تحقیق و پژوهشی در باب حجاب اسلامی و بررسی فواید آن و نقد بد حجابی و آفت
های آن در اجتماع
عنوان مقاله :
حجاب جزئي از وجود من است گفتگو با فرشته لودين سوسن صفاوردياشپيگل ـ آلمان
هفتهنامه آلماني اشپيگل گفتگوي کوتاهي را با فرشته لودين، دختر
باحجاب افغاني انجام داده است. اين گفتگو نمونهاي از شيوه القايي
رسانههاي غربي در برخورد با مسايل اسلامي و مسلماناني است که خود
را پايبند به آن نشان ميدهند.
نحوه سؤالات روشنگر اين مطلب است که قاطعيت در جواب و اعتماد به
نفس و روش حمله در پاسخها به جاي روش تدافعي و انفعالي، تنها راه
محکوم نشدن و محکوم نبودن خواهد بود. از سوي ديگر اين مصاحبه نمونهاي
ديگر از القائات عليه نظام جمهوري اسلامي ايران به عنوان نظامي که
حامي مظلومين و آزاديخواهان جهان و پرچمدار مبارزه با ارزشهاي
مادي است، را نشان ميدهد نظامي استوار که چون خاري در چشم دشمنان
اسلام در معرض حملات و تهمتهاي زياد ميباشد.
* *
اشپيگل: خانم لودين، طبق نظر وزير
فرهنگ «بادن ورتمبرگ Baden Wurttemberg» روسري شما يک نشان و علامت
سياسي «Politisches Signal» ميباشد، نشاني براي محدوديت؛ عقيده
شما در اين مورد چيست؟
لودين: ميتوانم بگويم که اصلاً دليل محکمي نيست. به غير از اين
مطلب، چه شواهدي بر تأييد اين امر وجود دارد؟ از سوي ديگر در مورد
شخص من نيز مدرکي دال بر اين ادعا وجود ندارد.
ـ روسري براي شما چه مفهومي دارد؟
لودين: روسري قسمتي از لباس اسلامي زن مسلمان است که به وسيله آن
جذابيتهاي يک زن بايستي پوشيده بماند. موهاي زن نيز جزء اين
جذابيتها موهاي زن محسوب ميشود. نوع پوشش چارچوبي خاص دارد و من
چون مسلمان هستم و مسلماني که وظايف دينيام را انجام ميدهم، پس
روسري را نيز به سر ميکنم. اين جزئي از وجود من است.
ـ آيا نميشود تعصب مُلاّها در ايران و طالبان
در افغانستان در مورد شرايط و قوانين لباس را به منزله فقدان تسامح
و نشاني از ظلم ديد؟
لودين: رفتار ملاها و طالبان برخلاف اصل آزادي در ايمان است. طبق
اصل قرآني، هيچ کس نبايستي مجبور به پذيرش دين شود؛ در رابطه با
لباس نيز همين طور است. [مقايسه رژيم افغانستان با نظام ج.ا.ا به
منزله همسطح قرار دادن آن و کوبيدن ج.ا.ا و استفاده از واژههاي
تسامح و آزادي براي وادار کردن شخص به موضع دلخواه]
و اگر اين اجبار اعمال شود قطعا يک نوع محدوديت در آزادي عقيده و
ايمان است. اما من به اندازه کافي راجع به اسلام تحقيق داشتهام که
بتوانم ادعا کنم اين امر نشانه ظلم به زن نيست. و اما راجع به
وضعيت در آلمان، زيرا که من در اينجا زندگي ميکنم؛ به طور قطع اين
جا و آنجا زناني هستند که تحت ستم و ظلم قرار گرفتهاند و روسري هم
ندارند. بنابراين ظلم را نميتوان مساوي با روسري سر کردن دانست و
اگر يک چنين نتيجهاي بگيريد مسلما شخصيت زنان مسلمان را جريحهدار
ميکنيد.
ـ اما شما يک نشان مذهبي بر سر داريد؟!
لودين: اين مربوط به من است. من با اين نشان قصد ترويج و يا متقاعد
کردن ديگران را ندارم. اين تنها به ديد مذهبي من مربوط ميشود، که
براي خودم آن را برگزيدهام.
ـ حتي اگر روسري شما مربوط به
جهانبيني مذهبي شما باشد، اما در يک کشوري که «سکولار» است شما ميتوانستيد
به عنوان يک معلم خوب روسرياتان را برداريد!
لودين: برداشتن روسري را نميشود با در آوردن يک مانتو از تن
مقايسه کرد. در اينجا صحبت از شأن و منزلت يک زن مسلمان است. صحبت
از شأن اساسي يک انسان. براي من برداشتن روسري از سر مساوي است با
برهنه بودن. به مفهوم ديگر يک بيآبرويي. مدرسه متجلي از جامعه است
و تنوعي که در آن است. پس نميشود يک معلم را بيرون از اين مجموعه
ديد. که اگر اين طور شود مسأله تسامح و تساهل نيز غير قابل باور
خواهد بود.
ـ شما به دانشآموزي که پدر و مادرش او
را مجبور به سر کردن روسري کنند، چه توصيهاي خواهيد کرد؟
لودين: من سعي خواهم کرد به والدين او بفهمانم که آنها نبايستي اين
کار را انجام دهند و بچه بايستي خودش از روي اعتقاد اين کار را
انجام دهد و بدين شکل ديگر مشکلي پيش نخواهد آمد. عدم اعمال زور يک
اصل اسلام است و آنها بايستي کاري کنند که بچه خودش به اين نتيجه
برسد.
ـ و اگر باز هم بچه متقاعد نشد چي؟!
لودين: از نظر من اشکالي ندارد، زيرا من اساسا مخالف اعمال زور
هستم.[!] خصوصا در رابطه با مسايل اعتقادي. من از هيچ کس نميخواهم
که روسري به سر کند و همين طور نيز توقع دارم که کسي از من نخواهد
که روسريام را بردارم.
* *
گفتني است قريب به دو ميليون مسلمان تنها در کشور آلمان زندگي ميکنند
و اسلام دومين مذهب بزرگ در آلمان است. در حالي که نظام ج.ا.ا عليرغم
هيچ گونه تبعيض به اقليتها به علت نقض حقوق اقليتها محکوم ميشود،
پيروان دومين مذهب بزرگ در آلمان هنوز بر سر اجراي اوليه قوانين
مذهبياشان مورد استهزا و تحقير واقع ميشوند و به هر نحو و با هر
ابزاري از پيشرفت شغلي و علمي آنان جلوگيري به عمل ميآيد.