تحقیق و پژوهشی در باب حجاب اسلامی و بررسی فواید آن و نقد بد حجابی و آفت های آن در اجتماع

  

          عنوان مقاله : 
 
تاریخچه حجاب در اسلام (اسدالله جمشیدی )
 

 

چکیده: حجاب به معنای پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احكام ضروری دین اسلام است. در ادیان الهی دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حكم با تفاوتهایی وجود دارد. در سرزمینی كه اسلام در آن ظهور كرد زنان با صورتی گشاده و گریبانی چاك در معابر آمد و شد می كردند. برخی نویسندگان چنین اظهار نظر كرده اند كه پوشش اسلامی نتیجه تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگی حضور زن در برابر نامحرم قانونی خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستوری شرعی در آمده، مستندی شرعی ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر می پردازد.

 

مقدمه

صرف نظر از مباحثی چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامی، فلسفه آن و مباحث دیگر، یكی از مباحث لازم در این باره، بررسی پیشینه این حكم است; به این معنا كه آیا اسلام خود قانون و دستور خاصی برای پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است یا نه، رسم موجود بین بانوان مسلمان ریشه ای دیرینه دارد؟ ضرورت طرح این بحث از آن جا ناشی می شود كه برخی مدعی شده اند: «ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند كه «حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است كه از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت كرد». برخی دیگر نیز گفته اند: «حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران به جهان اسلام وارد شده است».3 این مقاله در صدد كشف اثبات این مسئله است.



مفهوم شناسی

قبل از ورود به بحث لازم است معنای واژه حجاب و مقصود از حجاب بیان شود.



مفهوم لغوی حجاب

به گفته اهل لغت این واژه به صورت متعدی و به معنای در پرده قرار دادن به كار می رود. ابن درید می گوید: «حجبت الشیء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس فی السحاب اذا تستترت فیه.4 حجاب، پوششی است كه روی شیء را فرا می گیرد و حجاب یعنی پرده...، زمانی كه خورشید در ابر فرو می رود عرب می گوید: احتجبت الشمس فی السحاب». فیومی این واژه را چنین توضیح می دهد:

حجب فعلی متعدی است و به معنای مانع شدن به كار می رود. به پرده، حجاب می گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب گفته می شود، زیرا وی مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانی اطلاق می گردد، ولی برخی مواقع به موانع معنوی نیز حجاب گفته می شود.5

از گفتار اهل لغت می توان نتیجه گرفت كه در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می شود كه مانع از دیدن شیئی پوشانده شده می شود. شهید مطهری نتیجه تحقیقات لغوی خود را درباره این واژه، چنین بیان می كند:

كلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این كلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد كه پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده می شود كه از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.6

این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به كار رفته و معنای خاصی پیدا نكرده است.7 شهید مطهری می فرماید:

در قرآن كریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف می كند: «حتی توارت بالحجاب» یعنی تا آن وقتی كه خورشید در پشت پرده مخفی شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شوری و نیز در آیه 53 سوره احزاب به كار برده شده است... . در دستوری كه امیر المومنین(علیه السلام) به مالك اشتر نوشته است می فرماید: «فلا تطولن احتجابك عن رعیتك» یعنی در میان مردم باش كمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان كن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نكند بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8



مفهوم اصطلاحی حجاب

حجاب در علومی چون عرفان و طب و شاید دیگر علوم، اصطلاح خاصی دارد9اما در مسئله مورد بحث این نوشتار كه مسئله ای فقهی است دارای معنای خاصی نیست. این واژه در فقه در معنای لغوی خود كه همان پرده حائل میان دو چیز باشد به كار رفته و معنای جدیدی برای آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر این واژه معنای اصطلاحی خاصی پیدا كرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهید مطهری در این باره می فرماید:

استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معنی پوشش است به كار می رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة10 و چه در كتاب النكاح11 كه متعرض این مطلب شده اند كلمه ستر را به كار برده اند نه كلمه حجاب را. بهتر این بود كه این كلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان كلمه پوشش را به كار می بردیم، زیرا چنان كه گفتیم معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده كه عده زیادی گمان كنند كه اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذكر می كند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت حجاب به كار نرفته است. آیاتی كه در این باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركه احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذكر كرده است بدون آن كه كلمه حجاب را به كار برده باشد. آیه ای كه در آن كلمه حجاب به كار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.12

معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت است از پوششی كه زن در برابر نامحرمان باید استفاده كند و از جلوه گری و خود نمایی بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است، نه پرده نشینی زنان. تردیدی نیست كه حجاب در این اندازه یكی از احكام مشترك ادیان ابراهیمی13 و از احكام ضروری اسلام بوده و همه طوایف اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند.



حجاب در ایران و روم باستان

در كتاب تاریخ تمدن می خوانیم:

پس از داریوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا كرد. زنان فقیر چون برای كار كردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ كردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض كه بر ایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا كرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد كه آشكارا با مردان آمیزش كنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را و لو پدر یا برادرشان باشد ببینند در نقشهایی كه از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.14

شهید مطهری از سخنان جواهر لعل نهرو چنین استنباط می كند كه او معتقد است كه «رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سراداری نیز از روم و ایران به دربار خلفای اسلامی راه یافت».15



پوشش زنان عرب قبل از اسلام

شواهد متعددی از قرآن حاكی از این نكته است كه در جامعه عرب قبل از اسلام زنان برای حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبی برخوردار نبودند. به همین دلیل همسران پیامبر ـ صلوات اللّه و سلامه علیه و آله ـ از متابعت آن الگو منع می شوند:

یا نِسَاء النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِی بُیوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَی; ای همسران پیامبر شما مانند هیچ یك از زنان [دیگر ]نیستید اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آن كه در دلش بیماری است طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید. و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت های خود را آشكار مكنید.16

دستورهای اصلاحی اسلام نسبت به پوشش زنان نیز حاكی از برخی نقص ها و كاستی ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است:

یا أَیهَا النَّبِی قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَی أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا;17 ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند این برای آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیك تر است و خدا آمرزنده مهربان است.18 همین نكته، از آیات سوره نور نیز كه درباره آن ها بحث خواهد شد، فهمیده می شود. شأن نزول آیه 30 سوره نور اشاره ای به كیفیت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در این شأن نزول آمده است «كان النسا یتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش های خود می انداختند» بنا بر این، گلو و بنا گوش آن ها هویدا بود. تاریخ پژوهان نیز این نكته را كه زنان جزیرة العرب از حجاب مناسبی برخوردار نبودند، تأیید می كنند.19

اكنون سخن در این است كه این وضعیت به دنبال وضع قانون اسلامی مبنی بر ضرورت حجاب بر هم خورد.



حجاب در قرآن

مسئله حجاب در دو سوره از سوره های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نكته به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 مطرح شده20، و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است:

و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست، و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همكیش] خود یا كنیزانشان یا خدمت كاران مرد كه [از زن ]بی نیازند یا كودكانی كه بر عورت های زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند و پاهای خود را [به گونه ای به زمین ]نكوبند تا آنچه از زینت شان نهفته می دارند معلوم گردد. ای مؤمنان!همگی [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه كنید امید كه رستگار شوید. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِی لَا یرْجُونَ نِكَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَن یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَات بِزِینَة وَ أَن یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ; و بر زنان از كار افتاده ای كه [دیگر ]امید زناشویی ندارند گناهی نیست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطی كه] زینتی را آشكار نكنند، و عفت ورزیدن برای آن ها بهتر است و خدا شنوای داناست.

در شأن نزول آیه 30 سوره نور « قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم...» جناب كلینی به سند خویش از سعد اسكاف نقل می كند كه امام باقر(علیه السلام)فرمود:

جوانی از جماعت انصار در شهر مدینه با زنی روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش های خود می انداختند [در نتیجه، بنا گوش و گردن ایشان هویدا بود. ]وقتی زن از كنار وی گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان كه راه می رفت وی را نظاره می كرد و وارد كوچه ای شد و در حالی كه به پشت سر خود نگاه می كرد به راه خود ادامه داد كه صورتش به استخوان یا تكه شیشه ای كه از دیوار بیرون زده بود برخورد كرد و شكست. وقتی آن زن از نظرش محو شد نگاه كرد و دید كه بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا می رسم و او را از این مسئله خبر دار می كنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وی جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلك أزكی لهم إنّ الله خبیرٌ بما یصنعون.21

سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از ابن مردویه از امام علی(علیه السلام)نقل كرده است.22 از این شأن نزول می توان استنباط كرد كه اولین آیاتی كه در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است.

گزارش های تاریخی حاكی از آن است كه مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتی را پیش گرفتند و با شنیدن این آیات به ضرورت ایجاد تغییرات و دگرگونی هایی در چگونگی پوشش زنان پی بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوشش های متفاوتی در اجتماع حاضر می شدند. مثلا طبری (244ـ310 ق) در تفسیر خود آورده است:

عن عائشه زوج النبی(صلی الله علیه وآله) انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«ولیضربنّ بخمرهنّ...» شققن اكثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد كه هنگامی كه خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیم ترین پوشش های پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.

سیوطی (849ـ911 ق) نیز به سند خود از ام سلمه نقل می كند كه بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش های مشكی خارج می شدند به گونه ای كه به نظر می رسید بر سر ایشان كلاغی نشسته است.24 به گفته سیوطی این گزارش ذیل آیه «ولیضربن بخمرهن» از سوره نور نیز در جوامع روایی متعددی نقل شده است.25 در كلام دیگری آمده است كه نزد عایشه از برتری زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پای بندی به كتاب خدا و ایمان به قرآن كسی را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتی آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ علی جیوبهنّ» نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یك از آن زنان با لباس خود، سر و كناره های صورتش را می پوشاند. آنان وقتی صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه ای كه خیال می كردی بر سر آن ها كلاغ نشسته است.26

از آنچه گذشت معلوم می شود كه برداشت مردم از این آیات، ضرورت تجدید نظر در چگونگی حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود.

فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص برای زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.27 در محدوده دلالت آیات، 32ـ33 و 53 سوره احزاب28نیز بین مفسران اختلاف است.



تاریخ نزول سوره احزاب و نور

به اتفاق دانشمندان علوم قرآن سوره های نور و احزاب از سوره های مدنی قرآن هستند. بر اساس نقل بسیاری از دانشمندان علوم قرآن سوره احزاب كه متعرض حوادث سال پنجم هجری است چهارمین یا پنجمین سوره ای است كه در مدینه بر پیامبر اكرم ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ نازل شد و سوره نور نیز بعد از سوره نصر كه بعد از صلح حدیبیه [سال ششم هجری] و قبل از فتح مكه [ماه رمضان سال هشتم ]در مدینه بر پیامبر نازل شده است.29

محققان تاریخ اسلامی نیز معتقدند كه سوره نور به طور تقریبی در سال هشتم هجری آغاز شد، زیرا این سوره بعد از سوره نصر كه در سال هشتم نازل شد و در تاریخ نقل شده كه پیامبر بعد از این سوره دو سال در قید حیات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب كه نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روایت ابن عباس چندین سوره بین زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.30



شواهد روایی

شواهد روایی متعددی نیز گویای این نكته اند كه حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با كسانی كه خود را با وضعیت جدید وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده می كردند برخورد می كرد و تذكر می داد.

در روایاتی از سوی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) محدوده حجاب بیان شده است. به عنوان نمونه در روایتی آمده است كه نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشكار كرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده كرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری كه بر روی سینه می افتد31 (جلباب) و چادر (ازار)32.

شیخ صدوق به سند خود از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل می كنند كه آن حضرت فرمود:

روا نیست زنی كه به دوران عادت ماهانه بلوغ رسیده موی جلوی سر و گیسوان خود را آشكار كند.33

در روایت دیگریآمده است كه برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پیامبر قواره ای را به یكی از یاران خود داد و به او فرمود كه این را دو قسمت كن: قسمتی را برای خود جامه كن وقسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری كند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم كند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد.34

هم چنین در روایتی آمده است كه پیامبر(صلی الله علیه وآله) با جابر بن عبدالله انصاری به خانه فاطمه((علیها السلام)) رفتند. پیامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و كسی كه همراه من است وارد شویم. فاطمه فرمود: روسری بر سر ندارم پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگیر و بعد پیامبر(صلی الله علیه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.35

برخی روایات نشان می دهد زنانی كه خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند مورد اعتراض قرار می گرفتند. عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل كه برادر مادری من بود در حالی كه زینت كرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی كه او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی كه زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست كه جز روی خود موضع دیگری را نمایان كند.36

در گزارش دیگری نیز عایشه می گوید كه اسماء دختر ابی بكر در حالی كه پوششی نازك بر تن داشت بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)وارد شد. پیامبر(صلی الله علیه وآله)از وی روی گرداند و به وی فرمود: ای اسماء! وقتی زن به سنی رسید كه عادت ماهانه برای او اتفاق می افتد جایز نیست كه جز صورت و دست وی تا قدری بالای مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.37

قبل از غزوه طائف دو نفر كه عموم مردم «غیر اولی الاربه; مردی كه از زن بی نیاز است.» به حساب می آوردند جمال و وضع ظاهری زنی از اهالی طائف را تعریف می كردند كه چنین و چنان است. پیامبر(صلی الله علیه وآله)سخن ایشان را شنید و درباره این دو نفر فرمود: می بینم كه شما دو نفر به زنان تمایل دارید (غیر أولی الأربه نمی باشید) آن گاه دستور داد آن دو را به محلی به نام «عرایا» تبعید كردند.38 این قضیه حاكی از آن است كه قبل از فتح طائف كه در شوال سال هشتم هجری اتفاق افتاد39 مسئله حجاب و رعایت حریم زنان مطرح بوده است.

این روایات اگر چه از نظر سند و دلالت نیازمند بررسی است، اما روی هم رفته حاكی از این موضوع است كه حجاب قبل از آن كه بین مسلمانان و ایرانیان یا رومیان ارتباطی بر قرار شود، تشریع شده و پشتوانه ای دینی داشته است و چنین نبود كه پس از تعامل با دیگر ملل، بین مسلمانان پیدا شده باشد.
زمان بر قراری ارتباط میان اسلام و ایران و روم

سر آغاز ارتباط ایرانیان و رومیان با اسلام به زمانی باز می گردد كه رسول خدا ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ تصمیم گرفت دعوت خویش را گسترش داده و ایران و روم و ملل دیگر را به اسلام دعوت نماید. بر اساس گزارش های تاریخی، پیامبر ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ در سال ششم هجری برای حاكمان ایران و روم نامه نگاری و دعوت خویش را از ایشان آغاز كرد. البته این مرحله، ارتباطی برقرار نشد و ارتباط ایرانیان با مسلمانان تا زمان خلیفه دوم در همین حد باقی ماند و در دوره حكومت خلیفه دوم كه مسلمانان ایران را فتح كردند ارتباط تنگاتنگی میان آن ها به وجود آمد و زمینه تأثیر گذاری ها و تعامل فرهنگی فراهم شد. ارتباط میان رومیان و مسلمانان نیز به همین دوران باز می گردد.

با مقایسه ای سطحی میان تاریخ نزول آیات حجاب و تشریع حجاب در اسلام و زمان پیدایش ارتباط میان مسلمانان عرب و دیگر ملل، نادرستی پندار تسرّی حجاب از سایر ملل به اسلام عیان می گردد.



شواهدی متعارض

به رغم آن چه گفته شد با گزارشهایی روبه رو می شویم كه حاكی از آن است كه مردان نا محرم با زنانی برخورد نموده و آن ها را شناخته اند. به عنوان نمونه، سبیعه دختر حرث كه همسر سعد پسر خوله از قبیله بنی عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت می گوید: شوهرم در سال حجة الوداع از دنیا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت كوتاهی از فوت او وضع حمل كردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرایش كردم. مردی به نام ابوالسنابل پسر بعكك از قبیله بنی عبدالدار بر من وارد شد و وقتی مرا در آن حال دید به من ایراد گرفت كه چرا آرایش كردی؟ می خواهی ازدواج كنی! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نباید چنین كنی! سبیعه می گوید: با شنیدن این سخنان خود را جمع كردم و شب هنگام خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله)رسیدم و مسئله را از او سؤال كردم. او به من چنین دستور داد: با وضع حمل، دوران عده تمام شده و اگر بخواهی می توانی ازدواج كنی.40

این نقل به روشنی دلالت می كند كه در سال آخر عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله)و بنا بر شواهدی كه گفته شد بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زنی مسلمان در برابر نامحرم به گونه ای حاضر شده كه مرد نامحرم وی را شناخته است. آیا این گزارش ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتی ندارد؟ این گزارش ها با توجه به آن چه در این نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟

اگر فرض را بر صحت این گزارش ها قرار دهیم و تعارضی بین این گزارش ها و شواهد داخلی آن وجود نداشته باشد41 به چند صورت می توان بین این گزارش ها و وجوب حجاب در آن زمان جمع كرد:

1. بر فرض صحت نقل ها وقتی انسان گزارشی را به صورت های گوناگون و با زیاده و نقصان مشاهده می كند، چگونه می توان به جزئیات مطرح در این گزارش ها بها داد و بر آن استناد كرد و در نتیجه با مطالبی قطعی یا دست كم مطالبی كه از در صد قطعیت بالایی برخوردار است معارض دانست؟ این نكته با توجه به آن چه در تاریخ حدیث به اثبات رسیده كه اهل سنت دست كم در سده اول هجری از ثبت و ضبط احادیث اجتناب كردند بسیار موجه است و شاید به همین دلیل است كه در فقه روایات نبوی چندان كاربردی ندارد. شعرانی درباره روایاتی كه به طور گوناگون نقل شده است معتقدند: آن چه از این روایات در این موارد می تواند مورد استناد قرار گیرد چكیده سخن است كه مردم به طور معمول قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصیات الفاظ و كلمات به دلیل مختلف بودن قابل استناد نیستند.42 ایشان در جای دیگر می فرماید: شیوه معاصران ما در تمسك به ویژگی های الفاظی كه روایت می شود و جزئیات آن و ادعای ظن اطمینانی با استناد به این امور قابل اعتماد نیست.43

2. از صحت این گزارش ها مشروط بر این كه ثابت شود كه مربوط به بعد از وجوب حجاب است، می توان نتیجه گرفت در آن زمان صورت زن ها باز بوده و بنابراین، دستور پوشش شامل صورت نمی شود. چنان كه برخی از حدیث «خثعمیه»44 چنین استنباط كرده اند.45 شاید بتوان گفت این استنباط، منوط به این است كه پای بندی فردی كه این رفتار از وی مشاهده و گزارش شده به دستورهای شرع مقدس اثبات گردد.

در پاسخ به این سؤال كه آیا در این موارد سكوت معصوم تقریر رفتار وی حساب نمی شود، باید گفت ممكن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد.



پرده نشینی

ممكن است كسانی كه مدعی شده اند كه حجاب از ایران و روم بین اعراب مسلمان راه یافته، مقصودشان از حجاب پرده نشینی زنان باشد. شهید مطهری بعد از تخطئه این ادعا كه حجاب از ایران یا جای دیگری به اسلام وارد شده باشد و ارائه شواهد مختصری بر این امر، می فرماید:

فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اكرم وجود داشت شدیدتر شد نه این كه اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.46

البته برخی سخت گیرهای از جانب خلیفه دوم، حتی در زمان حیات رسول خدا(صلی الله علیه وآله)گزارش شده كه در برخی موارد با عكس العمل برخی زنان رسول خدا رو به رو شده است. صحت و سقم این گزارش ها و در مرحله بعد یافتن منشأ این طرز فكر امری در خور بررسی و پژوهش است. بعید نیست كه سخنان ویل دورانت و جواهر لعل نهرو ـ در ابتدای نوشته نقل شد ـ صرفاً ناظر به پرده نشینی زنان باشد و به ستر و پوشش آنان عنایتی نداشته اند.

برخی محققان نیز منكر پشتوانه دینی برای نقاب زدن و برقع بر چهره افكندن شده اند و آن را رسمی دانسته اند كه از دیگر ملل وارد فرهنگ اسلامی شده، البته این خود نیازمند تحقیقی مستقل است.47



نتیجه گیری

اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیر عرب مرسوم بوده است اما حجاب در بین زنان عرب نشأت گرفته از اقوام دیگر نیست. حكم حجاب به طور واضح در سال هشتم هجری نازل شد و این زمانی بود كه هنوز اسلام از جزیرة العرب پای بیرون نگذاشته بود و به دنبال آن، زنان مسلمان عرب از این دستور پیروی كردند. در دو سال باقیمانده از عمر رسول خدا گزارش هایی موجود است كه آن جناب با كسانی كه هنوز خود را با وضعیت جدید تطبیق نداده بودند برخورد می نمود.



كتاب نامه

1. سیوطی، عبدالرحمان، الاتقان، [بی جا، بی تا].
2. جصاص، احمد، احكام القران، بیروت، دارالكتاب العربی، [بی تا].
3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالكتب الاسلامیه، [بی تا].
4. زركشی، محمد، البرهان، بیروت، دار الفكر، 1408 ق.
5. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی و...، چاپ سوم: تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371.
6. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القران، قم، مطبعه مهر، 1396.
7. طبری، محمد، جامع البیان فی تاویل القرآن، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1420 ق.
8. عاملی، جعفرمرتضی، حدیث الافك، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1400 ق.
9. طوسی، محمد، الخلاف، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1417 ق.
10. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفكر، 1403 ق.
11. ابوزید، نصرحامد، دوائر الخوف، بیروت، المركز الثقافی العربی، چاپ سوم، 2004 م.
12. اردبیلی، احمد، زبدة البیان، قم، انتشارات مومنین، 1421 م.

13. سجستانی، سلیمان، سنن أبی داود، بیروت، دار الفكر، 1410 ق.
14. مازندرانی، ملاصالح، شرح اصول كافی، تهران، مكتبة الاسلامیه، 1388 ق.
15. شوكانی، محمد، فتح القدیر، عالم الكتب، [بی جا، بی تا].
16. كاشانی، فیض، الصافی، تهران، مكتبه الصدر، 1416 ق.
17. جوهری، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه العربیه و صحاح العربیه، چاپ هفتم: بیروت، دار العلم للملائین، 1407ق.
18. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، [بی تا].
19. الكوفی، احمد، فتوح البلدان، بیروت، دار الندوه الجدیده، [بی تا].
20. راوندی، قطب الدین، فقه القران، قم، مكتبة آیة الله عظمی مرعشی، 1405 ق.
21. كلینی، محمد، كافی، چاپ سوم: تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1388 ق.
22. سیوری، فاضل مقداد، كنز العرفان، تهران، مرتضوی، 1369.
23. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، چاپ دوم، الثقافه الاسلامیه، 1408 ق.
24. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، 1415 ق.
25. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1420 ق.
26. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1412 ق.
27. عسكری، مرتضی، معالم المدرستین، چاپ ششم: [بی جا]المجمع العلمی الاسلامی، 1416 ق.
28. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن، قم، ذوی القربی، 1416 ق.
29. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.
30. رشیدرضا، محمد، المنار، چاپ دوم: بیروت، دار المعرفه، [بی تا].
31. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، [بی تا].
32. كاشانی، فیض، الوافی، اصفهان، مكتبه امیر المومنین(علیه السلام)، 1406 ق.
33. حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام)، 1414 ق.



-------------------------------------------------------------------------------

1. كارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن.
2. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 282.
3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 386 ـ 391.

4. محمد ابن درید، جمهرة اللغة، ذیل واژه حجب.
5. احمد فیومی، مصباح المنیر، واژه حجب: «حجبه حجبا من باب قتل منعه و منه قیل للستر حجاب لانه یمنع المشاهده و قیل للبواب حاجب لانه یمنع من الدخول و الاصل فی الحجاب جسم حائل بین جسدین و قد استعمل فی المعانی... .».
6. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430ـ 429.
7. ابوالقاسم راغب اصفهانی، مفردات راغب، ذیل ماده «حجب».
8. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430.
9. ر.ك:علی اكبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه حجاب.
10. ر.ك: حسن نجفی، جواهر الكلام، ج 8، ص 162ـ175.
11. همان، ج 29، ص 75ـ80.
12. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430ـ431.
13. محمد علی ایازی، فقه پژوهی قرآنی، ص 192ـ194.
14. ویل دورانت، همان، ج 1، ص 433ـ444 و نیز ر.ك: مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 385ـ391.
15. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 390.
16. احزاب، آیه های 32 ـ 33.
17. همان، آیه 59.
18. در كتاب الانوار تالیف ابوالحسن بكری ـ یكی از منابع كتاب بحار الانوار ـ هنگام گزارش بازگشت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از سفر شام و ملاقات ایشان با خدیجه سخن از حجاب و برداشتن حجاب است كه ممكن است حاكی از وجود این رسم در بین زنان بزرگ آن دوره باشد و رفتاری شخصی به حساب آید و با آن چه در نقل های تاریخی كه بیان گر رویه حاكم بر اجتماع بوده منافات ندارد. (ر.ك: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 16، ص 52). البته باید توجه داشت كه برخی از علما به كتاب او انتقادهایی داشته اند. (ر.ك: مرتضی عسكری، معالم المدرستین، ج 1، ص 291).
19. ر.ك: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص 617; یحیی جبوری، الجاهلیه، ص 72 و مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 385ـ391.
20. این آیه در صفحه قبل ذكر شد.
21. محمد كلینی، كافی، ج 5، ص 521: «استقبل شاب من الانصار امرأة بالمدینة وكان النساء یتقنعن خلف آذانهن فنظر إلیها وهی مقبلة فلمّا جازت نظر إلیها و دخل فی زقاق قد سمّاه ببنی فلان فجعل ینظر خلفها واعترض وجهه عظم فی الحائط أو زجاجة فشقّ وجهه فلما مضت المرأة فإذاً الدماء تسیل علی صدره وثوبه فقال: واللّه لآتین رسول الله(صلی الله علیه وآله) ولأخبرنه قال: فأتاه فلمّا رآه رسول الله(صلی الله علیه وآله) قال له: ما هذا ؟ فأخبره فهبط جبرئیل(علیه السلام) بهذه الآیة: «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلك أزكی لهم إنّ الله خبیر بما یصنعون.» آیت الله خوئی این روایت را معتبره می داند. (كتاب النكاح، ج 1، ص 51). مرحوم محقق داماد نیز این روایت را صحیحه دانسته است. (به نقل از: تقریرات درس صلاه مرحوم محقق داماد، ص 337).
22. به نقل: از محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 15، ص 116 و ر.ك: فتح القدیر، ج 4، ص 23.

23. ابن جریر طبری، ابن جریر، جامع البیان، ج 9، ص 306:«المرط بالكسر واحد المروط و هی اكسیه من صوف او خز كان یؤتزر بها». و ر.ك: اسماعیل جوهری، صحاح جوهری.
24. «لما نزلت هذه الآیة «یدنین علیهن من جلابیبهن» خرج نساء الأنصار كان علی رؤسهنّ الغربان من أكسیة سود یلبسنها» (جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 5، ص 221).
25. جلال الدین سیوطی، درالمنثور، ج 5، ص42: أخرج البخاری وأبو داود والنسائی وابن جریر ابن المنذر وابن أبی حاتم وابن مردویه والبیهقی فی سننه عن عائشة قالت: رحم الله نساء المهاجرات الُاوَل لما أنزل الله ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن أخذ النساء ازرهن فشققنها من قبل الحواشی فاختمرن بها».
26. جلال الدین سیوطی، در المنثور، ج 5، ص 42. تا آن جا كه تحقیق شد این مطالب در كتاب های روائی شیعی یات نشد.
27. ر.ك: ابوبكر جصاص، احكام القران، ج 3، ص 315 ـ 319 و 369 ـ 372; سعید راوندی، فقه القران، ج 2، ص 127 ـ 130 ; فاضل مقداد، كنزالعرفان، ج 2، ص 220ـ224 و احمد اردبیلی، زبده البیان، ج 2، ص 684 ـ 699.
28. یا نِسَاء النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا. وَقَرْنَ فِی بُیوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ. ... یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلَّا أَن یؤْذَنَ لَكُمْ إِلَی طَعَام غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیث إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ یؤْذِی النَّبِی فَیسْتَحْیی مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا یسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا... .
29. ر.ك:محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 376ـ377; محمد زركشی، البرهان، ج 1، ص 251; جلال الدین سیوطی، الاتقان، ج 1، ص 41 و 43; محمد هادی معرفت، التمهید، ج 1، ص 106ـ107.

30. جعفر مرتضی عاملی، حدیث الافك، ص 129 «و الظاهر ان سوره النور قد ابتدا نزولها فی السنة الثامنة علی وجه التقریب لأنّها نزلت بعد سورة النصر و سوره النصر نزلت فی سنة ثمان فقد ورد أن النبّی عاش بعدها سنتین فقط و بعد الأحزاب التی ابتدا نزولها فی سنة خمس و بینها و بین سورة النور حسب روایة ابن عباس عده سور»و نیز ر.ك: همان، ص 137.
31. فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ذیل واژه جلباب.
32. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 271: «عن النبی(صلی الله علیه وآله) قال للزوج ما تحت الدرع وللابن والاخ ما فوق الدرع ولغیر ذی محرم أربعه أثواب درع وخمار وجلباب وإزار».
33. محمد صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 467; و محمد كلینی، همان، ج 5، ص 520.
34.ابی داود سجستانی، سنن أبی داود، ج 2، ص 272.
35. محمد كلینی، همان، ج 5، ص 528.
36. ابن جریر طبری، جامع البیان، ج 9، ص 305: «قالت عائشة دخلت علی ابنه أخی لامی عبدالله بن طفیل مزینه فدخل النبی(صلی الله علیه وآله) فأعرض فقالت عائشه یا رسول االله إنّها ابنه أخی و جاریة: فقال: اذا عركت المرأة لم یحلّ لها أن تظهر إلاّ وجهها».
37. جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 5، ص 42.
38. محمد عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 205; محمد كلینی، كافی، ج 5، ص 523 و ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 9، ص 274: «لا أراكما إلا من اولی الاربه من الرجال، فأمر بهما رسول الله(صلی الله علیه وآله)فعزبا الی مكان یقال له: العرایا».

39. احمد كوفی، فتوح البلدان، ج 1، ص 65 و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 168.
40. ابوعبدالله بخاری، صحیح البخاری، ج 5 ص 13: (قال اللیث: حدثنی یونس عن ابن شهاب قال: حدثنی عبیدالله بن عبد الله بن عتبه ان أباه كتب إلی عمر بن عبد الله بن الارقم الزهری یأمره أن یدخل علی سبیعة بنت الحرث الأسلمیه فیسألها عن حدیثها وعن ما قال لها رسول الله(صلی الله علیه وآله) حین استفتته فكتب عمر بن عبد الله بن الأرقم إلی عبد الله بن عتبة یخبره أنّ سبیعة بنت الحرث أخبرته أنّها كانت تحت سعد بن خولة وهو من بنی عامر بن لؤی وكان ممن شهد بدراً فتوفی عنها فی حجة الوداع وهی حامل فلم تنشب ان وضعت حملها بعد وفاته فلما تعلت من نفاسها تجمّلت للخطاب فدخل علیها أبو السنابل بن بعكك رجل من بنی عبدالدار فقال لها مالی اراك تجملت للخطاب ترجین النكاح فإنّك والله ما انت بناكح حتی تمر علیك اربعة أشهر وعشر قالت سبیعة فلما قال لی ذلك جمعت علی ثیابی حین امسیت واتیت رسول الله(صلی الله علیه وآله) فسألته عن ذلك فأفتانی بأنّی قد حللت حین وضعت حملی وامرنی بالتزوج ان بدا لی».
41. به عنوان مثال، نكاتی كه در این روایت از نظر تاریخی قابل بررسی است تعیین حقیقت داشتن وجود افرادی است كه در این گزارش از آن ها نام برده شده است. در مرحله بعد باید تاریخ تولد و وفات ایشان معین شود، چه بسا در این بررسی ها نادرستی این گونه گزارش ها استنباط شود.
42. فیض كاشانی، الوافی، ج 21، ص 474، پاورقی.
43. ابوالحسن مازندرانی، شرح اصول كافی، ج 3، ص 165، پاورقی.
44. برای آشنایی با نقل های گوناگون این روایت ر.ك: ابوعبدالله بخاری، صحیح بخاری، ج 2، ص 140و 218; محمد طوسی، الخلاف، ج 2، ص 249 و 386 و حسن حلی، مختلف الشیعه، ج 4، 319.
45. ر.ك: جواد كاظمی، مسالك الافهام الی آیات الاحكام، ج 3، پاورقی ص 278ـ279.
46. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 390.
47. محمد رشید رضا، المنار، ذیل آیات نور; نصر حامد ابوزید، دوائر الخوف، 240; و جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص 617.
نکته : حجاب تاریخ حجاب پیشینه حجاب اسلام
منبع: باشگاه اندیشه