تحقیق و پژوهشی در باب حجاب اسلامی و بررسی فواید آن و نقد بد حجابی و آفت
های آن در اجتماع
عنوان مقاله : پوشش زن در اديان الاهي علي محمد آشناني
نظر اديان الاهي درباره پوشش زن چيست؟ آيا آنان نيز حجاب را بر زن
لازم ميدانند؟
فهميه معمارزاده/پزشکي
پوشش و عفاف از آن جهت که يک امر فطري است و براي حيات اجتماعي
انسان ضرورت دارد، در اديان و مذاهب الاهي داراي جايگاه خاصي است .
تمام اديان آسماني، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمردهاند و
جامعه بشري را به سوي آن فراخواندهاند; زيرا حيا و لزوم پوشش به
طور طبيعي در نهاد زنان به وديعت نهاده شده و احکام و دستورهاي
اديان الاهي هماهنگ و همسو با فطرت انساني تشريع شده است .
بر اساس اصل لزوم هماهنگي و تناسب آفرينش و قانونگذاري، (1) خداوند
لباس و پوشاک را در لابلاي نعمتهاي بيکرانش به بشر ارزاني داشت
(2) و اشتياق دروني زنان به «حجاب» را با تشريع قانون پوشش مستحکم
ساخت تا گوهر هستي «زن» در صدف پوشش صيانت گردد و جامعه از فرو
افتادن در گرداب فساد و تباهي نجات يابد . بدون ترديد جهان بيني و
انسان شناسي هر فرهنگ و مکتب، نقش اساسي و مهمي در انتخاب نوع و
کيفيت پوشش دارد . (3) بر اساس جهانبيني اديان الاهي که انسان
خليفه خداوند و مرکز و محور جهان هستي است و رسالت کسب معرفت و
تهذيب نفس و اصلاح جامعه را بر دوش دارد و حياتش در جهان آخرت نيز
ادامه دارد، بايد جسم زن و چشم مرد پوشيده گردد تا غرايز شهواني
مهار و کنترل شود و استعدادهاي معنوي و عقلاني بشر در پرتو رهيافتهاي
فطري و هدايتهاي وحياني شکوفا گردد . گرچه انتخاب لباس و پوشاک
برآيند انديشه و اراده آدمي است، ولي بر بينش و اراده انساني نيز
تاثير ميگذارد و ميتواند به عنوان زمينهساز تعالي يا انحطاط
فردي و اجتماعي نقش آفريني نمايد .
در آيين زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام - که اين مقاله به بررسي آنها
ميپردازد - حجاب بر زنان امري لازم بوده است . کتابهاي مقدس
مذهبي، دستورات و احکام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين
اديان چهارگانه، بهترين شاهد و عاليترين گواه بر اثبات اين مدعاست
.
حجاب در آيين زرتشت
نخستين مردمي که به سرزمين ايران آمدند، آرياييها بودند . آنان به
دو گروه عمده «مادها» و «پارسها» تقسيم ميشدند . با اتحاد مادها،
دولت «ماد» تشکيل شد . پس از مدتي پارسها توانستند دولت ماد را از
بين ببرند و سلسلههاي هخامنشيان، اشکانيان و ساسانيان را
بنيانگذاري کنند . پژوهشها نشان ميدهد که زنان ايران زمين از
زمان مادها که نخستين ساکنان اين ديار بودند، داراي حجاب کاملي،
شامل پيراهن بلند چيندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلي بلند بر
روي لباسها بودهاند . (4) اين حجاب در دوران سلسلههاي مختلف
پارسها نيز معمول بوده است . (5) بنابر اين، در زمان بعثت زرتشت و
قبل و بعد از آن، زنان ايراني از حجابي کامل برخوردار بودهاند .
برابر متون تاريخي، در همه آن زمانها پوشاندن موي سر و داشتن لباس
بلند و شلوار و چادر ايجبوده است و زنان هر چند با آزادي در محيط
بيرون خانه رفت و آمد ميکردند و همپاي مردان به کار ميپرداختند،
ولي اين امور با حجاب کامل و پرهيز شديد از اختلاطهاي فسادانگيز
همراه بوده است .
جايگاه فرهنگي پوشش در ميان زنان نجيب ايرانزمين به گونهاي است
که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامي که خشايارشاه به ملکه «وشي»
دستور داد که بدون پوشش به بزم بيايد تا حاضران، زيبايي اندام او
را بنگرند، وي امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به
خاطر اين سرپيچي، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ايران» را از دست
داد . (6)
در زمان ساسانيان - که پس از نبوت زرتشت است - افزون بر چادر، پوشش
صورت نيز در ميان زنان اشراف معمول شد . به گفته ويل دورانت پس از
داريوش، زنان طبقات بالاي اجتماع، جرات نداشتند که جز در تخت روان
روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نميشد
که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند . زنان شوهردار حق نداشتند هيچ
مردي حتي پدر و برادرشان را ببينند . در نقشهايي که از ايران
باستان بر جاي مانده است، هيچ صورت زني ديده نميشود و نامي از
ايشان نيامده است . (7)
تجليات پوشش در ميان زنان ايران چنان چشمگير است که برخي از
انديشمندان و تمدننگاران، ايران را منبع اصلي ترويجحجاب در جهان
معرفي کردهاند . (8)
از آنجا که مرکز بعثت «اشو زرتشت» ايران بوده است و آن حضرت در
زمينه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خويش کمبودي نميديده است، با
تاييد حدود و کيفيتحجاب رايج آن دوران، کوشيد تا با پندهاي، خود
ريشههاي دروني حجاب را تعميق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن
اجرا و پشتوانه استمرار و استواري حجاب معمول قرار دهد .
به پند و اندرزهاي «اشوزرتشت» بنگريد تا تلاش وي براي تعالي و
آموزش مباني حجاب و بيان لزوم توام نمودن حجاب ظاهري با عفتباطني،
روشنتر شود; او ميفرمايد:
اي نوعروسان و دامادان! . . . با غيرت، در پي زندگاني پاکمنشي بر
آييد . . . . اي مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروي کنيد .
هيچ گاه گرد دروغ و خوشيهاي زودگذري که تباه کننده زندگي است،
نگرديد; زيرا لذتي که با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر
کشندهاي است که با شيريني درآميخته و همانند خودش دوزخي است . با
اين گونه کارها، زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد . پاداش رهروان
نيکي، به کسي ميرسد که هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از
خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد و کوتاهي و غفلت در اين راه،
پايانش جز ناله و افسوس نخواهد بود .
فريب خوردگاني که دستبه کردار زشت زنند، گرفتار بدبختي و نيستي
خواهند شد و سرانجامشان خروش و فرياد و ناله است . (9)
گفتني است که در دين زرتشت، لباس يا کيفيتخاصي براي حجاب زنان
واجب نشده است; بلکه لباس رايج آن زمان که شامل لباس بلند، شلوار و
سرپوش - يعني چادر يا شنلي بر روي آن - بوده است، مورد تقرير و
تنفيذ قرار گرفته است . هر چند که استفاده از سدره و کشتي - لباس
مذهبي ويژه زرتشتيان - توصيه شده است . (10) البته بر هر مرد و زن
واجب است که هنگام انجام مراسم عبادي و نيايش، سر خود را بپوشاند .
بنا به گفته مؤبد «رستم شهرزادي» پوشش زنان بايد به گونهاي باشد
که هيچ يک از موهاي سر زن از سرپوش بيرون نباشد . در خرده اوستا،
به طور صريح چنين آمده است: «نامي زت واجيم، همگي سر واپوشيم و
همگي نماز و کريم بدادار هورمزد; (11) يعني همگان نامي ز تو بر
گوييم و همگان سر خود را ميپوشيم و آن گاه به درگاه دادار
اهورمزدا نماز ميکنيم» .
بر اساس آموزههاي ديني، يک زرتشتي مؤمن، بايد از نگاه ناپاک به
زنان دوري جويد و حتي از به کارگيري چنين مرداني خودداري کند . در
اندرز «آذربادماراسپند» مؤبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم را به
معاونتخود قبول مکن (12) » .
پوشش موي سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانيان نيز ادامه
يافته است . به اين نمونه بنگريد: پس از فتح ايران، هنگامي که سه
تن از دختران کسري، شاهنشاه ساساني را براي عمر آوردند، شاهزادگان
ايراني همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند . عمر دستور داد
تا پوشش از چهره بر گيرند تا خريداران پس از نگاه، پول بيشتري
مبذول دارند . دوشيزگان ايراني خودداري کردند و به سينه مامور
اجراي حکم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند . عمر بسيار
خشمناک شد; ولي امام علي (ع) او را به مدارا و تکريم آنان توصيه
فرمود . (13)
حجاب در آيين يهود
همه مؤرخان، از حجاب سخت زنان يهودي سخن گفتهاند (14) . ويل
دورانت ميگويد: گفتوگوي علني ميان ذکور و اناث، حتي بين زن و
شوهر از طرف فقهاي دين ممنوع گرديده بود . . . . . دختران را به
مدرسه نميفرستادند و در مورد آنها کسب اندکي علم را به ويژه چيز
خطرناکي ميشمردند . با اين همه، تدريس خصوصي براي اناث مجاز بود .
(15) نپوشاندن موي سر خلافي بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق
ميساخت . (16) زندگي جنسي آنان، عليرغم تعدد زوجات، به طرز شايان
توجه ، منزه از خطايا بود . زنان آنان، دوشيزگاني محجوب، همسراني
کوشا، مادراني پرزا و امين بودند و از آنجا که زود وصلت ميکردند،
فحشا به حداقل تخفيف پيدا ميکرد . (17)
بدون ترديد مبناي حجاب در شريعتيهود، آيات تورات بود که بر حجاب
تاکيد مينمود . کاربرد واژه «چادر» و «برقع» که به معناي روپوش
صورت است، در آن آيات، کيفيت پوشش زنان يهودي را نشان ميدهد .
تورات تشبه مرد و زن به يکديگر را نهي نموده، ميگويد: متاع مرد بر
زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد; زيرا هر که اين را کند، مکروه
«يهوه» خداي تو ست . (18) بيحجابي سبب نزول عذاب معرفي شده است;
خداوند ميگويد: از اين جهت که دختران صهيون متکبرند و با گردن
افراشته و غمزات چشم راه ميروند و به ناز ميخرامند و به پايهاي
خويش خلخالها را به صدا ميآورند× بنابراين خداوند فرق سر دختران
صهيون را کل خواهد ساخت و خداوند عورت ايشان را برهنه خواهد نمود×
و در آن روز، خداوند زينتخلخالها و پيشانيبندها و هلالها را
دور خواهد کرد× و گوشوارها و دستبندها و روبندها را × و دستارها و
زنجيرها و کمربندها و عطردانها و تعويذها را × و انگشترها و
حلقههاي بيني را × و زخوت نفيسه و رداها و شالها و کيسهها را ×
و آينهها و کتان نازک و عمامهها و برقعها را × و واقع ميشود که
به عوض عطريات، فونتخواهد شد و به عوض کمربند، ريسمان و به عوض
مويهاي بافته، کلي و به عوض سينهبند، زنار پلاس و به عوض زيبايي،
سوختگي خواهد بود × مردانتبه شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد
× و دروازههاي وي، ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمين
خواهد نشست . (19)
افزون بر موارد فوق، در کتاب مقدس، وجوب پوشاندن موي سر (20) لزوم
پرهيز از زنان فريبکار و بيگانه (21) ، نهي از لمس و تماس (22) و
واژه چادر (23) ، نقاب (24) و برقع (25) آمده است; به عنوان نمونه
در مورد عروس يهودا ميخوانيم: پس رختبيوکي را از خويشتن بيرون
کرده، برقعي به رو کشيده و خود را در چادري پوشيد و به دروازه
عينايم که در راه تمنه است، بنشست . (26)
در «تلمود» اصليترين کتاب فقهي که به گفته ويلدورانت، اساس تعليم
و تربيتيهود (27) است، نيز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم
سکوت زن و پرهيز از هرگونه آرايش براي ساير مردها (28) ، پرهيز از
نگاه زن به مردان بيگانه، (29) اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم
(30) و لزوم پرهيز از هر امر تحريکآميز، (31) تاکيد شده است .
برابر حکم سختگيرانه تلمود، اگر رفتار زن فضيحتآميز باشد، شوهر
حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ کتوبا (مهريه) طلاق دهد و زناني که
در موارد زير به رفتار و کردار آنها اشاره ميشود، ازدواجشان باطل
است و مبلغ کتوبا (مهريه) به ايشان تعلق نميگيرد; زني که از اجراي
قوانين ديني يهود سرپيچي ميکند و فيالمثل بدون پوشاندن سر خود،
به ميان مردان ميرود، در کوچه و بازار پشم ميريسد و با هر مردي
از روي سبک سري به گفتوگو ميپردازد . زني که در حضور شوهر خود،
به والدين او دشنام ميدهد و زن بلند صدا که در خانه با شوهر خود
به صداي بلند درباره امور زناشويي صحبت ميکند و همسايگان او
ميشنوند که چه ميگويد . (32)
برخورد حضرت موسي (ع) با دختران شعيب که به آنان فرمود تا پشتسر
او حرکت کرده، از پشتسر، او را به منزل پدرشان هدايت کنند، و نيز
سيره عملي يهوديان مبني بر استفاده از چادر و برقع و روبند، تفکيک
و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در کنيسه، ناشايسته شمردن
اشعاري که در تمجيد زيبايي زنان سروده شده است و ايراد خطابه توسط
زنان از پشت پرده، بيانگر کيفيتشديد و سختگيرانه حجاب نزد
يهوديان است .
حجاب در آيين مسيحيت
مسيحيت نه تنها احکام شريعتيهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلکه
قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، قدم را فراتر
نهاد و با سختگيري بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخت; زيرا در
شريعتيهود، تشکيل خانواده و ازدواج امري مقدس محسوب ميشد و طبق
نوشته ويل دورانت، در سن بيستسالگي اجباري بود; (33) اما از
ديدگاه مسيحيت قرون اوليه، تجرد، مقدس شمرده ميشد . (34) بنابر
اين مسيحيت، براي از بين بردن زمينه هرگونه تحريک و تهييج، زنان را
به صورت شديدتري به رعايت کامل پوشش و دوري از هر گونه آرايش و
تزيين فراخواند . برابر متون تاريخي، چادر و روبند، براي همگان -
حتي براي خاتونهاي اشراف - ضروري بود و در اعياد نيز کسي آن را
کنار نميگذاشت; بلکه با طلا و نقره و پارچههاي زربفت آن را تزيين
مينمودند و حتي براي تفريح نيز با حجب و حياي کامل در مجالس انس و
يا گردشهايي دور از چشم نامحرمان، شرکت ميجستند .
انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تاکيد و پيروانش را به
تنزه از اعمال شهوت و عفاف فراخوانده است; در انجيل ميخوانيم:
همچنين زنان پير در سيرت متقي باشند و نه غيبتگو و نه بنده شراب
زياده، بلکه معلمات تعليم نيکو× تا زنان جوان را خرد بياموزند که
شوهر دوست و فرزند دوستباشند× و خردانديش و عفيفه و خانهنشين و
نيکو و مطيع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود× (35)
در «کتاب مقدس» در مورد لزوم آراستگي به حيا و کنار نهادن آرايش
ظاهري چنين آمده است: همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباس
مزين به حيا و پرهيز; نه به زلفها و طلا و مرواريد و رخت
گرانبها× . . . زن با سکوت به کمال اطاعت تعليم گيرد× و زن را
اجازت نميدهم که تعليم دهد يا بر شوهر مسلط شود; بلکه در سکوت
بماند× (36)
همچنين اي زنان، . . . × و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و
متحلي شدن به طلا و پوشيدن لباس × بلکه انسانيتباطني قلبي در لباس
غير فاسد، روح حليم و آرام که نزد خدا گرانبهاست × زيرا بدين گونه
زنان مقدسه در سابق نيز که متوکل به خدا بودند، خويشتن را زينت
مينمودند . (37)
افزون بر موارد پيشين، «عهد جديد» نيز لزوم پوشاندن موي سر، به
ويژه در مراسم عبادي، (38) لزوم سکوت به ويژه در کليسا، (39) با
وقار و امين بودن زن (40) و نهي از نگاه ناپاک به بيگانگان را
خاطرنشان ساخته، ميگويد: کسي که به زني نظر شهوت اندازد، همان دم،
در دل خود با او زنا کرده است × پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند،
قلعش کن و از خود دور انداز; زيرا تو را بهتر آن است که عضوي از
اعضايت تباه گردد، از آن که تمام بدنت در جهنم افکنده شود× (41)
دستورات ديني پاپها و کاردينالهاي مسيحي که بر اساس آن پوشاندن
صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و
سوراخ نمودن گوشها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي،
رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود، شدت بيشتري رانشان
ميدهد . (42)
در مورد سيره عملي زنان مسيحي، دائرة المعارف لاروس ميگويد: دين
مسيحي، براي زن، خمار را باقي نهاد; وقتي وارد اروپا شد، آن را
نيکو شمرد . زنها در کوچه و وقت نماز، خمار داشتند . در قرون
وسطي، خصوصا قرن نهم، خمار رواج داشت . آستين خمار، شانه زن را
پوشيده، تقريبا به زمين ميرسيد . اين عادت تا قرن سيزدهم باقي بود
. (43)
ويل دورانت نيز در مورد سيره عملي زنان مسيحي چنين مينويسد: ساق
پاي زنان چيزي نبود که در ملا عام و يا رايگان به چشم خورد . . . .
البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمي براي روحانيون بود که
کاردينالها، درازي جامههاي خواتين را معين ميکردند . هنگامي که
کشيشان چادر و روبند را يکي از ارکان اخلاقيات عيسوي دانستند، به
دستور زنها، چادرها را از مشمش ظريف و حرير زربفتساختند . . . .
(44)
تصويرهايي که از پوشاک مسيحيان و زنان اروپا به جا مانده، به وضوح
حجاب کامل زنان را نشان ميدهد . (45)
حجاب در آيين اسلام
بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بيگانه، يکي از ضروريات دين اسلام
است . قرآن کريم ميفرمايد: «و به بانوان باايمان بگو چشمهاي خود
را فروپوشند و عورتهاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و
زينتهاي خود را، جز آن مقداري که ظاهر است، آشکار نسازند و
روسريهاي خودرا بر سينه خود افکنند و زينتهاي خود را آشکار
نسازند; مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان،
پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان،
زنان همکيششان، کنيزانشان و مردان سفيهي که تمايلي به زنان ندارند
و کودکاني که از امور جنسي بياطلاعند و پاهاي خود را بر زمين
نکوبند تا زينتهاي پنهانشان آشکار شود و همگي به سوي خداوند توبه
کنيد اي مؤمنان; باشد که رستگار شويد» . (46) افزون بر آن، در آيات
ديگر، پوشيدگي کامل اندام، (47) نيک و شايسته، با وقار و بدور از
تحريک سخن گفتن و دوري از آرايشهاي جاهليت نخستين، (48) توصيه شده
است .
در روايات نيز پوشيدن جامه بدننما و نازک نزد نامحرم (49) ، آرايش
و استعمال عطر در خارج از خانه (50) ، اختلاط فساد برانگيز زن و
مرد (51) ، دست دادن و مصافحه با نامحرم (52) و تشبه به جنس مخالف
(53) منع شده است و مردان با غيرت، (54) به هدايت و کنترل همسر و
دختران، عفت نسبتبه زنان مردم (55) و دوري از چشمچراني توصيه
شدهاند .
پس معلوم شد که تفاوت اساسي حجاب اسلامي با حجاب اديان گذشته، در
اين است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با
تعديل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفريط، سهلانگاري مضر يا
سختگيري بيمورد به جامعه بشري ارزاني داشته است . حجاب اسلامي
همچون حجاب مورد توصيه پاپها، به معناي حبس زن در خانه يا
پردهنشيني و دوري از شرکت در مسايل اجتماعي نيست; بلکه بدين
معناست که زن در معاشرت خود با مردان بيگانه، موي سر و اندام خويش
را بپوشاند و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد تا در جامعه، غريزه
آتشين جنسي تحريک نگردد; بلکه در محيط خانواده، اين غريزه به صورت
صحيح ارضا گردد .
پينوشت:
1 . روم، آيه 30 .
2 . اعراف، آيه 27 .
3 . شهيد مطهري، جهانبيني توحيدي، ص 75 .
4 . جليل ضياءپور، پوشاک باستاني ايرانيان از کهنترين زمان، ص 17
- 26 و ص51، 54، 56 . .
5 . جليل ضياءپور، پوشاک زنان ايران، ص 64 - 194 .
6 . فرهت قائممقامي، آزادي يا اسارت، ص106; تورات، باب استر، آيه
1 .
7 . ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج1، ص552 .
8 . ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج2، ص78 و برتراند راسل، زناشوئي و
اخلاق، ص135 .
9 . يسنا، ص53، پندهاي 5 - 8; به نقل از: آموزشهاي زرتشت پيامبر
ايران; رستم شهرزادي، آموزش گاتها، انجمن زرتشتيان، آبان 67 .
10 . «سدره» از نه پاره پارچه سفيد و نازک دوخته شده و در زير
پيراهن، چسبيده به بدن پوشيده شود . سدره که در اوستا (ستره)
ناميده شده، به معناي آن نيز هست . علماي اسلام نيز براي بيان حکم
حجاب از واژه ستر استفاده کردهاند . «کشتي» ، کمربند باريکي است
که از پشم گوسفند بافته شده و بايد پيوسته آن را بر روي سدره به
کمر بندند; مؤبد موبدان، رستم شهرزادي، دين و دانش، انجمن زرتشتيان
تهران، سال 1357 .
11 . خرده اوستا، فصل آفرينگان دهمان .
12 . سالنماي 1372، چاپ انجمن زرتشتيان تهران، ص10 .
13 . وشنوهاي، حجاب در اسلام، ص59، به نقل از السيرة الحلبيه،
ج2، ص49 .