آیاحجاب با اصل آزادى مغاير است!
 

 

ايراد ديگرى كه بر حجاب گرفته‏اند اين است كه موجب سلب حق آزادى كه يك حق طبيعى بشرى است مى‏گردد و نوعى توهين به حيثيت انسانى زن به شمار مى‏رود.

مى‏گويند احترام به حيثيت و شرف انسانى يكى از مواد اعلاميه حقوق بشر است. هر انسانى شريف و آزاد است، مرد باشد يا زن، سفيد باشد يا سياه، تابع هر كشور يا مذهبى باشد.مجبور ساختن زن به اينكه حجاب داشته باشد بى‏اعتنايى به حق آزادى او و اهانت‏به حيثيت انسانى اوست و به عبارت ديگر ظلم فاحش است‏به زن.عزت و كرامت انسانى و حق آزادى زن و همچنين حكم متطابق عقل و شرع به اينكه هيچ كس بدون موجب نبايد اسير و زندانى گردد و ظلم به هيچ شكل و به هيچ صورت و به هيچ بهانه نبايد واقع شود، ايجاب مى‏كند كه اين امر از ميان برود.

پاسخ: يك بار ديگر لازم است تذكر دهيم كه فرق است‏بين زندانى كردن زن در خانه و بين موظف دانستن او به اينكه وقتى مى‏خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد.در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد.حجاب در اسلام يك وظيفه‏اى است‏بر عهده زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد بايد كيفيت‏خاصى را در لباس پوشيدن مراعات كند.اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر او تحميل شده است و نه چيزى است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعى او كه خداوند برايش خلق كرده است محسوب شود.

اگر رعايت پاره‏اى مصالح اجتماعى، زن يا مرد را مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصى را اتخاذ كنند و طورى راه بروند كه آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بين نبرند چنين مطلبى را «زندانى كردن‏» يا «بردگى‏» نمى‏توان ناميد و آن را منافى حيثيت انسانى و اصل «آزادى‏» فرد نمى‏توان دانست.

در كشورهاى متمدن جهان در حال حاضر چنين محدوديتهايى براى مرد وجود دارد.اگر مردى برهنه يا در لباس خواب از خانه خارج شود و يا حتى با پيژامه بيرون آيد، پليس ممانعت كرده به عنوان اينكه اين عمل بر خلاف حيثيت اجتماع است او را جلب مى‏كند.هنگامى كه مصالح اخلاقى و اجتماعى، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصى را رعايت كنند مثلا با لباس كاملا بيرون بيايند، چنين چيزى نه بردگى نام دارد و نه زندان و نه ضد آزادى و حيثيت انسانى است و نه ظلم و ضد حكم عقل به شمار مى‏رود.

بر عكس، پوشيده بودن زن - در همان حدودى كه اسلام تعيين كرده است‏موجب كرامت و احترام بيشتر اوست، زيرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون مى‏دارد.

شرافت زن اقتضا مى‏كند كه هنگامى كه از خانه بيرون مى‏رود متين و سنگين و با وقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچ گونه عمدى كه باعث تحريك و هييج‏شود به كار نبرد، عملا مرد را به سوى خود دعوت نكند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنى دار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنكه گاهى اوقات ژستها سخن مى‏گويند، راه رفتن انسان سخن مى‏گويد، طرز حرف زدنش يك حرف ديگرى مى‏زند.

اول از تيپ خودم كه روحانى هستم مثال مى‏زنم: اگر يك روحانى براى خودش قيافه و هيكلى بر خلاف آنچه عادت و معمول است‏بسازد، عمامه را بزرگ و ريش را دراز كند، عصا و ردايى با هيمنه و شكوه خاص به دست و دوش بگيرد، اين ژست و قيافه خودش حرف مى‏زند، مى‏گويد براى من احترام قائل شويد، راه برايم باز كنيد، مؤدب بايستيد، دست مرا ببوسيد.

همچنين است‏حالت‏يك افسر با نشانه‏هاى عالى افسرى كه گردن مى‏افرازد، قدمها را محكم به زمين مى‏كوبد، باد به غبغب مى‏اندازد، صداى خود را موقع حرف زدن كلفت مى‏كند.او هم زباندار عمل مى‏كند، به زبان بى‏زبانى مى‏گويد: از من بترسيد، رعب من را در دلهاى خود جا دهيد.

همين طور ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند، فرياد بزند كه به دنبال من بيا، سر بسر من بگذار، متلك بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش كن.

آيا حيثيت زن ايجاب مى‏كند كه اينچنين باشد؟ آيا اگر ساده و آرام بيايد و برود، حواس پرت كن نباشد و نگاههاى شهوت آلود مردان را به سوى خود جلب نكند، بر خلاف حيثيت زن يا بر خلاف حيثيت مرد يا بر خلاف مصالح اجتماع يا برخلاف اصل آزادى فرد است؟

آرى اگر كسى بگويد زن را بايد در خانه حبس و در را به رويش قفل كرد و به هيچ وجه اجازه بيرون رفتن از خانه به او نداد، البته اين با آزادى طبيعى و حيثيت انسانى و حقوق خدادادى زن منافات دارد.چنين چيزى در حجابهاى غير اسلام بوده است ولى در اسلام نبوده و نيست.

شما اگر از فقها بپرسيد آيا صرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است، جواب مى‏دهند نه.اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن ولو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است، يعنى نفس عمل بيع و شراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مى‏دهند حرام نيست.آيا شركت كردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است؟ باز هم جواب منفى است چنانكه در مساجد و مجالس مذهبى و پاى منبرها شركت مى‏كنند و كسى نگفته است كه صرف شركت كردن زن در جاهايى كه مرد هم وجود دارد حرام است.آيا تحصيل زن، فن و هنر آموختن زن و بالاخره تكميل استعدادهايى كه خداوند در وجود او نهاده است‏حرام است؟ باز جواب منفى است.

فقط دو مساله وجود دارد; يكى اينكه بايد پوشيده باشد و بيرون رفتن به صورت خودنمايى و تحريك آميز نباشد.

و ديگر اينكه مصلحت‏خانوادگى ايجاب مى‏كند كه خارج شدن زن از خانه توام با جلب رضايت‏شوهر و مصلحت انديشى او باشد.البته مرد هم بايد در حدود مصالح خانوادگى نظر بدهد نه بيشتر.گاهى ممكن است رفتن زن به خانه اقوام و فاميل خودش هم مصلحت نباشد.فرض كنيم زن مى‏خواهد به خانه خواهر خود برود و فى المثل خواهرش فرد مفسد و فتنه‏انگيزى است كه زن را عليه مصالح خانوادگى تحريك مى‏كند.تجربه هم نشان مى‏دهد كه اين گونه قضايا كم نظير نيست.گاهى هست كه رفتن زن حتى به خانه مادرش نيز بر خلاف مصلحت‏خانوادگى است، همينكه نفس مادر به او برسد تا يك هفته در خانه ناراحتى مى‏كند، بهانه مى‏گيرد، زندگى را تلخ و غير قابل تحمل مى‏سازد.در چنين مواردى شوهر حق دارد كه از اين معاشرتهاى زيانبخش - كه زيانش نه تنها متوجه مرد است، متوجه خود زن و فرزندان ايشان نيز مى‏باشد - جلوگيرى كند.ولى در مسائلى كه مربوط به مصالح خانواده نيست دخالت مرد مورد ندارد.

 


  منبع مقاله :مجموعه آثار جلد 19 صفحه 446                 

  نام نویسنده :استاد شهيد مرتضى مطهرى

  دیگر صفحات این مقاله :