تحقیق و پژوهشی در باب حجاب اسلامی و بررسی فواید آن و نقد بد حجابی و آفت های آن در اجتماع

  

          عنوان مقاله : 
توهم ترقي  فاطمه رضايي،
 

 


کشف حجاب در يران پديدهي ناشي از آشنيي با غرب و تجددخواهي افرادي است که افکار و زندگي غربي راتجربه کردهبودند. در حالي که نخستين نشانههي کشف حجاب را ميتوان در دربار ناصرالدين شاه قاجار و سپس در محافل روشنفکري مشاهده نمود، رسميت يافتن آن به دوره ديکتاتوري رضا شاه پهلوي باز ميگردد.

رضاخان که پيش از رسيدن به مقام پادشاهي خود را فردي ديندار و پيبند به اصول مذهب نشان داده بود، پس از به قدرت رسيدن به تدريج ماهيت اصلي خود را نميان ساخت. او که تجددگريي و تضعيف ارزشهي ديني را سرلوحه برنامههي نوسازي فرهنگي خود قرار داده بود، طي اقداماتي مخالفت عملي خود را با اسلام و فرهنگ و سنن اسلامي جامعه آغاز کرد. از جمله ين اقدامات ميتوان به حضور روز افزون ميسيونهي مذهبي، تأسيس مدارس جديد، بازگشت اشرافزادگان تحصيل کرده از فرنگ، تأسيس کانونها و انجمنهي روشنفکري، تغيير نظام آموزشي، اجباري کردن استفاده از کلاه شاپو، صدور قانون متحدالشکل نمودن البسه، کشف حجاب بانوان، ترويج بيقيدي در ميان زنان، جلوگيري از حضور زنان با حجاب در پارکها، سينماها، تأترها، هتلها و سير مراکز عمومي و ... اشاره نمود.

رضا شاه که ريشهدار بودن تفکر ديني و مباني ارزشي حاکم بر جامعه يراني را مانعي جدي بر سر راه فريند مدرنسازي ميپنداشت، پس از تنها سفر خارجياش به ترکيه در 12 خرداد 1313، بيش از اندازه تحت تأثير اقدامات غربگريانه آتاتورک قرار گرفت. از ين رو پس از بازگشت به يران عزم خود را بري غربي شدن جامعه يرا ني جزم نمود و مدعي آن شد که اگر مردم لباس متحدالشکل بپوشند، کلاه پهلوي به سر گذارند و نسبت به تقيدات ديني سستي نشان دهند متمدن خواهند شد.

مسافرت رضا شاه به ترکيه جدي از آنکه فصل جديدي در مناسبات دو کشور گشود، تغييرات عميقي نيز در روحيات و سياستهي رضا شاه عليالخصوص درباره زنان و حجاب آنان بوجود آورد.

مستشارالدوله سفير کبير يران در ترکيه، تأثيرپذيري رضاخان از بيحجابي زنان ترکيه را چنين توضيح ميدهد: «شبي پس از پيان ضيافت رسمي باشکوه وقتي رضاشاه به عمارت حزب خلق که محل اقامت او در آنکارا بود مراجعت کرد تا پاسي از شب نخوابيد و در تالار بزرگ قدم ميزد و فکر ميکرد و گاه گاه بلند ميگفت: عجب! عجب! وقتي چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار يستاده بودم، فرمود: صادق، من تصور نميکردم ترکها تا ين اندازه ترقي کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا ميبينم که ما خيلي عقب هستيم مخصوصاً در قسمت تربيت دختران و بانوان؛ ... فوراً بيد با تمام قوا به پيشرفت سريع مردم مخصوصاً زنان اقدام کنيم.»

رضاخان که شديداً تحت تأثير بيحجابي زنان ترکيه قرار گرفته بود، ين مسئله را يک سال و اندي پس از سفر خود به ترکيه در آذر 1314 به مجمود جم رئيسالوزرا چنين بازگو مينميد: «نزديک دو سال است که ين موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتي که

به ترکيه رفتم و زنهي آنها را ديدم که «پيچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهيشان در کارهي مملکت به آنها کمک ميکنند، ديگر از هر چه زن چادري است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقي و پيشرفت مردم است. درست حکم يک دمل را پيدا کرده که بيد با احتياط به آن نيشتر زد و از بينش برد.»

از ين رو بخشنامه کشف حجاب جهت تصويب رضا شاه در تاريخ 27 آذر 1314 از طرف رئيسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول ديماه همان سال دستور العمل اجري غير رسمي قانون کشف حجاب به تمام وليات يران ارسال گردد. رضا شاه در روز هفدهم دي ماه 1314 بري اعطي گواهينامه فارغالتحصيلان به دانشسري عالي رفته بود، در حالي که ملکه يران و دختر بزرگش به همراه همسران وزرا بدون حجاب بودند و لباسهي اروپيي به تن کرده بودند، طي نطقي از کشف حجاب و پيشرفت زنان سخن گفت: شما زنها بيد ين روز را که روز سعادت و موفقيت شماست روز بزرگي بدانيد و از فرصتي که بدست آوردهيد بري خدمت به کشور خود از آن استفاده کنيد... شما خواهران و دختران من حالا که داخل جامعه شدهيد و بري پيشرفت خود و کشورتان ين قدم را برداشتهيد بيد بفهميد که وظيفه شما ين است که بري کشور خودتان کار کنيد، سعادت ينده در دست شماست.»

بدين سان از فردي آن روز، بر سر کردن چادر در خيابانهي تهران ممنوع شد و دولت و سير دستگاههي اجرائي در کشور موظف گرديدند بري پيشبرد ين طرح در وليات مختلف بکوشند. به همين منظور از اقدامات تبليغاتي و انتظامي در حد وسيعي بهرهگيري شد و حتي مسئولين در بسياري از موارد، کاربرد قوه قهريه را نيز در اولويت قرار دادند.

از ين پس آموزگاران و دختران دانشآموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و افسران ارتش با زناني که حجاب داشتند راه نميرفتند. در اتوبوس زنان با حجاب را راه نميدادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتکزدن به زنهيي که چادر داشتند با نهيت بيپرويي و بيرحمي فرو گذار نميکردند. حتي بعضي از مأموران بخصوص در شهرها و دهات زنهيي را که پارچه روي سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولي نبود از سر آنها کشيده و پاره پاره ميکردند و اگر زن فرار ميکرد او را تا توي خانهاش تعقيب ميکردند و به ين هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتيش کرده، اگر چادر از هر قبيل ميديدند پاره پاره ميکردند يا به غنيمت ميبردند.

تصويب و ابلاغ قانون کشف حجاب بيش از پيش جامعه روحانيت را با محدوديت مواجه کرده بود، اعتراضات علما و روحانيون و مخالفتهي گستردهي مردمي را نيز در سراسر کشور و در شهرهيي نظير قم، اصفهان و شيراز در پي داشت که مهمترين نمونه آن قيام بزرگ مسجد گوهر شاد مشهد بود.

اگر چه با انتشار خبر قيام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعي وسيعي فراهم شد،اما فقدان رهبري منسجم و خشونت شديد حکومت از جمله عواملي به شمار مييند که نه تنها ين اعتراضات را ناکام گذاشتند بلکه رضاخان را نيز مصمم به اجري خشونت بار کشف حجاب نمودند. با ين حال قيام گوهرشاد که يک سال پس از بازگشت رضاخان از سفر به ترکيه و مشاهدات وي در مورد بيبند و باري و بيحجابي زنان ترکيه به وقوع پيوسته بود، از يکسو حکيت از تأثير بيچون و چري رضاخان از فرهنگ غربي داشت و از سوي ديگر از تعارض ين فرهنگ با فرهنگ اسلامي جامعه يران و عدم پذيرش موازين غير شرعي توسط مردم نيز خبر ميداد.

امام خميني به عنوان رهبر انقلاب اسلامي که در 1299 کودتي رضاخان را محکوم کرده بود و در برابر سياستهي ضد ديني پهلوي اول همچون کشف حجاب، جديي دين از سياست، رواج فرهنگ اروپيي در يران، اهانت به روحانيت و ... نيز موضعگيري نموده بود؛ ين مسئله را چنين شرح ميدهند: «در رژيم طاغوتي پهلوي آن ظلمي که به بانواني که مقيد بودند به ينکه بر طبق اسلام عمل کنند و موافق آنچه که اسلام امر کرده است ذي( پوشش) خودشان را قرار دهند، در آن زمان رضا شاه به وضعي و در زمان محمدرضا به وضع ديگر. و بحمدالله بانوان يران مقاومت کردند و جز يک دستهي که جزء دار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژيم او مناسب بودند، سير خواهرها مقاومت کردند. بنابرين اسلام در يران زنده شد، آن خدمتي که به بانوان کرده است و خواهد کرد ارزشش به اندازهي است که نميتوانيم ما توصيف کنيم. اگر نبود ين انقلاب و نبود ين تغيير و تحولي که در يران واقع شده بود، بعد از چند سال ديگر اثري از اخلاق اسلامي در يران نبود.»

اگر چه پس از سقوط رضا شاه قاعده يکساني در خصوص کشف حجاب و اتحاد شکل لباس وجود نداشت، اما لزوم پاسخ به مطالبات و افکار عمومي، مقامات را به عقب نشيني واداشت. به عنوان نمونه ميتوان به استعلام وزير کشور از نخستوزير در تاريخ 1/10/1322 اشاره نمود که طي آن به صراحت از عقبنشيني اجباري دولت در قبال کشف حجاب سخن به ميان آمده است.

در مجموع ميتوان چنين اذعان نمود که واقعه کشف حجاب در دوران پهلوي از يک سو حکيت از بحران حقوقي زنان در جامعه سنتي يران داشته و از سوي ديگر زنان را به عنوان عناصر و ابزار نوگريي رژيم درآورده بود.

نتيجه سياست نابخردانه کشف حجاب، گذشته از متزلزل ساختن ارزشهي خودي و مقدمه سازي بري تسلط بر منحط ترين بخش هي فرهنگي غرب، ين بود که جامعه مذهبي يران وقتي خود را در برابر سوادآموزي به قيمت برهنگي نواميس خود ديد، راه تحصيل را بر فرزندان خود بست و به ين ترتيب عملاً به فريند رشد تحصيلي کشور نيز ضربه وارد شد. بلافاصله بعد از سقوط رضا شاه، کسانيکه روند زندگي پيشين را پي گرفتند، روي بر تافتند و آنها دريافتند که راه حرکت به سوي تمدن و توسعه، باز شدن راه بري شکوفيي استعدادهي اجتماعي است نه آموختن مصرف گريي و دنباله روي از مظاهر منحط فرهنگي.

اميد انقلاب