک للدين حنيفا فطرت الله التي فطرالناس عليها»2

گرايش به زيبائي از قبيل : زيبا پوشيدن، زيبا سخن گفتن، خود را آراستن، معطر کردن وتمايلات جنسي، همه وهمه اموري است که از فطرت انسان برمي خيزد.

آنچه مهم است، نگهداشتن حريم وخارج نشدن ازحد اعتدال دراين موارد مي باشد، نه سرکوب کردن خواهشهاوتمايلات فطري ودروني ونه تند روي وافراط درآنها، اساسا معناي عفت همين است. يعني شخصي عفيف وپاکدامن است که بتواند شهوات وغرايز خودرا تحت کنترل درآورد،به طوري که از حد اعتدال خارج نگردد.

پافشاري برمنزلت عفاف دردين اسلام تا جائي است که امام المتقين، امير مؤمنان حضرت علي ابن ابيطالب (عليه السلام)، مقام وجايگاه عفيف را با مقام شهيد در راه خدا مقايسه مي کند.

«ما المجاهد الشهيد في سبيل الله باعظم اجراً ممن قدر فعف لکاد العفيف ان يکون ملکاً من الملائکه.

پاداش مجاهد شهيد در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفيف پاکدامني نيست که قدرت گناه دارد وآلوده نمي گردد. همانا عفيف پاکدامن فرشته اي از فرشته هاست ». 3

اما با کمال تأسف، همزمان با گام نهادن بشر به سکوي آسمان وحکمفرمائي فن آوري بر مغز واراده بشر، فرشته عفت واخلاق نيز از بسياري جوامع رخت بربست. زن که مظهر عفاف، حيا وعشق ورزي به قداست وپاکي، مام بشريت محسوب مي شد وتداعي صفات فرشتگان درروي زمين وکانون گرم خانواده مي نمود، به عنوان ابزاري بي مقدار در کوي وبرزن چون کالائي دردست طماعان وگردانندگان بازار هوي وهوس درآمد ودرمعرض هجوم همه جانبه جريان هاي سوء سياسي وتبليغاتي وسراشيبي سقوط  قرار گرفت وکرامت ذاتي اش زير غباري از غفلت وفراموشي مدفون شد.

ازآن پس، اساس ازدواجها درهم ريخت وهمه به دورآتش شهوت رقصيدند ونظام هاي دقيقي که در طول قرنها زندگي آدميان براي اداره وبقاي خانواده وضع شده بود ونيز روحاني ترين روابط انساني ميان زن ومرد، يکباره فروريخت واز ارزش واعتبار زن، درنظر مرداني که براي وصول به کعبه وجود زن، حريمي ملکوتي ساخته بودند، کاسته شد تا آنجا که آنچه ازبدي، گناه، عصيان، خيانت، کم ارادتي وتجاوز به زن ومقام شامخ او بود، درحق او روا داشتند.

شکي نيست که حفظ سلطه اقتصادي، سياسي ونظامي کشورهاي سرمايه داري استعمارگري برساير کشورها ومناطق عقب نگاه داشته شده استعمارزده، بدون سلطه فرهنگي وتنيده برافکار وعقايد وفرهنگ مردم اين مناطق، ممکن نبوده ونخواهد بود، که استعمار براي رسيدن به اين هدف شوم از کتب درسي مدارس گرفته تا مقالات علمي، برنامه هاي سينمائي، راديوئي، تلويزيوني، ويديوئي، ماهواره وغيره به صورت گوناگون بهره برداري مي کند وهمواره در صدد است که مردم، به ويژه روشنفکران جوان، بخصوص امت اسلامي را از تاريخ جامعه خود جدا سازد وطرز تفکر استعماري را رواج دهد وهر چه افزونتر، از خود بيگانگي وبيگانه پرستي را توسعه بخشد.

آنچه مي تواند جامعه اي را از اين تفکرات شوم واضمحلال وسقوط به ورطه نابودي مصون داشته وحفظ کند، ترويج فرهنگ دقيق عفاف وتبيين ابعاد مختلف آن درجامعه است. اين نوشتار به همين منظور انتخاب وتنظيم يافته است.

   مفهوم وتعريف عفاف

درتعاليم اسلامي، مفهوم واژه عفت، برکنترل شهوات وجلوگيري آن درخروج از مرز اعتدال دلالت مي کند.

در قران کريم «حالت نفساني که از غلبه شهوت باز دارد » آمده است . به بيان قران کريم عفيف به شخصي اطلاق مي شود که خود نگهدار وبا مناعت باشد .4

اين تعبير در افراد وموارد مختلف، شرايط خاص خود را دارد . به عنوان مثال :

الف) عفت در فقير عبارت است از : قناعت ورزي وحفظ نفس از تمايلات شهواني تا گناهي از وي صادر نشود.

ب) عفت در غني عبارت است از : نگهداري وحفظ نفس از شهواتي که به واسطه وسعت مال وامکانات مالي براي توانگر حاصل مي شود. «ومن کان غنيا فليستعفف ».5

ج)عفت در افرادي که توانائي برانجام نکاح ندارند، خودداري نفس از شهوات وحفظ پاکدامني از آلودگي به گناه .

د) عفت در زنان سالخورده به نگهداري حفظ خويشتن است از آنچه نفس بدان ميل مي کند ، از قبيل : ظاهر کردن زينت وخودآرائي. 6

 عفاف ، ريشه در فطرت

فطرت امري است که خداي متعال آن را در وجود هر فرد قرار داده وانسان بدون اکتساب، به آن ميل ورغبت دارد . عفاف نيز يکي ازاين باورهاست. روح عفت وپروا پيشگي از بدو خلقت آدمي تاکنون برانسان حاکم بوده است. البته ممکن است شکل، اندازه وکيفيت بروز آن دردوره هاي مختلف متفاوت باشد، اما اين خصلت هميشه بروز وظهور داشته است. قران کريم درداستان آفرينش آدم وحوا ازاين خصلت فطري چنين ياد مي کند :

« فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوء تهما وطفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة »7

(شيطان) آن دورا فريفت وبه پستي افکند . چون ازآن درخت خوردند، شرمگاههايشان آشکار شد وبه پوشيدن خويش از برگهاي بهشت پرداختند.

دراديان الهي نيز، توصيه به عفاف وحيا فراوان شده است.

دررساله پولس درعهد جديد مي خوانيم : «زنان خويشتن را به لباس مزين به حيا وپرهيزکاري بيارايند، نه به زلفها وطلا ومرواريد ورخت گرانبها ». 8

برخي براساس مجسمه هاي برجامانده ، کتيبه ونقش برجسته هاي تاريخي چنين استنتاج کرده اند که سرما وگرما، علت اصلي اختيار پوشاک نبوده، بلکه علت آن حيا وپوشاندن شرمگاه بوده است.9 وزنان ايراني دردوره هاي مختلف از مادها، هخامنشيان، اشکانيان وساسانيان نيز، داراي پوشش بوده اند. 10

«فريد وجدي» دراين باره مي نويسد : حجاب زنان قدمتي طولاني دارد، آنگاه به نقل دايرة المعارف لاروس چنين ادامه مي دهد، زنان يوناني دردوره هاي گذشته صورتها واندامشان را تا روي پا مي پوشاندند. سخن در مورد حجاب، درلابلاي کلمات قديمي ترين مؤلفين يوناني نيز به چشم مي خورد، حتي « بنيلوب» همسر پادشاه «عوليس » نيز با حجاب بوده است وزنان شهر «تيب» نيز داراي حجاب خاصي بودند بدين صورت که حتي صورتشان را نيز با پارچه مي پوشاندند. اين پارچه داراي دو سوراخ بود که مقابل دو چشمان قرار مي گرفت تا بتوانند به خوبي ببينند. در «اسبرطاء » از موقع ازدواج حجاب را رعايت مي کردند . نقشهائيکه برجاي مانده حکايت مي کند که زنان سررا پوشانده ولي صورتهايشان باز بوده است وهنگامي که به بازار مي رفتند، صورت هايشان را نيز مي پوشانده اند . حجاب در زنان سيبري وساکنان آسياي صغير وجود داشته وزنان روماني از حجاب شديدتري برخوردار بوده اند .11

همه اين موارد نشان مي دهد که حيا وعفت، خصلتي انساني است وآدميان به حکم نهاد وآفرينش خويش بدان رغبت دارند. هنوز قوانين جهاني برلزوم جلوگيري از کارهاي خلاف عفت تاکيد دارند، اگر چه رعايت آن درهمه جا يکسان نيست وميزان به فعليت رسيدن آن درافراد مختلف است.

  شکل گيري عفاف در سايه وراثت وتربيت

دوعامل وراثت وتربيت، نقش مهم ومؤثري در پرورش سجاياي اخلاقي، پاکدامني، سعادت وخوشبختي انسان دارند. با شناخت دقيق وتوجه کافي به دو موضوع  وراثت وتربيت وبکارگيري دستورات صحيح ومناسب دراين زمينه مي توان صاحب نسلي پاک، سالم وسعادتمند شد.

«وراثت عبارت است از: نيروي طبيعي در موجود زنده که به وسيله آن، صفات از اصل به نسل منتقل مي شود، خواه اين صفات مخصوص اين نسل باشد، خواه مشترک ميان تمام افراد اين نوع يا بخشي ازآنها باشد.»12

به تعبير ديگر : « انتقال صفات وخصوصيات جسماني، رواني وحالات وويژگيهاي اخلاقي ورفتاري از پدر ومادرويا اجداد به نسلهاي بعدي». 13

اين خصوصيات وويژگيها درجهت مثبت يا منفي در افراد تاثير مي گذارند، «سلامت يا بيماري والدين، اختلالات رواني وعاطفي، عفت ويا آلودگي، سطح درک وفرهنگ،ايمان واعتقاد، خوي واخلاق والدين، همه وهمه درزندگي انسان مؤثرند. علم روانشناسي ژنتيک ثابت کرده است که حتي حال وهواي زن وشوهر درحين انعقاد نطفه، درفرزندان اثر مي گذارد، اضطراب وتشويش، امنيت خاطر، حتي احساس گناه وفريب، درسرنوشت کودک  مؤثر  است».14

امير مؤمنان حضرت علي عليه السلام دربيان اين امر مهم مي فرمايند:

 «اذا کرم اصل الرجل کرم مغيبه ومحضره»15

وقتي اصل وريشه انسان، خوب وشريف باشد، نهان وآشکارش خوب وشريف است

ودر جاي ديگر مي فرمايند:

«حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق»16

نيکوئي اخلاق، دليل پاکي وفضيلت ريشه خانوادگي است. چنانکه از پيامبراکرم (صلي الله عليه واله) روايت شده که فرمود:

«الشقي شقي في بطن امه والسعيد سعيد في بطن امه » 17

براين اساس مراقبتها وخودسازي جسمي وروحي پدرومادر، تقوي، عفاف وپيراستن خود از محرمات ومعاصي نقش بسيار مؤثر ومهمي درسعادت فرزند دارد.

مرحوم شيخ مرتضي انصاري (ره) پيشرفت هاي علمي ومعنوي خودرا نتيجه زحمات ورعايت هاي مادرشان مي دانند ودانشمنداني همچون آيت الله مطهري وبهشتي که نقش مهمي درتبيين فرهنگ اسلام داشتند از مادراني پاکدامن، شجاع، مومن وعفيف برخوردار بودند18

وبه همين خاطر است که درحديث نبوي(صلي الله عليه واله) اينگونه آمده است

 « طوبي لمن کانت امه عفيفه» 19

 محيط تربيتي کودک، يعني محيطي که شخص درآن متولد مي شود ودرآنجا رشد مي يابد نيز، درسعادت وشقاوت او بسيار مؤثر است. پدران ومادراني که محيط مساعدي براي تربيت صحيح فرزندانشان به وجود مي آورند ودر معاشرت با آنان گفتاري پاک ورفتاري پسنديده دارند وقدم به قدم، برنامه هاي تربيتي وفضائل اخلاقي را درپرورش فرزندان خود، مد نظر قرار مي دهند، مي توانند جواناني ازهر جهت شايسته تربيت کنند وازاين طريق اوامر الهي را اجرا ووظيفه خود را نسبت به فرزند وجامعه انجام دهند.

بسياري ازبدبختي هاي اجتماعي وآلودگيهاي اخلاقي وبي عفتي جوانان ازمحيط خانواده سرچشمه گرفته ومعلول تربيتهاي نادرست ويا عدم نظارت والدين بر فرزندان است.

«کل مولود يولد علي الفطرة، فابواه يُهَودانه ويُنصرانه ويُمجسانه»20 

هرنوزادي برفطرت الهي به دنيا مي آيد، پس پدرومادر اورا به دين يهود ونصراني وزرتشتي گرايش مي دهند . بنابراين وراثت وتربيت خانوادگي، اساس شخصيت فرد را تشکيل مي دهد ومي تواند اورا به انساني عفيف با اخلاق وموفق، يا انساني فاسد،منحرف ومضر تبديل کند.

 دامنه عفاف

بررسي ابعاد مختلف عفاف وگستره آن درشئونات فردي واجتماعي دامنه وسيعي دارد که با استفاده از قران وسنت به چند مورد از آن اشاره مي کنيم:

           1-   عفت درفکر

گرانبهاترين سرمايه اي که خداوند به نوع بشرارزاني داشته، گوهر فروزان عقل است. همه اعمال، احساسات، رفتاروحتي توانائيهايمان براساس انديشه وفکر حالت مي گيرد. هر عمل ورفتاري چه خوب وچه بد، چه اينکه نتيجه آن خير يا شر باشد، از فکر وانديشه سرچشمه مي گيرد، به عبارت ساده تر، آنگونه که مي انديشيم ، عمل مي کنيم.

هرچه فکر انسان متعالي تر وبا فطرت کمال جوي او(که خالي ازهرگونه زشتي وپليدي است) بيشتر منطبق باشد سريعتر راه تکامل را مي پيمايد. چنانچه، مولاي متقيان، حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «من عقل عف»21 هر آنکس که عقل دارد عفت مي ورزد. ودرجاي ديگر مي فرمايند: «عقل انسان، به ميزان عفت وقناعتش سنجيده مي شود»22

ازاين رو ، عقل يکي از عوامل  مؤثر  درتعديل خواهشهاي نفساني ورام کردن غرايز بشري است. عقل براساس محاسبه صحيح، آزادي انسان را محدود مي کند ودرمسير زندگي، راه را از بيراهه وروا را ازناروا تميز مي دهد. عقل مي تواند شهوات وتمايلات بشررا اندازه گيري کندوموجبات تعديل خواهشها را فراهم آورد وهمچنين قادر است غرايز آدمي را به خير وصلاح هدايت کند وازتند روي وطغيان باز دارد وخلاصه عقل، راهنمائي است که پيروي ازآن مايه فلاح ورستگاري بشراست. حضرت علي عليه السلام دراين باره مي فرمايند:

« فکرک يهديک الي الرشاد»

 افکار عاقلانه ات تورا به راه صواب وهدايت واقعي راهنمائي مي کند.23

انساني با شرف است که افکار او شريف وبالعکس انساني آلوده وگنهکار است که انديشه وفکراو آلوده باشد . جان کلام اين است ، براي رسيدن به زندگي حقيقي وسعادتمندانه محتاج انديشه وفکري عفيف، صادق وقابل اعتماد هستيم.

           2-   عفت درنگاه

ارزش واهميت اين موضوع ازاين بابت است که چشم، دروازه دل است . آنچه ازاين دريچه وارد وجودشخص مي شود، گاهي اورا به سرمنزل سعادت وگاه به ورطه سقوط وذلت مي کشاند. دل، آنچه را که ازطريق چشم مي بيند وحس مي کند، مورد تحليل قرار داده وزمينه را براي انفعال دربرابرشرايط موجود ودر پي آن حرکت براي کسب وتصرف آن شرايط واقناع آن فراهم مي نمايد. واين سخن درستي است که «هر آنچه ديده بيند دل کند ياد» حال فرق نمي کند که آن نگاه به صواب بوده ومجاز ويا ناصواب بوده وغير مجاز.

از آنجا که خداوند، خالق انسان است ونسبت به تمام صفات واخلاقيات او آگاهي کامل دارد ، مصلحت، خير وصلاح اورا بهتر ازهرکسي مي داند، لذا به عفت درنگاه توصيه فرموده وانسان را از نگاه هاي آلوده برحذر مي دارد . «قل للمومنين يغضوا من ابصارهم …. وقل للمومنات يغضضن من ابصارهن »24 بيان صريح اين آيات، حرمت نگاه کردن مردوزن نامحرم به يکديگر است . عبارت «ذلک ازکي لهم» در اين آيه، اشاره دارد که توصيه به عفاف ولزوم پرهيز از چشم چراني ويا خود نمائي زن، به منظور پاکي جان وروان انسانها وتطهير آنان از پليدي، آلودگي، نابسامانيهاي اخلاقي، خانوادگي واجتماعي است واين امري است که باسعادت مرد وزن ونسل انساني مرتبط است.

آري نگاه، جرقه اي است که غريزه را شعله ور مي سازد .

«النظره بعدالنظره تزرع في القلب شهوة وکفي بها لصاحبها فتنه» .25

 نگاه پس از نگاه، همچون تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است که چه بسا مدت آن کوتاه ولي مورث حسرت وافسوسي دراز وطولاني است .

 «والنظرسهم من سهام ابليس مسموم وکم من نظره اورثت حسره طويله ».26

 افراد چشم چران بيش از هر کس جان وروان خودرا به تعب مي اندازند وپس آن دچار اضطراب، نگراني وبه جوش آمدن هيجانات خود مي شوند وبه دنبال آن طعمه هوس آلود، باعث رسوائي براي خود وديگران مي گردند. ازاين روست که امامان ما به انذار وتبشير پيروان خود پرداخته واحاديثي درمدح وتشويق کساني که در نگاه خود عفت داشته و عقاب سخت ودردناک افرادي که خود را به ورطه چشم چراني ونگاه آلوده انداخته اند، بيان فرموده اند.

امام صادق (عليه السلام) دراين باره تصريح مي فرمايند: وقتي انسان نگاهش به سيماي زني مي افتد چشمش را ببندد وبه آسمان متوجه گردد خداي متعال بلا فاصله يکي از حوريه هاي بهشتي را به عقد او درمي آورد.

 27 وحضرت رسول (صلي الله عليه واله ) مي فرمايند: هر مسلماني که يکبار به زني بنگرد، آنگاه چشم ازاو بازدارد ، خداي متعال اورا با عبادتي انس دهد که لذت آن را درقلب خويش احساس کند28

درجاي ديگر امام صادق عليه السلام مي فرمايند: هرکس چشم خودرا از گناه پر کند، روز قيامت خدا چشم اورا ازآتش پرخواهد ساخت مگر، توبه وبازگشت نمايد.29

 3-عفت درمعاشرت

واضح است که فعاليت هاي اجتماعي زنان وحضور آنان درعرصه هاي مختلف، زمينه تعادل وارتباط بين زن ومرد را بيشتر کرده است . درپرتو حضور اجتماعي، بسياري از استعدادها وقابليتها به فعليت مي رسد، تعليم وتعلّم، توسعه، تکنولوژي وبالارفتن فهم سياسي وآگاهي اززمان محقق مي شود وهمچنين درسايه فعاليت اجتماعي، وظيفه امر به معروف ونهي ازمنکر عملي مي گردد. ازاين رو يکي از انگيزه هاي دعوت به مشارکت اجتماعي زنان، بالارفتن شخصيت علمي، معنوي واجتماعي آنان است، که بدون اين حضور، انجام اين مهم دست يافتني نيست ويا با دشواري ومشقت همراه است. درزمان رسول خدا(صلي الله عليه واله) زنان پرسشهاي خودرا از پيامبر(صلي الله عليه واله) مي پرسيدند وهيچگاه رسول خدا آنها را منع نمي کرد. آنچه مسلم است واز قران وسيره پيامبر(صلي الله عليه واله) وائمه اطهارعليه السلام دريافت مي شود، اين است که زنان بارسول اکرم (صلي الله عليه واله) وامامان بزرگوار معاشرت وگفتگو داشته واين يک امر طبيعي وعادي بوده است .

ازديدگاه اسلام، مشارکت اجتماعي زنان وتعامل وارتباطاتي که دراين زمينه پيش مي آيد تجويز شده، اما اين روابط، همواره داراي آداب وشرايطي است که آن را عفت در روابط اجتماعي ناميده ايم .    

الف- پرهيز از محادثه که آن عبارت است از: گفتگوئي که هزل ولهورا به همراه داشته وبا نوعي فتنه انگيزي آميخته است . حضرت رسول (صلي الله عليه واله) مي فرمايند:

« ومن فاکه امراه لا يملکها حبسه الله بکل کلمة کلمتها في الدنيا الف عام » 30

هر کس بازن نامحرم شوخي کند، براي هر کلمه اي که بااو سخن گفته، هزارسال زنداني مي گردد.

ب- پرهيز ازخلوت : امام موسي بن جعفر (عليه السلام )به نقل از پيامبر( صلي الله عليه واله) فرمودند : هرکس به خدا وروز قيامت ايمان دارد، هرگز درجائي که نفس زن نامحرمي را مي شنود، توقف نکند. 31

همچنين رسول اکرم (صلي الله عليه واله) مي فرمايند: آگاه باشيد هرگز مرد وزني باهم خلوت نمي کنند مگر آنکه سومي آنان شيطان است. 32

ج- پرهيز از مصافحه: حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه واله) فرمودند: « ومن صافح امراه تحرم عليه فقد باء بسخط من الله عزوجل .» 33هرکس بازني که محرم او نيست مصافحه کند غضب حق تعالي را براي خود خريده است. درجاي ديگر مي فرمايند: هرکس به طور حرام با زني مصافحه کند، يعني بااو دست بدهد، روزقيامت درغل وزنجير بسته وبه آتش انداخته مي شود. 

د- پرهيز از استعمال عطر وبوي خوش : رسول خدا (صلي الله عليه واله) فرمودند: هرزني که خود را خوشبو کند وازخانه خارج شود مورد لعنت قرار مي گيرد تازماني که به خانه مراجعت کند.34

درجاي ديگر مي فرمايند: « اذا تطيبت المراه لغير زوجها فانما هو نار وشنار» 35 زني که خودرا براي ديگران خوشبو کند، خود آتش است وننگ محسوب مي شود.                  

    4-   عفت درزينت

تمايل آدمي به زيبائي وجمال، يکي از خواهشهاي فطري بشراست واحساس لذت از مناظر زيبا، با سرشت انسان آميخته است. اين نکته واضح است که براي شناسائي همه زيبائيها ودرک جمال طبيعي وهنري، تنها حس فطري جمال دوستي کافي نيست، بلکه بايد اين نيروي طبيعي، تربيت ودرپرتو پرورشهاي صحيح بسط وتوسعه يابد. پرورش صحيح مي تواند استعدادها را آشکار سازد وازقوه به فعليت درآورد. به هر نسبتي که سطح دانش وفرهنگ يک کشور ترقي کند وبه هر نسبتي که عواطف مردم شکفته تر شود، زيبائيها بهتر درک واحساس مي گردد. چنانچه دردنياي امروز وبين ملل واقوام پيشرفته، مسئله زيبائي مورد کمال توجه قرار گرفته وتمام طبقات مردم، به زيبائي ابراز علاقه شديد مي کنند واين حس پيوسته رو به فزوني است وروزبه روز تشديد مي شود.

آيين مقدس اسلام نيزکه برنامه جامع سعادت وکاميابي بشراست به اين موضوع توجه مخصوص دارد ودرضمن تربيت وپرورش قوه جمال دوستي، استفاده ازآن را نيز به پيروان خود توصيه مي کند وبا حمايت ازاين قوه، يکي ازخواهشهاي طبيعي بشررا ارضاء مي نمايد وحتي درکتب اسلامي، روايات بسياري درباره ارزش زيبائي وجمال انسان آمده است. رسول خدا (صلي الله عليه واله) فرمودند:

 «عليکم بالوجوه الملاح والحدق السود»36

 برشما باد که با خوبرويان نمکين صورت ومشگين چشم معاشرت کنيد.

حضرت علي (عليه السلام) دراين باره فرمودند:

 « حسن وجه المومن حسن عناية الله به»37

 روي زيباي مردم با ايمان، عنايت نيکوي خداوند به آنان است.

بدين سان جامه زيبا پوشيدن، مسواک زدن، شانه وروغن زدن به مو وگيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن، وسرانجام آراستن خويش هنگام عبادت ومعاشرت با مردم درمسجد يا محيط خانواده واجتماع، از مستحبات موکد وجزء برنامه روزانه مسلمانان است واين مطلب، ازآيات قراني به خوبي استفاده مي شود. « يا بني آدم خذوا زينتکم عند کل مسجد» حضرت امام حسن مجتبي (عليه السلام) بهترين جامه هاي خود را درنماز مي پوشيدندودرجواب کساني که سبب اين کاررا جويا شدند، فرمودند:

 «ان الله جميل ويحب الجمال فا تجمل لربي» 38

خداوند زيباست وزيبائي را دوست دارد، پس خود را براي پروردگارم زيبا مي سازم .

همچنين «عباد بن کثير» که فردي زاهد نما بود، به امام صادق (عليه السلام ) که لباس آراسته پوشيده بودند، اعتراض کرد وگفت : « يااباعبدالله توازخاندان نبوتي وپدرت علي (عليه السلام )هميشه کرباس مي پوشيد، اين لباسهاي فاخر چيست که به تن کرده اي ؟ چرا به لباس ساده تري اکتفا ننمودي؟ حضرت درجواب فرمودند: واي برتوعباد! اين چه اعتراضي است که مي کني، خدا وقتي به بنده اش نعمتي داد، دوست دارد آن نعمت را ببيند.39

بنابراين خداوند نهي از زينت نمي کند، بلکه آنچه مذموم است ومورد نهي واقع شده، نهي از تبرج « ولا تبرجن تبرج الجاهلية الاولي » 40 وآشکار کردن زينت در محافل اجتماعي که محل کار وتلاش زن ومرد مسلمان است، مي باشد.

 « ولا يبدين زينتهن».41 براين اساس نه تنها استفاده اززينتها ازنظر شرع اشکال ندارد، بلکه ارضاء تمايل خودآرائي وزينت که يکي ازخواهشهاي فطري است، به تکامل ذوق وهنر وشکفتن احساسات کمک مي کندوانسان را به راه تعالي روحي وپيشرفتهاي عاطفي سوق مي دهد. اما بايد توجه داشت که اين کار به زياده روي وافراط نگرايدواز حد شايسته واعتدال خود تجاوز نکند. تجمل پرستي، زياده روي وبي عفتي درزينت وخودآرائي، عوارض نا مطلوبي دارد. اگر اين غريزه از حد ومرز شرعي خود خارج شود، آدمي را مي فريبد وکام اورا تلخ وزندگي را بر وي تنگ مي کند واو را دردام شيطان اسير مي سازد. علامه طباطبائي دراين باره مي گويد:

 « کمتر فسادي درعالم ظاهر مي شود وکمتر جنگ خونيني است که نسلها را قطع وآبادي ها را ويران سازد ومنشا آن اسراف وافراط دراستفاده از زينتها ورزق نبوده باشد، زيرا انسان طبعاً اينطوراست که وقتي ازجاده اعتدال بيرون شد وپا از مرز خود بيرون گذاشت، مشکل مي تواند خودرا کنترل کند» 42

امام صادق (عليه السلام ) مي فرمايند: « پيامبر(صلي الله عليه واله) زن را ازاينکه براي فرد اجنبي زينت کند، نهي فرموده واگر چنين کرد، حق است که خداوند اورا درآتش بسوزاند» 

« نهي ان تتزين المرئه لغير زوجها فان فعلت کان حقا علي الله ان يحرقها با لنار» 43

 5-   عفت درکلام

گستره فعاليت هاي زنان درجامعه کنوني، اهميت بحث دراين موضوع را روشن مي کندواحکامي که ما از منابع اسلامي دراين باره به دست مي آوريم، همه وهمه بيانگر توجه دقيق وموشکافانه اسلام نسبت به سلامت جامعه وفرد مي باشد، قران به انسان دستورداده که به گونه اي هوس انگيز سخن نگوئيد که بيماردلان درشما طمع کنند، « فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض وقلن قولاً معروفا»44 جمله « فلا تخضعن بالقول » اشاره به کيفيت سخن گفتن دارد، يعني به هنگام سخن گفتن جدي، خشک وبطور معمولي سخن بگوئيد.

جمله « قلن قولا ًمعروفا » اشاره به محتواي سخن گفتن دارد، يعني بايد به صورت شايسته که مورد رضاي خداي متعال وپيامبر (صلي الله عليه واله) وتوام با حق وعدالت است، سخن گفت، البته (قول معروف) معني وسيعي دارد وهرگونه گفتار باطل وبيهوده وگناه آلودومخالف حق را نفي مي کند. 45 بنابراين ازنظر قران هرگونه ناز وغمزه درکلام، با ادا واطوار سخن گفتن، تغيير صدا که افراد شهوتران را به فکر گناه مي افکند وهر گونه سخن باطل وغيرحقي مردود است.

 6-عفت درستر (حجاب)

يکي از پردامنه ترين موضوعاتي که دردنياي امروز راجع به زن وحيات اجتماعي او مطرح است، موضوع  ستر يا حجاب زنان مي باشد واين مسئله اي است که بحث هاي موافق ومخالف بسياري را درجوامع غرب وشرق برانگيخته است. مخالفان پوشش براي اينکه طرفداران ومبلغان مذهب را به انزوا بکشانند ودرنتيجه دست خودرا به تجاوز به حريم عفت زنان باز گذارند، وسوسه ها وشبهاتي راازقبيل : حجاب مانع آزادي، کار ونشانه عقب ماندگي و…..است را درذهن زنان القاء کرده وخواستار آن مي باشند که خود زنان عليه شرايط موجود، احکام فقهي والهي دين به قيام برخيزند.

مسئله پوشش وحفظ عفاف خاص دنياي اسلام وحتي دنياي اديان نيست. براساس زمينه فطري، حتي جوامع اوليه وبه دور ازتمدن ومذهب هم آن را مورد توجه خود قرار داده اند، نوشته اند:

 « زنهاي تاتار از لحاظ عصمت، وقار ووظيفه شناسي دربرابر شوهران نظير ندارند. پاکدامني وحجب وحياي آنها قابل تحسين است. بي احترامي به عفت عمومي وهتک ناموس گناهي بزرگ است، درقانون نامه پاساي مغول، هتک ناموس، زنا وازاله بکارت کيفر اعدام داشت»46

ويل دورانت مي نويسد: « دربريتانياي قديم والدين ثروتمند درمدت پنج سال بحران جواني، دختران خودرا درکلبه ها زنداني مي نمودند. زنان سالمند پاکدامني را به زندانباني مي گماردند، دختران حق خروج ازاين کلبه ها را نداشتندوتنها اقارب ونزديکان مي توانستند آنان را ببينند. بعضي ازقبا يل جزيره برنئو نيزعمل مشابهي داشته اند.»47 داستان آدم وحوا وبهره گيري آنها از شجره ممنوعه که قبلا ذکر شد نيزدليل همين مدعاست. بنابراين، مسئله پوشش وعفاف درهمه جوامع وملل به صورتهاي گوناگون وجود داشته است، اما با آمدن اسلام اين مسئله به عنوان يک حکم تکليفي وضروري براي زنان تعيين گرديد. خداوند درچند آيه قران کريم موضوع لباس وپوشش را مطرح کرده است واهميت، ارزش، هدف وفايده آن را بيان مي کند. قران کريم گاهي هدف از لباس را پوشاندن اعضا، ستر عورت وحفظ بدن وگاه آن را وسيله زينت وگاه وسيله حرمت وشخصيت زن وبازدارنده از دستبرد آزار مزاحمان وافراد فاسد معرفي مي کند. « يابني آدم ! قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم وريشا……..» 48 « جمله يواري سواتکم» وصف لباس است ودلالت دارد براينکه لباس پوشش واجب ولازمي است که کسي از آن بي نياز نيست وآن پوشش عضوي است که برهنه بودنش، زشت ومايه رسوايي آدمي است.»49 « کلمه ريش» دراصل واژه عربي به معني پرهاي پرندگان است وچون پرهاي پرندگان غالبا به رنگهاي مختلف وزيباست، يک نوع مفهوم زينت درمعني کلمه ريش نهفته است».50 بنابراين مراد ازلباس دراين آيه تنها پوشانيدن تن ومستورساختن زشتيهاي آن نيست، بلکه لباس تجمل وزينت که اندام را زيباتر ازآنچه که هست نشان ميدهد نيز مد نظر است.

« ياايها النبي قل لازواجک وبناتک»

 51 اي پيامبر! به همسران ودخترانت وزنان مومن بگو روپوش هاي خودرا دربرکنند اين کار براي اينکه شناخته ومورد اذيت قرار نگيرند بهتر است.

هنگاميکه زن پوشيده باوقار از خانه بيرون رود وجانب عفاف وپاکدامني را رعايت کند.

 افرا   د      فاسد ومزاحم، جرات نخواهند کرد متعرض وي شوند وبيماردلان که دنبال شکار مي گردند از آن چشم پوشيده وفکر بهره کشي ازاورا، درمخيله شان خطور نمي دهند. ازنظر اصول کلي انساني زن ومرد يکسانند، اما زنان ازجهت خصلت طبيعي که همان جنبه خاص زنانگي، ظرافت، لطافت وجاذبيت است، با مردان، تفاوت محسوس وانکار ناپذير دارند.

درروايات آمده است: « المرئه ريحانة »52 زن همچون ريحانه يا شاخه گلي، ظريف است، اگر باغبان اورا پاس ندارد، ازديد ودست گلچين، مصون نمي ماند.

قران، زنان ايده ال را که در بهشت جاي دارند، به مرواريد محجوب وپوشيده در صدف تشبيه مي کند، « کامثال اللولوالمکنون » 53

 ويا آنهارا به جواهرات اصلي مانند ياقوت ومرجان تشبيه مي کند که جواهر فروشان، آنها را در پوشش مخصوص قرار مي دهند تا همچون جواهرات بدلي به آساني دردسترس اين وآن قرار نگيرند واز قدر وارزش آنها کاسته نشود. اين جوهر لطيف را از سهل الوصول بودن مصون داشته ومحدوده مطمئن تري پيرامون او قرار داده است.

 

 

پي نوشتها:

1-صحيفه فاطميه ،ص96، دعاؤها(عليها سلام)، في يوم الخميس، ازدعاهاي حضرت زهرا (سلام الله عليها )

2-روم ، 30                                                                                                           

3-نهج البلاغه ،حکمت 474      

4-لسان العرب- ج9-ص290- اقرب الموارد- ج2- ص 803- معجم الوسيط- ص 611-                                                

5-قاموس قران، ج5ص19 –18                                                

6-نساء ، 6                                                                     

7-مصطفوي ، حسن، التحقيق في کلمات القران الکريم ، ص181-180         

8-اعراف ، 22                                                          

9- عهد جديد، ص336                                                       

10-مجله پيام زن، مقاله انسان، پوشش وريشه هاي تاريخي، ج19ص69            

11-زن به ظن تاريخ، ص71،ص141، ص115                            

12-دايرة المعارف فريد وجدي، ج3، ص336                             

13- التربيه وطريق التدريس، صالح عبدالعزيز، ج1،ص124                       

14-اسلام وتعليم وتربيت، حجتي، سيد محمد باقر، ج1ص79            

15-خانواده وکودکان گرفتار، علي قائمي، ص 12-10                 

16-غرر الحکم، ج1، ص327                                                  

17-همان،ص379                                                          

18-جامع الصغير،سيوطي ،ج2، ص36                                  

19-فصلنامه شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، ش10،ص46              

20-المستدرک،ج14، ص159                                          

21-مسند احمد بن حنبل، ج2، ص275                              

22-غرر الحکم ،ج2، ص611                                         

23- همان، ص863، «يستدل علي عقل الرجل بالعفه والقناعه»      

24-جوان، محمد تقي فلسفي،ص365                                

25- نور، 30و31                                                     

26- وسايل الشيعه ،ج7، ص139                                     

27- همان ، ص138                                                  

28- همان، 139، «من نظر الي امراه فرفع بصره الي السماء  اوغض بصره لم يرتد اليه بصره حتي يزوجه الله من الحورالعين»       

29- نهج الفصاحه ، ص551،مامن مسلم ينظر الي المراه اول رمقه

يغض بصره الا احدث الله تعالي له عباده يجد حلاوتها في قلبه»

30-وسايل الشيعه، ج7،ص142 «من ملا عينه حراما ملا الله عينه يوم

القيامه من النار الا ان يتوب ويرجع»

31-وسايل الشيعه، ج14،ص133          

32-همان،ص134،عن موسي بن جعفر و ابائه

33-کلمه الرسول،ص413،قال رسول الله(ص):  الا يخلون رجل بامراه الا کان ثالثهما الشيطان.

34- وسائل الشيعه،ج14،ص142.

 35- بحارالانوار،ج103،ص247،اي امراه تطيبت وخرجت...

36- نهج الفصاحه،ص36

37-سفينه البحار،ص546

38- غررالحکم، ص379

39- مجمع البيان، ج2،ص412

40- وسايل الشيعه،ج3،ابواب اللابس،باب 7

41- احزاب، 34

42- نور،32

43- الميزان، ج8،ص82

44- وسايل الشيعه،ج7،ص154

45- احزاب،33

 

 

 

قسمت دوم

 ثمرات و نتايج عفت ورزي

   1- استحكام خانواده:

يكي از كوچك ترين و با اهميت ترين نهادهاي اجتماعي يك جامعه، خانواده است. خانواده مركز عشق، اميد و تحقق آرزوهاي زيبا و شيرين دختران و پسران است. هرچه پيوند زن و شوهر صميمي تر و قوي تر باشد، استحكام خانواده بيشتر خواهد بود.

اگر عفاف و حجاب در جامعه اي كاملا رعايت گردد، روابط جنسي به محيط خانواده محدود شود، و حريم زن و مرد در محيط بيرون از منزل حفظ شود، در نتيجه جوانان به ازدواج تمايل بيشتري پيدا كرده و خانواده هاي تشكيل شده نيز ثبات بيشتري خواهند داشت. برعكس اگر خودنمايي، آرايش و تبرج در اجتماع رواج يابد، حريم روابط زن و مرد در اجتماع شكسته شود و آزادي هاي منفي و افكار انحرافي در جامعه گسترش يابد در نتيجه كانون گرم خانواده به سردي مي گرايد و عشق و محبت در خانواده جاي خود را به تنفر مي دهد و نخستين كانون تربيت، مهر و عاطفه كودكان ويران مي گردد و نهايتا آمار طلاق و فحشا به فزوني مي گرايد. بي ترديد نهاد خانواده در پرتو پاسداري از حريم حجاب و عفاف است كه درخشش و بالندگي لازم را پيدا خواهد كرد. چنانچه، چراغ وقتي نور افشاني مي كند كه سيم هاي متصل به آن سالم باشند و اگر پوشش اين سيمها از بين رفته و يا زدگي داشته باشند، نه تنها نيروي برق را به خوبي منتقل نمي كنند بلكه اتصال آنها به يكديگر موجب حريق و آتش سوزي مي گردد.

زن و مرد نيز كه همانند جريان مثبت و منفي دست به دست هم داده و چراغ خانواده را روشن كرده اند، مي بايست عفاف و اعتماد متقابل را ركن اصلي اين پيوند قرار دهند، و الا اين چراغ با آتش هوس به خاموشي خواهد گراييد.

   2- آرامش رواني:

عفاف بازدارنده بسياري از التهابات و هيجانات روحي است. نبودن حريم ميان زن و مرد، ترويج معاشرت هاي بي بند و بار و ديدن صحنه هاي تحريك آميز، مستهجن و ركيك، هيجانها و التهابات جنسي را فزوني مي بخشد و جاذبه جنسي و تقاضاي سكس را به صورت يك عطش روحي اشباع نشدني در مي آورد، و چون ارضاي اين غريزه در تمامي موارد و به صورت دلخواه ممكن نيست و هميشه مقرون به نوعي احساس محروميت است باعث بر هم خوردن تعادل روحي و اختلالات رواني فرد مي شود. اسلام با تعديل و رام كردن اين التهابات از طريق محدود كردن نگاه، خضوع در كلام، پوشش و بالاخره رعايت عفاف در همه زمينه ها براي فرد، آرامش روحي و رواني به ارمغان مي آورد.

  3- سلامت اجتماع:

حضور زنان و مردان در جامعه به صورتي كه هيچگونه تحريك و شائبه جنسي با آن همراه نباشد، آن جامعه را استوار و مستحكم مي كند و عفت ورزي آنان در محيط تحصيل، كار، اداره، بازار و … زمينه ساز سلامت، پيشرفت و تعالي آن جامعه خواهد شد. لكن اگر اين اصل (عفاف) مورد توجه قرار نگيرد، حريم ها حفظ نشود و فساد در جامعه رواج يابد، عامل تباهي و سقوط آن جامعه نيز فراهم مي شود. به گفته منتسكيو«در حركت دموكراسي از دست رفتن عفت، بزرگترين بدبختي ها و مفاسد را باعث مي شود تا جايي كه اساس حكومت را از بين مي برد.»1

تاريخ بشري چه در جوامع اسلامي و چه در جوامع غير اسلامي اين مطلب را به وضوح ثابت كرده است. مارشال پتن سردار نظامي فرانسه در سخنراني خويش اعتراف كرده است كه: «بزرگترين علت شكست فرانسه در جنگ با آلمان فرو رفتن در گردابهاي شهوت و ابتلا به تن پروري و عياشي بوده است.»2

و يا دكتر گوستاولوبون دانشمند معروف فرانسوي در باره شكست مسلمانان در اندلس مي نويسد: «مسلمانان حدود 800 سال در اسپانيا قدرت را در دست داشتند و اسپانيا در اين مدت، مهد علم و تمدن گرديده بود تا آنكه دشمنان با انتشار فساد و رواج مشروبات الكلي و بي بند و باري و بالاخره در اثر اختلاف بين زمامداران حكومت بر مسلمانان چيره شدند و مسلمانان را به زور وادار به قبول دين مسيح كردند. پس از محكمه هاي تفتيش عقايد، دستور سوزاندن اين تازه مسيحيان را به بهانه اينكه واقعا به دين مسيح در نيامده اند، صادر كرد و بقيه را وادار به مهاجرت از آن سرزمين نمود.»3

قرآن كريم سرگذشت امتهاي بسياري را كه به فساد دست زده و سرانجام هلاك و نابود گشته اند را نقل مي كند. در سوره عنكبوت هلاكت قوم لوط، قوم عاد، ثمود، فرعون، سامان و قارون را بيان نموده، مي فرمايد:

«فكلا اخذنا بذنبه فمنهم من ارسلنا عليه حاصبا و منهم من اخذته الصيحة و منهم من خسفنا به الارض و منهم من اغرقنا و ما كان الله ليظلمهم و لكن كانوا انفسهم يظلمون.»4

(…..و هر يك را به خاطر گناهش عذاب نموديم. بر بعضي بادهاي ريگ بار فرستاديم و عده اي را با فرياد سهمناك هلاك نموديم و عده ديگري را به زمين فرو برده و بعضي ديگر را غرق كرديم، البته خداوند به ايشان ظلم نكرده بلكه ايشان به خود ستم روا داشتند).

 اين است نتيجه جوامعي كه منحرف گشته و در گرداب فساد غوطه ور شدند.

  4- حفظ طراوت و زيبائي:

با توجه به آرامش رواني كه زنان با مراعات عفت و حجاب بدست مي آورند طراوت و زيبائي آنان پايدارتر خواهد بود. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

«حجاب المرئه انعم لحالها و جمالها »5

 حجاب زن براي طراوت و زيبايي اش مفيدتر مي باشد و نفس بكارگيري انواع لوازم آرايش با توجه به عدم اطلاع از نوع، كيفيت، مواد تركيبي آن در بسياري از موارد مضر به سلامت و شادابي پوست، مو و ساير اعضاست و مشكلات متعددي را براي زنان ايجاد مي كند.

  5- تمركز حواس:

با رعايت عفاف و حجاب امتيازها، آراستگي ها و زيبائي هاي ظاهري جهتي صحيح مي يابد، از انحراف فكر و ذهن که هميشه مورد وسوسه شيطان است کاسته مي گردد. حواس، فکر و ذهن متوجه ارزشهاي واقعي و كمال جوئي مي شود. فرد راه علم، دانش، هنر، ادب و اخلاق را در پيش مي گيرد، استعدادها و خلاقيت هاي او شكوفا مي شود. انسان فراغتي مي يابد تا صحيح بينديشد و براي ساختن سرنوشت خود، خانواده و اجتماع اش تلاش کند. در نتيجه جامعه اي كه اين افراد در آن زندگي مي كنند، راه ترقي و پيشرفت را به سرعت مي پيمايد.

 6- بهداشت و سلامت جسمي:

عفت ورزي زمينه فساد و انحراف، كه باعث ايجاد، رشد و ترويج بسياري از آلودگيهاي جسمي است را از بين مي برد و از اين طريق نقش خود را در سلامت جسمي افراد جامعه ايفا مي كند. انحرافات جنسي سبب ايجاد و افزايش بسياري از بيماري هاي پوستي و مقاربتي از قبيل: سفليس، سوزاك، ايدز و…..مي شود. بيماري ايدز كه مهلك ترين بيماري عصر حاضر است ابتدا در سال 1981 در افراد همجنس باز شناخته شد، 13 سال بعد به عنوان يك اپيدمي جهاني كه هر لحظه رو به گسترش است اعلام شد (سازمان جهاني بهداشت در دسامبر 2000 گزارش داد كه تا پايان سال 2000 در جهان 1/36 ميليون مرد و زن و كودك حامل ويروس ايدز يا مبتلا به آن بوده اند. و تا كنون 8/21 ميليون نفر نيز بر اثر اين بيماري جان خود را از دست داده اند.)6  از راه هاي اصلي انتقال اين بيماري، فساد و روابط جنسي ناسالم است و بهترين راه كنترل اين بيماري رعايت عفت جنسي و مراعات دستورات و احكام اسلام است.

(و جالب آن است كه در سمينار بين المللي پزشكي تهران كه با شركت 2 هزار متخصص از 60 كشور جهان تشكيل گرديد، در پاسخ يكي از حضار كه پرسيده بود: براي مصون ماندن از بيماري مقاربتي چه بايد كرد؟ خانم دكتر m.o d-uncan  در حاليكه منقلب گرديده بود، فرياد زد در يك جمله «اطاعت از قوانين اسلام».)7

   7- پاكي رحم ها و نسل انساني:

حفظ عفاف باعث مي شود رحمها پاك و نسلها شناخته شده باشند. كودك بايد احساس كند داراي سرپرست، پشتيبان، عزت و شخصيت است، نه موجودي وانهاده و بي صاحب كه از عشقي آلوده و لحظه اي بوجود آمده است. در فرهنگ غني اسلام مسئله پاكي رحم و نقش آن در سلامت فرد، خانواده و جامعه بسيار مهم قلمداد شده به گونه اي كه «اصلاب پاك و ارحام مطهر» عاملي اساسي براي مسير هدايت انسان و اجتماع معرفي گرديده و ارزشمندترين انسانها كساني بوده اند كه در دامنهاي عفيف رشد كرده اند.

به وجود آمدن نسل از طريق نامشروع مفاسد زيادي را در بردارد كه يكي از مهمترين آنها عدم پذيرش مسئوليت در مقابل تربيت فرزند به وجود آمده است، و بر فرض پذيرش، احساس طبيعي تعلق آن فرزند به خود را ندارد. به عبارت ديگر، حب ذات در انسان سبب مي شود كه او به متعلقات و مسائل مربوط به ذات خود علاقه بيشتري نشان دهد و چنانچه مشخص باشد كه مثلا اين كودك، فرزند اوست، به صورت كاملا طبيعي احساس علاقه و عاطفه او بسوي آن فرزند برانگيخته مي شود و پدر را در جهت حفظ و تربيت او مصمم و استوار مي گرداند. اما چنانچه توليد از طرق نامشروع باشد، با عدم پذيرش احساس مسئوليت، عشق، علاقه و عاطفه در قبال فرزند مواجه خواهيم بود، و اين امر باعث ناهنجاريها و مفاسد اجتماعي بسيار خواهد شد.     

به جز موارد ذكر شده فوايد و ثمرات ديگري است كه در سايه عفت ورزي براي انسان حاصل مي شود. از قبيل: حفظ امنيت، جلوگيري از استثمار زن، حفظ رشد عزت نفس، بالارفتن كرامت و شخصيت زن، حفظ حريمها، رشد و پيشرفت در كارها و… .

علل كم توجهي به عفاف و حجاب در جامعه اسلامي

ارزش آثار و نتايج عفاف و حجاب را زماني به خوبي مي توان دريافت كه با فقدان آن در جامعه اي مواجه باشيم. براي آگاهي از عوارض بي عفتي و بي حجابي بايد به جوامعي مراجعه كرد كه در اين زمينه پيشگام بوده اند. در چنين صورتي خواهيم ديد كه به اسم تمدن و آزادي چه بسياري عوارض فرهنگي، بهداشتي، رواني، اخلاقي، اقتصادي و سياسي گريبانگير آن جامعه شده است. كم اهميت دادن به عفاف، حجاب و اجراي آن در جامعه خود زمينه هاي انحطاط و آثار زيانبار فردي و اجتماعي را به دنبال خواهد داشت. شناخت عوامل موثر در سير نزولي توجه به عفاف و حجاب مي تواند ما را در تبيين هرچه بهتر راهكارهاي اجرايي عفاف و حجاب ياري دهد. آنچه در ادامه از آن سخن به ميان مي آيد، اشاره به اين عوامل مي باشد:

   1- تبيين نشدن شايسته فرهنگ اسلام:

پس از انقلاب شكوهمند اسلامي ايران گرايش به دين و ديانت و انجام دستورات ديني در جامعه به نحو خوبي رشد و بالندگي داشته است. سياستمداران كشور وضعيت اجتماعي را پاك و سالم دانسته و به تصور اينكه اين روند و اين فضا ادامه خواهد داشت، از برنامه ريزي براي تبيين و استمرار فرهنگ ديني كه حجاب و عفاف نيز جزو آن است، غافل شدند و به مسائل ديگري كه گمان مي كردند از اهميت بيشتري برخوردار است، پرداختند.

  2- بحران سازيهاي متعدد دشمن:

اين بحرانها سياستمداران حكومت ديني را به خود مشغول كرده  و فرصت برنامه ريزي صحيح را از آنها سلب كرده است. بحرانهايي از قبيل جنگ، بحرانهاي اقتصادي، سياسي، امنيتي و تنش هاي اجتماعي كه همه ما مصاديق بسياري را از اول انقلاب تا حال، شاهد بوده ايم.

  3- سياست هاي فرهنگي :

عرصه هاي فرهنگي به افراد خوش ذوق، متعهد، متدين و متخصص نيازمند است كه به صورت دقيق و عميق بتواند مسائل اسلامي را از منابع غني اسلامي فهميده و به شيوه صحيح ارائه دهند. با كمال تاسف، سالهاي متمادي است كه تحولي در كتابهاي معارف اسلامي دبيرستانها و دانشگاهها صورت نگرفته و مطالب نيز از ذوق مناسب و جذابيت برخوردار نيست و با طبع جوان امروزي تناسب كافي ندارد. به همين علت مطالب اين كتابها جوانان را جذب و اغنا نمي كند.

  4- ترويج تساهل و تسامح:

افرادي كه حجاب را قيد و بندي براي خود احساس كرده و مراعات آن را با آزادي مادي و جسمي خود سازگار نمي دانند و به دنبال راحتي و آسان بودن زندگي مي باشند، خيلي زود به افكار وعقايد دشمن كه در اين زمينه القاء مي شود، گرايش پيدا مي كنند.

  5- خلا الگوهاي مناسب فرهنگي:

دشمن از اين خلا فرهنگي سود جسته و با ترويج الگوهاي مصرفي، بي بند و باري در ميان جوانان و نوجوانان كوشيده است، قبح بسياري از مسائل غير اخلاقي را از بين ببرد.

 6- بالا رفتن سن ازدواج:

بالا رفتن سن ازدواج، رعايت حجاب و عفاف را مشكل مي كند. مشكلاتي از قبيل: بالا رفتن خواسته هاي خانواده طرفين، نبودن درآمد، شغل و مسكن مناسب، سبب شده است كه جوانان از ازدواج دوري گزيده و با هزينه هاي كمتري به ارضاي غريزه خود بپردازند. از طرف ديگر طبع زن كه طبيعتي جلوه گر و خود نما در برابر جنس مخالف است، اگر از راههاي خدادادي و مشروع ارضا نشود طبيعتا سراغ راههاي ديگر و ناصحيح مي رود و اين مسلم است كه بالا رفتن سن ازدواج بر پايين آمدن سطح حجاب و عفاف و برعكس، بي بند و باري و بي عفتي بر بالارفتن سن ازدواج اثر متقابل مي گذارد.

 7-عقب نشيني نيروهاي مذهبي به دليل عدم بكارگيري روش صحيح در اجراي احكام:

افراط و تفريط هايي كه به دليل عدم بكارگيري روشهاي صحيح و منطقي در اجراي احكام و عمل به امر به معروف و نهي از منكر انجام گرفت، دستاويزي براي دشمن عليه نيروهاي متدين شده و باعث گرديده است كه آنها را نيروهاي خشونت طلب معرفي كنند، اين امر باعث عقب نشيني نيروهاي متدين گرديد.

8- وجود مسائل و مشكلات دروني و تصوير غلطي كه زنان جامعه از خود دارند:

تصويري كه زنان در جامعه از خود دارند، تصوير صحيحي نيست و از آن ناراضي اند. متاسفانه زن به عنوان جنس ضعيف، موجودي انفعالي و عامل ارضاي غرايز جنسي، ناكارآمد و حاشيه اي معرفي مي شود و اين خلاف تصويري است كه مذهب و دين از او ترسيم مي كند. زن از 9 سالگي به عنوان عضو رسمي جامعه وارد نظام عقيدتي مي شود و به بلوغ مي رسد ولي از آنجا كه تربيت ما با اخلاق الهي فاصله دارد، تصويري كه از زن ارائه مي كنيم و آن را به دختران خود القا مي نمائيم، تصوير ضعيفي است. همچنين گاه شخصيتهاي فرهنگي نگرش صحيحي نسبت به زنان ندارند. كسي كه به زن نگاه ابزاري داشته باشد نمي تواند براي تعالي او برنامه ريزي كند. با اين ديدگاه اشتغال زنان اصل مي شود و گويا همه نيازهاي زن به نيازهاي مادي منحصر مي گردد.)8

 9- تلاش براي جدائي جوانان خصوصا دختران از كانون خانواده:

زيرا با جدائي آنان از خانواده ارضاي عاطفي صورت نمي گيرد و آسيب پذيري و آمادگي براي القائات بيگانه دو چندان مي شود.

 10- بيگانگان با اتخاذ راهكارهائي براي عدم كارآئي فرهنگ ديني و با شعارهاي فريبنده و سست كردن اعتقادات مردم به دين زدائي پرداخته اند.

حجاب و عفاف را سدي در برابر آزادي زن معرفي كرده و اظهار مي دارند كه اسلام مانع آزاديهاي خدادادي زن است يا مانع رسيدن به مدارج عاليه تحصيلي و فعاليتهاي اجتماعي است. سهمگين ترين بخشي كه دشمن ابزارش را قوي تر كرده، وارد شدن به تحليل فكري جوانان و والدين است. بسياري از تحليل هاي افراد با ارزشهاي ديني همخوان نيست. و اين نشان دهنده آن است كه بسياري از حساسيتها و ارزشها و اعتقادات ديني در سايه تبليغات گسترده بيگانه، سست و كمرنگ شده و گاهي هم ارزشها به ضد ارزشها تبديل شده است. و والدين نيز نسبت به تربيت ديني فرزندانشان حساسيت لازم و كافي را ندارند. شكل گيري انواع گروههاي ضد اخلاقي و وارد شدن جوانان به گروههائي از قبيل: رپ، هوي متال و… آرايش كردن دختران به انواع طرحها و مدلهاي زننده، شاهد مثالهائي بر اين مدعاست.

راهكارهاي اجرائي عفاف

هرچه بر ميزان پيشرفت و توسعه علمي بشر امروز افزوده مي گردد، نياز او به اخلاق، معنويت و ارزشهاي انساني بيشتر مي شود. علت اينكه چرا هر روز گرايشهاي ديني در سطح جهان بيشتر خود نمائي مي كند، آيا جز اين است كه پيشرفت و توسعه تكنولوژي بدون لحاظ نياز هاي حقيقي انسان به امور ديگر، هرگز نتوانسته پاسخگوي خواستهاي دروني انسانها باشد؟

حال چه بايد كرد؟ چگونه مي توان براي بهبود وضعيت انسانها و به ويژه قشر جوان كه نقش بيشتري در آينده سازي فرداي جامعه دارند راهبرد عملي ارائه داد؟ آنچه در ذيل آمده است بخشي از راهكارهائي است كه با سرمايه گذاري در جهت اجراي آنها مي توان شاهد جامعه اي با هويت و بالنده بود.

  1- تقويت ايمان:

يكي از راههاي مبارزه با فساد و گناه (بلكه مهم ترين آنها)، تقويت ايمان است. تلاش براي بيداري وجدانها، توجه دادن به خدا و حسابرسي روز جزا، مسئله عمل و عكس العمل در نظام جهان، سبب تقويت ايمان در انسان است. ايمان بازدارنده از گناه، موجب روشن بيني، يافتن راه صحيح، حفظ و حراست وجود و مايه تقوا است. بايد اين باور و يقين در انسان بوجود آيد كه جهان بي حساب و بيهوده آفريده نشده، آدمي كيفر و پاداش عمل خود را مي بيند. كسانيكه معتقد به خداي متعال نيستند و تقوا و ايمان در دلشان استقرار ندارد، دست به هر عمل خلافي مي زنند به گفته داستايوسكي : «به هنگامي كه خدا نباشد، همه كارها جايز است.»

2- دادن آگاهي هاي فرهنگي و اجتماعي:

تلاش براي هوشيار كردن بي خبران در مورد زندگي، ضرورتهاي آن، بيان مفاسد و بي بند و باريها، عواقب بد امور، عوارض بي عفتي و بي حجابي در جامعه از راههاي اصلاح جامعه است.

بايد افراد آگاهي يابند كه ترويج بي عفـتي و بي حجابي در جامعه از توطئه ها و دسيسه هاي اجانب و استعمارگران است.

«مستر همفر»، جاسوس انگليسي در ممالك اسلامي، در خاطرات خود مي نويسد:

«در مسئله بي حجابي زنان بايد كوشش فوق العاده اي به عمل آوريم تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر مشتاق شوند، پس از آنكه حجاب زن با تبليغات وسيعي از ميان رفت وظيفه ماموران ما آن است كه جوانان را به عشق بازي و روابط نامشروع با زنان تشويق كنند و بدين وسيله فساد را در جوامع اسلامي گسترش دهند. لازم است زنان غير مسلمان كاملا بدون حجاب ظاهر شوند، تا زنان مسلمان از آنها تقليد كنند.»9

و يا «فرانتس فانون» در كتاب «انقلاب الجزاير» مي نويسد:

«اگر بخواهيم به تار و پود جامعه الجزايري، هجوم بريم و استعداد مقاومت آنان را از ميان برداريم، در ابتدا زنها را تحت سلطه قرار دهيم.» آنها با صراحت مي گفتند: «زنها را در دست بگيريم، همه چيز به دنبال آنها خواهد آمد.»

«فرانتس فانون» مي گويد: «هر چادري كه دور انداخته شود، افق جديدي را كه بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او مي گشايد، و بدن الجزايري را كه عريان شده است، تماما به او نشان مي دهد. و پس از ديدن هر چهره بي حجابي، اميدهاي حمله ور شدن اشغالگر، ده برابر مي شود. هر چادري كه مي افتد و هر چهره اي كه به نگاه جسور و ناآرام اشغالگر عرضه مي گردد، برگردان اين معني است كه الجزاير، به انكار وجود خويشتن آغاز كرده و هتك ناموس را از جانب اشغالگر پذيرفته است.»10

خداوند متعال در قران در باره توطئه و برنامه ريزي منافقان در زمينه نفي عفت عمومي، مي فرمايد:

 «ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة في الذين امنوا لهم عذاب اليم في الدنيا و الاخرة و...»11

يعني منافقان كساني هستند كه به اشاعه فساد و فتنه گري تمايل دارند و مرحله اول كارشان گسترش وسوسه و هوس است، سعي مي كنند به هيجانات عاطفي جوانها دامن بزنند تا فساد در بين ايمان آورندگان علني شود.         

 3- بهبود بخشيدن وضع معيشتي مردم و رفع مشكلات اقتصادي:

علامه طباطبائي (ره) در اين باره مي نويسد: «قطعا مهم ترين چيزي كه جامعه انساني را براساس خود قوام مي بخشد و پايدار مي سازد، امور اقتصادي جامعه است كه خداوند آن را مايه قوام و برپايي اجتماع قرار داده است و اگر گناهان، جرائم، جنايات، تعديات و مظالم، مورد بررسي و آمارگيري قرار گيرد، در تحليل نهايي به اين نتيجه مي رسيم كه علت بروز آنها يا فقر مفرطي است كه انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت، راهزني، آدم كشي، گرانفروشي، كم فروشي، غصب و ساير تعديات مالي وادار مي كند، و يا ثروت بي حساب است كه انسان را به اتراف و اسراف در خوراك و پوشاك و ازدواج و تهيه سكني و بي بند و باري در شهوات و هتك حرمتها و گسترش تعدي و تجاوز به مال و ناموس و جان مردم وا مي دارد.»12

اگر در مقابل اين فقر و غناي مذموم، قناعت را پيشه خود كنيم، آسايش و راحتي فراهم مي شود. در چنين وضعي عفت ورزي معنا مي يابد و راه تعالي گشوده مي شود.

«من اقتنع بالكفاف اداه الي العفاف»13

 هر كه به كفاف قناعت كند به پاكدامني كشانده مي شود.

بنابراين اين كوشش در وضعيت اقتصادي و معيشتي مردم و تقسيم عادلانه ثروت در جامعه مي تواند عاملي براي رسيدن جامعه به سعادت و صلاح (حيات طيبه) باشد… .

  4- معرفي الگوي مناسب براي جوانان:

جوانان كه آينده ساز فرداي جامعه اند، نيازمند مدل و الگو مي باشند. فرزندان ما در مدت كوتاهي رشد كرده و وارد جامعه مي شوند. ازدواج كرده و در نقش مادري و يا پدري به انجام وظيفه مي پردازند. طبعا بايد موضوعي را در زندگي انتخاب و به اتخاذ راه و روشي بپردازند. اين برايشان مهم است كه بدانند براساس چه الگو و چه روشي بايد به پيش روند و چه كساني حق دارند پيشوا و قائدشان در جريان زندگي باشند. جستجوي الگو و مدل براي زندگيشان يك اصل و يك قائده است و طبيعي است كه هر قدر مدلها كامل تر و سالم تر و جامع تر باشند امكان رشد و موفقيت برايشان بيشتر است. وجود زمينه تقليد در انسان و ميل به قهرمان جوئي سبب مي شود كه بسياري از افراد ناخودآگاه به دنبال الگوئي روان شوند. و همه حركات و روشها و پوششها و آرايشهاي خود را بر آن اساس استوار سازند. در نظام تربيتي اسلام به ارائه مدل توجه بسياري شده است. خداوند در قران به معرفي انسانهاي نمونه اعم از زن و مرد پرداخته و مومنان را به انتخاب راه و روش آنها رهنمون مي دارد. در نقش كلي و اساسي تربيتي، پيامبراسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) براي مردم اسوه است. «لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنه»14 و به دنبال ايشان حضرت فاطمه (سلام الله عليها) اسوه است كه سيده نساء عالمين، پيشواي عظيم الشان زنان و پاسدار حريم عفاف است.

حضرت يوسف (عليه السلام) حضرت مريم(سلام الله عليها) كه دو مظهر عفافند، اسوه اند. «اگر انساني وارسته شد، الگوي ديگر انسانها است، اگر مرد است، الگوي مردم است نه مردان و اگر زن است، الگوي مردم است نه زنان.» 15

بنابراين سياستمداران حكومت ديني بايد به اين اصل توجه بيشتري كرده و با معرفي و تبليغ الگوهاي مناسب و موفق اين خلا را در جامعه پر كنند تا جوانان راه را به اشتباه نرفته و فلان خواننده و هنرپيشه و يا بازيگر غربي را مدل خود قرار ندهند.

5- تسهيل در امر ازدواج و ارائه آگاهيهاي لازم در اين خصوص:

ازدواج يكي از مراحل معقول زندگي هر انساني به شمار مي رود و اجتناب از آن مسلما صدمات جبران ناپذيري را به حيات انساني وارد مي سازد. از اهم وظايف برنامه ريزان، مسئولين، خانواده ها و… اين است كه بايد زمينه ازدواج جوانان را فراهم و ساده تر نموده و آنها را به اين امر مهم تشويق نموده و سعي نمايند موانع و مشكلاتي از قبيل: شغل، مسكن و نداشتن استقلال اقتصادي كه جوانان بر سر راه ازدواج خود احساس مي كنند را مرتفع سازند. وسائل ارتباط جمعي در جهت نزديك كردن ملاكهاي متضاد والدين و جوانان كه در واقع ناشي از اختلاف نگرش و ديدگاه دو نسل متفاوت است بكوشند، و تلاش نمايند تا فرزندان جوان بتوانند از تجربيات والدين خويش بيشتر استفاده نمايند و والدين نيز در الگوهاي همسر گزيني به نگرش و عقيده جوانان اهميت بيشتري دهند. و براي آگاهي بهتر جوانان در خصوص ازدواج به ايجاد مراكز مشاوره ازدواج، مراكز آگاهي بخش در خصوص انتخاب همسر، برگزاري سمينارهائي با موضوع ازدواج پرداخته شود. تا بدين وسيله زمينه ازدواجهاي موفق فراهم شود و زمينه بروز انحرافات، هرچه بيشتر از بين برود.

 6- اتخاذ سياست هائي به منظور ايجاد محيط هاي امن براي بانوان:

اگر محيط هاي شغلي زنان امن باشد و تماس آنها در محيط كار با نامحرم كمترشود، فشاري كه از ناحيه حفظ حجاب براي عده اي ممكن است ايجاد شود، كاهش مي يابد.

 7- ايجاد مراكز تفريحي، ورزشي و هنري:

اين مکانها ضمن ايجاد محيطي سالم براي اوقات فراغت جوانان بايد از جاذبه هاي خوبي نيز برخوردار باشد.

 8- نظارت و كنترل بر واردات محصولات فرهنگي.

 9- شناسايي، تعزير، تهديد و برخورد با مفاسد اجتماعي توسط دستگاه قضائي و نيروهاي انتظامي.

 

حميده عامري

كارشناس ارشد فقه و مباني حقوق

  فصلنامه شوراي فرهنگي اجتماعي زنان

 

 

         پي نوشتها:

1-روح القوانين، منتسکيو، ص 107.

2-چرا فرانسه شکست خورد، آندره موروا.

3-تمدن اسلام و عرب، ص 335-333.

4-عنکبوت،40.

5-المستدرک،باب نکاح، ج5، ص69.

6-روزنامه آفتاب، شماره 404، مورخه7/4/80.

7-روزنامه جمهوري اسلامي،شماره 2063،مورخه21/4/80.

8-اقتباس از کتاب فرهنگ حجاب بيم ها و اميدها،ص49-46.

9-خاطرات همفر، ترجمه دکتر محسن مويدي، ص84.

10 -انقلاب الجزاير، فرانتس فانون، ص14.

11-نور،19.

12-تفسير الميزان، ج9، ص248.

13-شرح غررالحکم، ج5، ص 257.

14-احزاب،21.

15- زن در آيينه جلال و جمال، آيت الله جوادي آملي،ص 153.

http://www.m-narjes.org/