تحقیق و پژوهشی در باب حجاب اسلامی و بررسی فواید آن و نقد بد حجابی و آفت
های آن در اجتماع
عنوان مقاله :
تاريخچه حجاب و عفاف در اديان و اقوام گذشته
عباس رجبي،
بنابر گواهي متون تاريخي، در اکثر قريب به اتفاق ملتها و آيينهاي
جهان، حجاب در بين زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاريخ، فراز
و نشيبهاي زيادي را طي کرده و گاهي با اعمال سليقه حاکمان، تشديد
يا تخفيف يافته است، ولي هيچگاه بطور کامل از بين نرفته است.
مورّخان به ندرت از اقوام بدوي که زنانشان داراي پوشش مناسب نبوده
ويا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر ميشدند، ياد ميکنند.
دانشمندان، تاريخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاريخ و عصر
حجر نسبت ميدهند. کتاب «زن در آينه تاريخ» پس از طرح مفصل علل و
عوامل تاريخي حجاب، مينويسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسي آثار
و نقوش به دست آمده، پيدايش حجاب به دوران پيش از مذاهب مربوط ميشود؛
و به اين دلايل، عقيده عدهاي که ميگويند «مذهب» موجد حجاب ميباشد،
صحت ندارد، ولي بايد پذيرفت که در دگرگوني و تکميل آن بسيار موءثر
بوده است.1
1. پوشش زن در يونان و روم باستان
دايرهالمعارف لاروس درباره پوشش زنان يونان باستان ميگويد: زنان
يوناني در دورههاي گذشته، صورت و اندامشان را تا روي پا ميپوشاندند.
اين پوشش که شفاف و بسيار زيبا بود، در جزاير کورس و اِمِرجوس و
ديگر جزاير ساخته ميشد. زنان فنيقي نيز داراي پوششي قرمز بودند.
سخن درباره حجاب، در لابلاي کلمات قديميترين موءلفين يوناني نيز
به چشم ميخورد؛ حتي «بنيلوب» (همسر پادشاه «عوليس» فرمانرواي
ايتاک) نيز با حجاب بوده است. زنان شهر «ثيب» داراي حجاب خاصي بودهاند،
بدين صورت که حتي صورتشان را نيز با پارچه ميپوشاندند. اين پارچه
داراي دو منفذ بود که جلوي چشمان قرار ميگرفت تا بتوانند ببينند.
در «اسپارته» دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولي بعد از ازدواج
خود را از چشم مردان ميپوشاندند. نقشهايي که بر جاي مانده، حکايت
ميکند که زنان سر را ميپوشانده، ولي صورتهايشان باز بوده است، و
وقتي به بازار ميرفتند، بر آنان واجب بوده است که صورتهايشان را
بپوشانند؛ خواه باکره و خواه داراي همسر باشند. حجاب در بين زنان
سيبري و ساکنان آسياي صغير و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نيز وجود
داشته است. زنان روماني از حجاب شديدتري برخوردار بودهاند، به
طوري که وقتي از خانه خارج ميشدند، با چادري بلند تمام بدن را تا
روي پاها ميپوشاندند و چيزي از برآمدگيهاي بدن مشخص نميشد.2
يکي از تاريخ نويسان غربي نيز شواهد زيادي دال بر وجود حجاب در بين
زنان يونان و روم باستان آورده است. او درباره «الهه عفت» که يکي
از خدايان يونان باستان است، ميگويد: «آرتميس»، الهه عفت است و
عاليترين نمونه (و الگو براي) دختران جوان به شمار ميآيد. داراي
بدني نيرومند و ورزيده و چابک و به زيور عفّت و تقوا آراسته است.»3
همچنين درباره مردم يکي از قبائلي که نهصد سال قبل از ميلاد زندگي
ميکردهاند، آمده است : «بالاتر از ارمينان و در کنار درياي سياه،
«سکّاها» بيابانگردي ميکردند. آنها مردم وحشي و درشت اندام قبائل
جنگي نيمه مغول و نيمه اروپايي بسيار نيرومندي بودند که در ارابه
به سرميبردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه ميداشتند.»4
اين مورّخ در جاي ديگر ميگويد: «زنان فقط در صورتي ميتوانند
خويشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشنهاي مذهبي و
تماشاخانهها حضور يابند که کاملاً در حجاب باشند. 5
همچنين از قول يکي از فلاسفه يونان باستان، درباره شدت پوشش زن،
نقل ميکند: نام يک زن پاکدامن را نيز چون شخص او بايد در خانه
پنهان داشت.6
2. پوشش زن در ايران باستان
در مورد پوشش زنان ايران باستان، مطالب زيادي در تاريخ وجود دارد.
ويل دورانت درباره پوشش زنان ايران باستان و اينکه حجاب بسيار سختي
در بين آنان رايج بوده است، ميگويد: «زنان طبقات بالاي اجتماع
جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بيرون
بيايند. هرگز به آنان اجازه داده نميشد که آشکارا با مردان آميزش
(اختلاط) کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هيچ مردي را، ولو پدر يا
برادرشان باشد، ببينند. در نقشهايي که در ايران باستان بر جاي
مانده، هيچ صورت زن ديده نميشود و نامي از ايشان به نظر نميرسد.»7
از دائرهالمعارف لاروس نيز به دست ميآيد که حجاب در بين مادها و
پارسها وجود داشته است.8 همچنين در تفسير اثنيعشري9 آمده است: «تاريخ
نشان ميدهد که حجاب در فرس قديم وجود داشته است». در کيش «مازديسني»
نامه شت مهاباد، آيه 90 گويد: زن خواهيد و جفت گيريد و هم خوابه
ديگري را نبينيد و بر او منگريد و با او مياميزيد.»
نصوصي که بيانگر حجاب زنان ايران باستان است، نشان ميدهد که زنان
در دورههاي مختلفي چون دوره مادها، پارسيها (هخامنشيان)،
اشکانيان و سامانيان داراي حجاب و پوشش بودهاند، که به چند نمونه
آن اشاره ميشود:
دوره مادها
در کتاب «پوشاک باستاني ايرانيان» آمده: «اصلي که بايد در نظر داشت،
اين است که طبق نقوش برجسته و مجسمههاي ما قبل ميلاد، پوشاک زنان
آن دوره (مادها) از لحاظ شکل (با کمي تفاوت) با پوشاک مردان يکسان
است.»10
وي در ادامه براي توضيح نقوش بر جاي مانده مينويسد: «مرد و زن به
واسطه اختلافي که ميان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تميز داده ميشوند.
به نظر ميرسد که زنان پوششي نيز روي سر خود گذاردهاند و از زير
آن گيسوهاي بلندشان نمايان است.»11
دوره پارسيها (هخامنشيان)
پارسيها به وسيله کوروش، دولت ماد را از ميان برداشته و سلسله
هخامنشي را تأسيس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در
مورد پوشاک خاص زنان اين دوره آمده است: «از روي برخي نقوش مانده
از آن زمان، به زنان بومي برميخوريم که پوششي جالب دارند. پيراهن
آنان پوششي ساده و بلند يا داراي راسته چين و آستين کوتاه است. به
زنان ديگر آن دوره نيز برميخوريم که از پهلو به اسب سوارند. اينان
چادري مستطيل بر روي همه لباس خود افکنده و در زير آن، يک پيراهن
با دامن بلند و در زير آن نيز، پيراهن بلند ديگري تا به مچ پا
نمايان است.»12
دوره اشکانيان
در اين دوره نيز همانند گذشته، حجاب زنان ايراني کامل بوده است. در
اين باره چنين ميخوانيم: «لباس زنان اشکاني پيراهني بلند تا روي
زمين، گشاد، پرچين، آستيندار و يقهراست بوده است. پيراهن ديگري
داشتهاند که روي اولي ميپوشيدند و قد اين يکي نسبت به اولي کوتاه
و ضمناً يقهباز بوده است. روي اين دو پيراهن چادري سرميکردند.»13
در جاي ديگر آمده است: «چادر زنان اشکاني به رنگهاي شاد و ارغواني
و يا سفيد بوده است. گوشه چادر در زير يک تخته فلزي بيضي منقوش يا
دکمه که به وسيله زنجيري به گردن افکنده شده، بند است. اين چادر به
نحوي روي سر ميافتاده که عمامه (نوعي کلاه زنانه) را در قسمت عقب
و پهلوها ميپوشانيده است.»14
در کتاب «پارتيان» نيز آمده است: «زنان عهد اشکاني قبايي تا زانو
بر تن ميکردند، با شنلي که بر سر افکنده ميشد و نيز نقابي داشتند
که معمولاً به پس سر ميآويختند.»
دوره ساسانيان
در اين دوره اردشير پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانيان، سلسله
ساسانيان را بنيان نهاد و دين زرتشت را دين رسمي کشور قرار داد.
اوستا را ترجمه و آتشکدههاي ويران را بازسازي نمود. زنان در اين
دوره که احکام ديني زرتشتيان در کشور اعمال ميشده است، همچنان
داراي حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنين آمده است: «چادر
که از دورههاي پيش مورد استفاده بانوان ايران بوده است، در اين
دوره نيز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است.»15
حجاب زنان در اين دوره چنان اهميتي داشت که «حتي لباس هنرپيشگان
زن، مانند لباسهاي بلند ساير بانوان، تا پشت پا کشيده شده است.»16
براي اثبات توجه زنان در اين دوره به حجاب، کافي است اين نقل
تاريخي را از منابع اسلامي مرور کنيم: هنگامي که سه تن از دختران
کسري، پادشاه ساساني، را با ثروت فراواني از اموال، براي عمر
آوردند، شاهزادگان ايراني را در برابر عمر در حاليکه با پوشش و
نقاب، خود را پوشانده بودند، ايستاندند، خليفه دستور داد، با آوازي
بلند بر آنان فرياد کشند که: پوشش از چهره برگيريد تا مسلمانان
آنها را ببينند و خريداران پول بيشتري به پاي آنها بريزند.
دوشيزگان ايراني از برهنه کردن صورت خودداري کردند و مشت بر سينه
نماينده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خليفه خشمناک شد و
خواست با تازيانه آنان را بيازارد، در حاليکه شاهزادگان ايراني
ميگريستند. حضرت علي(عليهالسلام) به عمر فرمودند: در رفتارت
مدارا کن؛ از پيغمبر خدا(صلياللهعليهوآله) شنيدم که ميفرمود :
«بزرگ و شريف هر قومي را که خوار و فقير شده، گرامي بداريد». عمر
پس از شنيدن فرمايش حضرت علي (عليهالسلام) آتش خشمش فرو نشست. سپس
حضرت اضافه کرد: «با دختران ملوک نبايد معامله دختران بازاري
(کنيزان) کرد.»17
3. پوشش زن در اديان بزرگ الهي
حجاب در شريعت حضرت ابراهيم(عليهالسلام)
در آئين مقدس حضرت ابراهيم (عليهالسلام) مسأله پوشش زنان، حائز
اهميت بوده است. در کتاب تورات چنين ميخوانيم: «"رفقه" چشمان خود
را بلند کرده و اسحاق را ديد و از شتر خود فرود آمد، زيرا از خادم
پرسيد: اين مرد کيست که در صحرا به استقبال ما ميآيد؟ خادم گفت:
آقاي من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانيد.»18
از اين بيان روشن ميشود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شريعت حضرت
ابراهيم (عليهالسلام) وجود داشته است؛ زيرا «رفقه» در مقابل اسحاق
که به او نامحرم بود، از شتر پياده شد و خود را پوشاند تا چشم
اسحاق به او نيفتد.
حجاب در آيين يهود
در اصول اخلاقي «تلمود» که يکي از کتابهاي مهم ديني و در حقيقت
فقه مدون و آيين نامه زندگي يهوديان است، آمده: «اگر زني به نقض
قانون يهود ميپرداخت، چنانچه مثلاً بيآنکه چيزي بر سر داشت به
ميان مردم ميرفت و يا در شارع عام نخ ميرشت يا با هر سنخي از
مردان درد دل ميکرد يا صدايش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش
تکلّم مينمود، همسايگانش ميتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن
صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد.»19
حجاب در آيين مسحيت
در کتاب انجيل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتيان تصريح
ميکند:
«اما ميخواهم شما بدانيد که سر هر مرد، مسيح است و سر زن، مرد و
سر مسيح، خدا. هر مردي که سرپوشيده دعا يا نبوت کند سر خود را رسوا
مينمايد. اما هر زني که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا ميسازد؛
زيرا اين چنان است که تراشيده شود. زيرا اگر زن نميپوشد، موي را
نيز ببرد و اگر زن را موي بريدن يا تراشيدن قبيح است، بايد بپوشد؛
زيرا که مرد را نبايد سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال
خداست، اما زن جلال مرد است؛ زيرا که مرد از زن نيست، بلکه زن از
مرد است و نيز مرد به جهت زن آفريده نشده، بلکه زن براي مرد. از
اين جهت زن ميبايد عزتي بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در
دل خود انصاف دهيد آيا شايسته است که زن ناپوشيده نزد خدا دعا
کند.»20 پس در جايي که براي دعا بايد سر زن پوشيده باشد، به هنگام
روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازمتر خواهد بود.
و نيز در انجيل، در رساله پولس، به تيموتاوءس ميگويد: «و همچنين
زنان خود را بيارايند به لباس حيا و پرهيز، نه به زلفها و طلا و
مرواريد و رخت گرانبها، بلکه چنان که زناني را ميشايد که دعواي
دينداري ميکنند به اعمال صالحه.» 21
پي نوشتها:
1ـ علي اکبر علويقي، زن در آيينه تاريخ؛ اگر منظور نويسنده اين است
که حجاب يک امر فطري است و بر اثر يک رسم اکتسابي به وجود نيامده،
ما هم قبول داريم، ولي نميتوان پذيرفت دين موجد حجاب نبوده است؛
زيرا اولاً دوران پيش از مذاهب، پيش فرض باطلي است. چون بنا بر
آموزههاي ديني، اولين انسان خود پيامبر و داراي مذهب بوده است،
ثانياً اگر حجاب را جزئي از تعليمات مذهب بدانيم، به فطري بودن آن
نقصي وارد نکردهايم، زيرا تعاليم دين با فطرت انسان هماهنگي کامل
دارد، چنانچه آيه 30 سوره روم بدان اشاره دارد.