تحقیق و پژوهشی در باب حجاب اسلامی و بررسی فواید آن و نقد بد حجابی و آفت
های آن در اجتماع
عنوان مقاله :
ارزشمندي حيا و عفاف جنسي در زندگي دختران و زنان
اکرم حسينزاده اصفهاني
نوع روابط مثبت و منفي و ارزشهايي که هر فرد در قبال غريزه جنسي
بايد رعايت کند، در دين اسلام به خوبي ترسيم شده است. تدابيري که
براي مهار و کنترل اين غريزه از زمان فعاليت جنسي لازم است تا فرد
را به سلامت از انحرافات و آسيبها برهاند و او را در مسير تکامل
فردي و اجتماعي هدايت کند، جاي بسي تأمل و بررسي دارد. از جمله اين
تدابير به «حياي جنسي» و «عفت ورزي» ميتوان اشاره کرد.
حيا، به معناي احساس شرم و خجالتي است که موجب خودداري از ارتکاب
عمل زشت ميشود و منشأ آن، درک حضور در برابر موجودي گرانمايه و
ارزشمند است. بدين سبب است که حيا با دين ورزي ارتباطي تنگاتنگ و
دوطرفهاي دارد. در روايتهاي اسلامي تأکيد شده است: «الحياء من
الايمان؛ حيا از ايمان است.» و کسي که حيا ندارد در حقيقت دين
ندارد. آنچه باعث ميشود آدمي به اين صفت سازنده و مثبت گرايش يابد،
ايمان و بهرهمندي از نيروي تشخيص عقلاني است. ايمان و حيا موجب ميشود،
شخص در ارتباط با جنس مخالف، از آلودگي به گناه مصونيت يابد و
اعتبار خود را به عنوان گوهري گرانبها حفظ کند. خاصه براي زن؛ چرا
که مأموريتي که در خلقت به او داده شده، آن است که با پرداختن به
زيبايي و لطف و با خودداري و بينيازي ظريفانه، دل خشن مرد را هر
چه بيشتر به سوي خويش بکشاند و او را از مجراي احساس قلب خويش، به
همراهي بطلبد.
يکي از فلاسفه غربي مينويسد:
شرم رويي، نوعي عقبنشيني مدبرانه است که از ترس و پاکي ميزايد.
مرد پخته، امتناع و خودداري ظريفانه زن را دوست دارد. بيحيايي
موقتا حواس را به خود جلب ميکند، ولي به سختي ممکن است روح را نيز
جلب کند. هر چه ساخته زن زيبا و در دسترس مردان قرار گيرد، براي
مرد عادي جذاب، دلفريب و موقتي خواهد بود. پس، حيا از دلفريبيهاي
لطيف زن است که ارزش او را بالا ميبرد.
راز خواستگاري مرد از زن
حيا و خودداري زن، راز خواستگاري مرد از اوست. در قاموس خلقت،
خداوند مرد را خواهان و زن را خوانده، مرد را طالب و زن را مطلوب
قرار داده است. فطرت مرد، طلب و نياز است و فطرت زن، جلوه و ناز.
اينجاست که کلام علي عليهالسلام معناي خود را مييابد که: «حيا
وسيله رسيدن به خوبي است.» حياي دختر موجب عزتمندي و جلب اعتماد و
محبت مردان ميشود و مقدمات ازدواج سالمتري را فراهم ميسازد.
چنانکه يکي از دانشمندان گفته است:
مرد جوان به دنبال چشمان پر از حيا است و بيآنکه بداند، حس ميکند
که اين خودداري، از لطف و رقت عالي خبر ميدهد. حيا، پاداشهاي خود
را پسانداز ميکند و در نتيجه، نيرو و شجاعت مرد را بالا ميبرد و
او را براي اقدامات مهم آماده ميکند.
به تعبير اميرالمؤمنين علي عليهالسلام : «حيا به عنوان خصلت
نفساني مثبت، از دروني با نجابت حکايت ميکند.»
ازاينرو، آن حضرت، عفت را ثمره و نتيجه آن دانستهاند. عفت در
واقع، به حياي جنسي، جلوههاي عملي ميبخشد و آدمي را در حيطهاي
از تعاملات و رفتارهاي مثبت و به دور از آلودگي و گناه قرار ميدهد.
از همين روست که نيروي کنترل کننده دروني آدمي، هنگام ارتباط با
جنس مخالف فعال ميشود و زن در جايگاه گوهري ارزشمند قرار ميگيرد
که حياي وي موجب جلب مرد به سوي او ميشود و زن، خلاف فطرت خويش ميداند
که به خواستگاري مردان رود و خود را از الهه عشق بودن تنزل دهد؛ تا
حدي که حتي جواب منفي بشنود و سرخورده و بيارزش شود.
آثار حياي جنسي
پيآمدهاي مثبت و سازنده حياي جنسي بسيار فراوان است که مهمترين
آن، دوري از گناه است. حيا موجب دوري آدمي از ارتکاب زشتي و آلوده
شدن به پليديهاي اخلاقي و جنسي است. گفتهاند: زني به مردي پاکدل
تمايل داشت، اما با او صحبت و به او اظهار تمايل نميکرد. مرد
درمانده شد. ازاينرو، روزي او را به کوچه شلوغي وعده داد. زن چون
بيامد، گفت: اي واي، اينجا؟! مرد گفت: آري، آنکه اينجا ما را ميبيند،
در خلوت هم ميبيند. تن زن بلرزيد و منزجر شد و توبه کرد. آري، کسي
که خود را در محضر ربوبيِ ناظري محترم و آگاه، چون حقتعالي بداند،
چگونه ميتواند خلاف خواست مهرباني چون او، پرده حيا بدرد و تمناي
نفْس دَدمنش را پاسخ مثبت گويد؟
از سوي ديگر، روح آدمي از آلودگي به گناه و معاصي، منزجر و متنفر
است. با انجام دادن عملي زشت، وجدان بيدارش او را ملامت ميکند و
تا توبه و برگشتي صورت نگيرد، آرامش خويش را باز نمييابد.
عفت و غريزه جنسي
قرآن کريم درباره عفت ورزي ميفرمايد: «کسي که نميتواند ازدواج
کند، بايد عفت ورزد تا خداوند او را از فضل خويش بينياز کند.» (نور:
33)
منظور از عفت و پاکدامني، کنارهگيري از آلودگيهاي جنسي چه در
عمل و چه در فکر است. نفْس عفيف آن است که نه تنها عملاً خويشتندار
است و مرتکب حرام و خلاف نميشود، بلکه از نظر فکري آنچنان خود را
سامان داده است که افکار مخرب در درونش ريشه نميدواند.
ارزش عفت در اسلام
حضرت علي عليهالسلام ارزشمندترين عبادت را عفت ورزي ميداند و عفت
و پاکدامني را شيوه زيرکان، شرافتمندان و تقواپيشهگان برميشمرد.
عفت؛ نشانه عقل، زکات زيبايي، غناي باطني و رشد شخصيت (نساء: 6)،
بهترين ياور و همراه و غيرتمندي مرد دانسته شده است.
عفت براي مرد يا زن؟
اينکه کدام يک از مرد يا زن با اين ويژگي بيشتر مأنوسترند نيز
کلامي در خور بحث است. قرآن کريم سرگذشت عفيفانه حضرت يوسف عليهالسلام
و حضرت مريم عليهاالسلام را در اين باره به تصوير ميکشد. هر دو
بزرگوار در اين مورد امتحان شدند و در پرتو عفاف و پاکدامني نجات
يافتند و سرافراز از امتحان الهي بيرون آمدند؛ ولي واکنش آنان
متفاوت بيان شده است:
درباره حضرت يوسف عليهالسلام ، عدم اهتمام، فکر، قصه و خيال خلاف
را مطرح ميسازد و ميگويد: آن زن قصد او کرد و او نيز اگر برهان
پروردگار را نديده بود، آهنگ او ميکرد. (يوسف:24)
خداوند متعال حضرت يوسف عليهالسلام را فردي معصوم ياد ميکند که
نه فقط به طرف گناه نرفت، بلکه بدي و پليدي از او دور شد. (يوسف:
24) ولي درباره حضرت مريم عليهاالسلام ، از لحاظ عفيف بودن چيزي
فراتر از حضرت يوسف ميگويد:
سخن اين نيست که اگر مريم عليهاالسلام دليل الهي را مشاهده نميکرد،
مايل بود، بلکه حضرت مريم عليهاالسلام در مقام نهي از منکر، به
فرشتهاي که به شکل مردي به حضور او آمده بود، لب ميگشايد و ميگويد:
اگر تو باتقوا هستي، دست به اين کار نزن. «من به خداي رحمان پناه
ميبرم اگر تو پرهيزگاري. (مريم: 17)
زيباييهاي عفت و پاکدامني چگونه جلوه ميکند؟
1. دريافت فضل و محبت خدا
خداوند متعال به انسانهاي عفيف وعده داده است که آنها را از فضل
خويش بهرهمند سازد. صورتهاي گوناگون از رحمت خدا را در زندگي
عفيفانه بزرگان ديدهايم. از جمله، مهيا شدن زمينه ازدواجي سالم،
عاشقانه و بادوام، آنچنان که پس از دوران صبرورزي يوسف در برابر
گناه، دوباره زليخا برايش جوان شد و وصال شيرين را پس از هجران
گناه تجربه کرد. مورد ديگر از نمونههاي رحمت خدا، استعداد و
قابليتهاي ويژهاي است که خداوند به افراد پاکدامن عطا ميکند: «ان
تتقوا اللّه يجعل لکم فرقانا؛ اگر تقوا پيشه سازيد و دامن خود را
از آلودگي حفظ کنيد به شما قدرت تشخيص داده خواهد شد».
شيخ رجبعلي خياط که يکي از عرفاي عصر حاضر است، ميگويد:
در ايام جواني (حدود 23 سالگي) دختري رعنا و زيبا از بستگان،
دلباخته من شد و سرانجام در خانهاي خلوت مرا به دام انداخت. با
خود گفتم: رجبعلي! خدا ميتواند تو را خيلي آسان امتحان کند، پس تو
هم او را امتحان کن و از اين حرام لذتبخش و آماده، به خاطر او صرف
نظر نما! پس، به خدا عرض کردم: «خدايا! من از اين گناه ميگذرم، تو
هم مرا براي خود تربيت کن.» اين کفّ نفس و پرهيز از گناه، موجب
بصيرت و بينايي من گرديد و جهشي معنوي در زندگيام ايجاد شد.
آري، او به جايي رسيد که به تربيت الهي توانست در ملکوت عالم،
حقايقي را مشاهده کند که ديگران از آن بي اطلاعند. کشف و شهود
باطنياش موجب تربيت شاگردان فاضل و گرانقدري شد که هر کدام منشأ
خيري براي جامعه گشتهاند.
2. پاکي نسل و سلامت آن
در اسلام توصيه اکيد بر به جا گذاشتن نسلي پاک وطاهر شده است و اين
قضيه بدون عفت و پاکدامني زن و مرد ميسر نيست. تکثير نسل، با
ارضاي غريزه جنسي به صورت غير مشروع هم ممکن است؛ ولي آيا چنين
نسلي ميتواند حامل و انتقال دهنده ميراثهاي عظيم بشر در عرصههاي
معنوي و علمي باشد؟ حضرت يعقوب عليهالسلام ارضاي غريزه جنسي را با
ازدواجي پاک و سالم به فرزندش توصيه ميکند: «زن بگير، بدان اميد
که خداوند از او نسلي پديد آورد که زمين را با تسبيح خدا گران بار
کند».
يکي از دانشمندان عقيده دارد:
عفت فراوان زن، مسلما خادم مقاصد توالد است؛ زيرا امتناع محجوبانه
او کمکي به انتخاب جنسي است. عفت، زن را توانا ميسازد که با جست و
جوي بيشتري عاشق خود را؛ يعني کسي را که افتخار پدري فرزندانش را
دارد، برگزيند.
3. شکوفايي استعدادها
يکي ديگر از جلوههاي زيباي عفت ورزي را ميتوان در شکوفايي
استعدادها و توانمنديهاي افراد مشاهده کرد. محيط سالم و پاک،
زمينه فعاليت فکري وخلاقيت را براي مرد و زن فراهم ميسازد. به
ويژه در محافلي که پسر و دختر فعاليت مشترکي را دنبال ميکنند،
ضرورت وجود اين خصلت مثبت بيشتر نمايان است. عفت، زمينهساز توجه
به وظايفي است که بر دوش فرد گذارده شده است، خيالات باطل را از
ذهن ميزدايد و بهره وري شغلي و تحصيلي را افزايش ميدهد.
4. تعالي عشق به همسر
بيگمان آنجا که يک سلسله مقررات اخلاقي، از جمله عفت و تقوي بر
روح مرد و زن حکومت کند و زن به عنوان موجودي گرانبها دور از
دسترس مرد قرار گيرد، عشق و محبت، بهتر به فعليت ميرسد و در
مقابل، بدون اين ويژگي، در نهايت زن به ابتذال کشيده ميشود و
محبوبيتش را نزد مردان از دست ميدهد. در اين صورت، فداکاري، از
خود گذشتگي و سوز و گدازي که موجب تمرکز قواي نفس به سوي محبوب و
معشوق واقعي در زندگي مشترک است، رنگ ميبازد.
5. حفظ مناعت طبع و آرامش روان
آرامش خاطر و امنيت دروني، يکي ديگر از جلوههاي زيباي عفت ورزي
است. با اين خصلت است که آدمي براي ارضاي غريزهاش ناچار نميشود
عزت نفس و مناعت خود را دستخوش ذلت کند و با نگاههاي آلوده و
خيانتهاي فکري و عملي، با دلهرهها و ترسها زندگي بگذراند. بر
اين اساس، اسلام به حفظ حدود و حرمتها در روابط مرد و زن توصيه
ميکند. از نگاه ديني ما، توصيه به خودداري از نگاه حرام و حفظ حيا
و عفت جنسي، همپايه رعايت حدود روابط، با رعايت پوشش کامل، ميسر و
قابل اجراست. نقل است:
مردي نابينا پس از اجازه خواستن وارد منزل علي عليهالسلام شد.
پيامبر مشاهده فرمود که حضرت زهرا عليهاالسلام برخاست و فاصله گرفت
و خود را پوشاند. حضرت رسول اکرم صلياللهعليهوآله فرمودند:
دخترم! اين مرد نابيناست. حضرت زهرا عليهاالسلام پاسخ داد: پدر
جان، اگر چه او مرا نميبيند، ولي من او را ميبينم و او بوي زن را
استشمام ميکند. رسول اکرم صلياللهعليهوآله فرمودند: شهادت
ميدهم که تو پاره تن مني.