تحلیل و  بررسی مسائل مربوط به ازدواج و خانواده

         
عنوان مقاله : 
توصيف ساختار اجتماعى خانواده على(ع) و فاطمه(س)
 

 

مقدمه:

نوشتار حاضر تلاش دارد در حد توان ناچيز خود در باره خانواده برترين بانوى جهان و بزرگترين مرد بعد از رسول خدا(ص) سخن بگويد. خواننده قطعا يقين دارد كه در باره زهراى مرضيه(س) و على مرتضى(ع) نمى توان حق مطلب را ادا كرد. عظمت آنان را خدا و رسول(ص) او مى دانند و ائمه معصومين(ع) و ديگر درك هيچ كس را ياراى شناخت حقيقت آنان نيست. اين عظمت با قداست كامل همراه است و تا جهان برقرار است اين بانو و شوى او الگو و اسوه كمال تمام گيتى هستند.

اميد است اين نوشته با بذل عنايت اميرالمومنين(ع) و سيده نسا العالمين(س) و به عنوان خدمتى كوچك از يك دوستار, به محضر پر فيض شان مورد توجه قرار گرفته و توشه قيامت گردد. انگيزه نوشته كاربرد بيان صريح و جامعه شناسانه در توصيف خانواده الگو و اسوه است تا پيروان آن بزرگواران را راهنماى روشن باشد.

بايد متذكر شويم كه بيان نوشتار حاضر از ديدگاه تحليل جامعه شناختى سود جسته است و سعى كرده است در عين سادگى, تمام دقتهاى يك تحليل كاملا علمى جامعه شناختى را رعايت كند تا آنجا كه علاوه بر مقاصد اصلى مقاله ـ كه ذكر شد ـ مى تواند به عنوان يك مثال درسى در جامعه شناسى خانواده و در تحليل ساخت ـ كاركردى مورد استفاده قرار گيرد.

منبع اصلى اطلاعات در اين مقاله كتاب بحارالانوار و نيز ناسخ التواريخ است. در عين حال براى اطمينان از استناد علماى معاصر به اين روايات ـ غير از روايات مربوط به اختلافات زن و شوهر ـ به كتابى از آيت الله ابراهيم امينى و كتابى از حجت الاسلام سيد هاشم رسولى محلاتى در باره حضرت زهرا مراجعه شده است.

نحوه ارائه مطلب چنين است كه ابتدا بطور ساده و كوتاه مفاهيم جامعه شناختى مورد نياز در باره خانواده توضيح داده مى شود و سپس اطلاعات روايى با آنها تركيب مى گردد. مانند اينكه كسى در قدم اول دستور زبان فارسى را بيان كند و از جمله و فاعل و فعل و مفعول و فعل ماضى و فعل مضارع و ... صحبت كند و سپس يك واقعه را در قالب ساختار جمله فارسى بيان كند.

خانواده يك سازمان اجتماعى است

در اينجا سخن از يك گروه اجتماعى است يعنى افرادى كه داراى عمل متقابل مستمر هستند و نسبت به يكديگر احساس پيوستگى مى كنند. گروه مى تواند از دو نفر يا بيشتر تشكيل شود.

اگر در درون گروه تقسيم كار صورت گيرد, ((موقعيت))هايى به وجود مىآيد كه احراز كننده هر موقعيت بايد كارهاى معينى را انجام دهد.

تقسيم كار
پيدايش موقعيتها در گروه

اگر گروه در عين احساس پيوستگى داراى تقسيم كار و موقعيتهاى اجتماعى مختلف براى اعضا خود باشد, داراى ترتيب و نظم است. به گروه نظم يافته ـ وقتى به نظم يافتگى آن توجه داريم ـ سازمان اجتماعى مى گويند.

خانواده يك نظام اجتماعى است

نظام اجتماعى مفهوم وسيعترى از سازمان اجتماعى دارد ولى در ادامه مفهوم سازمان اجتماعى است. يك سازمان اجتماعى مى تواند كوچك يا بزرگ باشد يعنى از دو موقعيت مربوط به يكديگر يا هزاران موقعيت تشكيل شده باشد.

در هر گروه, سازمان و نظام اجتماعى عملهايى طبق الگوهاى معين انجام مى گيرد. به عبارت ديگر اگر بنا باشد بين عده اى بطور مستمر عمل متقابل برقرار باشد, عملها بايد به گونه اى باشند كه اعضا و طرفين تعامل حاضر به ادامه آن باشند و عكس العمل در قبال هر عمل مشخص باشد و به عبارت ديگر: ((انتظارات)) افراد از يكديگر بايد معين و براى طرفين شناخته شده باشد.

به الگوى معين و مورد توافق براى عمل, هنجار مى گوييم و اضافه مى كنيم كه هنجارها برخى عام و برخى خاص هستند. مثلا اگر در يك گروه يا سازمان پذيرفته شده باشد كه: ((نبايد آب دهان را بر زمين انداخت)); اين هنجار, عام است. يعنى همه اعضا گروه بايد آن را انجام دهند. اما هنجارهايى هم هست كه مخصوص به احراز كننده يك موقعيت معين است. مثلا اگر در يك سازمان ((موقعيت رياست)) وجود دارد, براى احراز كننده اين موقعيت ـ يعنى رئيس ـ الگوهاى خاص عمل وجود دارد كه معاونان او يا اعضا عادى لازم نيست از آن الگوها پيروى كنند.

با توضيحاتى كه در باره هنجار ـ الگوى عمل ـ و تقسيم آن به هنجارهاى عام و هنجارهاى خاص براى هر موقعيت, ارائه شد, مفهوم جديدى را مى توانيم معرفى كنيم:

((نقش)) عبارت است از هنجار ـ الگو ـ هاى خاص عمل براى احراز كننده يك موقعيت اجتماعى معين. پس موقعيت جايگاهى در سازمان است و نقش مربوط به موقعيت, شرح وظايف و دستورالعملهاى احراز كننده آن موقعيت است.

اكنون مفهوم نظام اجتماعى را تعريف مى كنيم: ((نظام اجتماعى)) شبكه اى از موقعيتها است كه براى هر موقعيت نقشى وجود دارد.

تفاوت گروه و نظام اجتماعى در اين است كه گروه نامى است براى افراد داراى تعامل با احساس پيوستگى ولى نظام اجتماعى به سيستم و نظم و نسق و ترتيب يك مجموعه نظر دارد و مى تواند قبل از اينكه افرادى به يكديگر بپيوندند, نظام آن را طراحى كرد.

وقتى مى گوييم خانواده يك نظام اجتماعى است يعنى در آن تقسيم كار شده است و موقعيتهايى مشخص گرديده است. هر موقعيتى نيز از شرح وظايف و دستورالعملهايى خاص به خود برخوردار است يعنى به ازاى هر موقعيتى نقشى مقرر شده است.

نظام اجتماعى خانواده چگونه است؟

در واقع يك نوع نظام اجتماعى خانواده وجود ندارد بلكه انواعى از نظامهاى اجتماعى خانواده موجود است. اگر يك خانواده فقط از دو موقعيت برخوردار باشد, نظام اجتماعى دو موقعيتى است و فقط داراى دو نقش است. اما اگر نظام اجتماعى خانواده پنج موقعيتى يا بيشتر باشد با نظام اجتماعى خانواده دو موقعيتى تفاوت خواهد داشت و نيز بر اساس اينكه الگوهاى خاص عمل در هر موقعيت يعنى محتواى نقش در هر موقعيت چه باشد, نظامهاى اجتماعى خانواده تفاوت خواهند داشت.

ساختار نظام اجتماعى

به نحوه تنظيم و ترتيب نظام اجتماعى از نظر تعداد موقعيتها, نوع موقعيتها و محتواى نقش هر موقعيت; ساختار يا ساخت نظام اجتماعى گويند. ساختار اجتماعى نظام خانواده نيز به معنى تعداد موقعيتها در خانواده يا نوع موقعيتها در خانواده و انتظارات متقابل احراز كنندگان موقعيتها (محتواى نقش موقعيتها) مى باشد كه تفاوت انواع خانواده ها به تفاوت ساختار آنان است.

كاركرد خانواده

كاركرد كه مصدر مرخم از كاركردن است, اصطلاحا به معنى ((اثر مفيد)) هر موقعيت يا هر نقش يا حتى يك هنجار (الگوى عمل معين) در كل نظام اجتماعى مربوط به آن, است. كاركرد خانواده يعنى اثر مفيد آن براى اعضايش و نيز به معنى اثر مفيد آن براى جامعه مربوط به آن است. (اين سخن مبتنى بر دو مشرب در كاركردگرايى است.)

ساختار خانواده شوهرى ـ بانويى(1)

در ابتداى ازدواج, نظام اجتماعى خانواده با دو موقعيت ((شوهرى)) و ((بانويى)) تشكيل مى شود. تذكر مى دهيم كه ((شوهر)) كسى است كه ((موقعيت شوهرى)) را احراز مى كند و ((بانو)) كسى است كه ((موقعيت بانويى)) را احراز مى كند.

اما وقتى يك كودك متولد مى شود از جنبه گروهى گروه دو نفره, سه نفره مى شود ولى از جنبه ساختار نظام اجتماعى, نظام اجتماعى دو موقعيتى, پنج موقعيتى مى شود.

عدم تعادل (تعارض ساختى) در نظام خانواده

اگر هنجارها و دستورالعملهايى كه نقش مربوط به هر موقعيت را مى سازند, با يكديگر در ناسازگارى و تعارض باشند نظام خانواده دچار مشكل خواهد بود هر چند افراد عضو اشخاص بسيار خوبى باشند. مثلا اگر بانو معتقد باشد: ((شوهر نبايد بانوى ديگرى اختيار كند.)) و شوهر معتقد باشد: ((شوهر حق دارد بانوى ديگرى اختيار كند.)) هر چند شوهر هيچ گاه بانوى ديگرى اختيار نكند اما چون بينش آنها با يكديگر اختلاف دارد, نظام خانواده آنها داراى تعارض ساختى است. يا اگر بانو معتقد باشد: ((بانو موظف به پختن غذا, شستن ظرفها و شير دادن نوزاد و ... نيست.)) و شوهر معتقد باشد: ((بانو موظف به پختن غذا, شستن ظرفها و شير دادن نوزاد و ... است.)) در چنين حالتى نيز نظام خانواده دچار عدم تعادل (تعارض ساختى) است و هر چند روحيه اعضا آن مسالمت جويى باشد ولى اساس آن بر پايه اختلاف است. مثلا بانو هر گاه غذا مى پزد احساس مى كند: لطف كرده است. ولى شوهر آن را انجام وظيفه مى داند و هر گاه بانو غذا نپزد احساس تخلف و نابهنجارى نمى كند ولى شوهر غذا نپختن را قانون شكنى و بانو را متخلف مى داند و اگر عملا جدالى رخ ندهد به اين معنى است كه شوهر تخلف بانو را نديده گرفته است و اميدوار است اصلاح گردد در حالى كه بانو اصولا خود را متخلف نمى داند كه نياز به اصلاح داشته باشد.

اختلاف در خانواده

اختلاف بين شوهر و بانو دو حالت دارد: 1ـ يكى از اعضا خانواده دستورالعمل مورد قبول را رعايت نكند. 2ـ خانواده دچار تعارض ساختى باشد و هر كس طبق فهم خود عمل كند.

ساختار نظام اجتماعى خانواده على(ع) و فاطمه(س)

1ـ ساختار دو موقعيتى خانواده در ابتداى ازدواج:

در نمودار بالا هر موقعيت داراى نقش است و انتظارات خاصى از احرازكننده موقعيت مى رود. علاوه بر آن نظام خانواده دو موقعيتى در محاصره محيط قرار دارد كه محيط بر آن اثر مى گذارد.

شرايط طبيعى و جغرافيايى, شرايط اقتصادى مدينه در اوايل هجرت, شرايط سياسى كه تقريبا در هر سال چند جنگ اتفاق مى افتد, تعلق على(ع) و فاطمه(س) به پيامبر(ص) و بنى عبدالمطلب و قريش و مهاجرين زنانى كه گاهى با فاطمه(س) تماس مى گيرند و آداب و رسوم و قوانين جامعه كه امورى را لازم و امورى را ممنوع و ناپسند مى شمارد و ... همگى بر ساختار خانواده تاثير مى گذارند.

اكنون سعى مى كنيم الگوهاى خاص هر موقعيت در خانواده على(ع) و فاطمه(س) را بر اساس اسناد موجود مشخص كنيم. قبلا تذكر مى دهيم كه هر چند در قانون يعنى هنجارهاى رسمى كه حكومت ضامن اجراى آن است. بانو در قبال شوهر دو وظيفه دارد: آمادگى بر كامروايى جنسى شوهر و بدون اجازه شوهر از خانه بيرون نرفتن اما شرايط محيطى و از آن جمله آداب و رسوم جامعه الزام مى كرده است كه بانو عهده دار كارهايى گردد و فقط تابع قانون نباشد همانطور كه امروز هم در جامعه ما چنين است. و نيز انتظاراتى بين شوهر وبانوبر اثر توافق حاصل مى شود. ماهمگىآنچه را از اسنادبرمىآيد كه درخانواده على(ع)وفاطمه(س) وجودداشته است,مىآوريم.

ساختار چندين موقعيتى خانواده على(ع) و فاطمه(س) پس از تولد فرزندان

با تولد اولين فرزند همانطور كه قبلا گفته شد سه موقعيت به نظام اجتماعى خانواده افزوده مى شود كه هر موقعيت توسط نقش مربوط به آن محاصره مى شود. در ذيل وضعيت سه موقعيت جديد و الگوهاى خاص حاكم بر آن را ارائه مى كنيم:

تذكر: با توجه به اطلاعات موجود در اسناد مورد مراجعه نقشهاى برادرى و خواهرى بين فرزندان خانواده قابل طرح نيست خصوصا اينكه در اين نوشتار طرح آن مورد نظر نيز نيست.

با در نظر گرفتن دو نمودارى كه ارائه شد چارچوب اصلى ساختار اجتماعى خانواده على(ع) و فاطمه(س) ترسيم شده است. خانواده على(ع) و فاطمه(س) تحول ديگرى نيز داشته است و آن افزوده شدن فضه به آن است كه فقط يك هنجار ـ دستورالعمل ـ به آن اضافه كرده است و آن اينكه:

ـ كارهاى خانه را يك روز فاطمه(س) انجام مى داد و يك روز فضه

و در واقع يك روز در ميان, وظايف تهيه آرد, خمير, نان, غذا و شستن ظروف و لباسها و تميز كردن منزل از عهده فاطمه(س) برداشته مى شد ولى ساير امور همانطور بود كه قبل از ورود فضه.

اختلافات شوهر و بانو در سازمان خانواده

اختلافات خانوادگى بين بانو و شوهر دو منشا كلى دارد:

1ـ عدم آشنايى با انتظارات هر كدام از ديگرى و يا عدم تفاهم بر پذيرش انتظارات.

يعنى اگر هر عضو سازمان خانواده نقش خود و نقش عضو ديگر را مطابق ساختار موجود درك نكند يا نپذيرد, تعارض ساختارى به وجود مىآيد و منشا اختلاف مى گردد.

2ـ عدم پايبندى يك يا هر دو عضو خانواده بانويى ـ شوهرى به هنجارها و تخلف از آن كه موجب ناراحتى ديگرى و اختلاف مى گردد.

در مورد اين خانواده مقدس و پاك, هر چند برخى موارد جزئى در برخى كتب تاريخى آمده است اما همان گونه كه بزرگانى چون شيخ صدوق تصريح كرده اند و جز باورهاى اصيل شيعه است اينها به هيچ وجه صحيح نيست و خانواده على(ع) و فاطمه(س) داراى ((تعارض ساختى)) نبوده است و موارد مورد اشاره نيز بر فرض صحت (كه قطعا چنين نيست) با منشا خارجى بوده است و هيچ تخلفى حتى از هنجارها نيز انجام نشده است و خانواده الگو و نمونه اى ـ كه مورد توجه همه پاكان عالم است ـ پاك و سالم و دور از هر گونه كجروى و هنجارشكنى و در تفاهم كامل استO.

1ـ بدين خاطر از اصطلاح زن در قبال شوهر استفاده نمى كنيم كه زن واژه اى مقابل واژه مرد است و بانو مقابل شوهر.

يعنى اين امر را تقبل كند.

آن را بر انجام دادن تهيه آرد و نان در صورت امكان مقدم بشمارد.

در صورت ناتوانى از انجام همه امور با يكديگر و ناراحتى بچه, ناراحت شود.

ـ مادر به بچه شير بدهد.

ـ مادر بچه را بغل كند, در دامان بخواباند و نوازش كند.

ـ مادر نسبت به آرام كردن بچه از گريه, جدى و حساس باشد.

ـ مادر به بچه كوچك غذا بخوراند.

ـ مادر لباسهاى بچه را تميز نگهدارد و به موقع تعويض كند.

ـ مادر در بدو تولد بچه را با پارچه سفيد بپوشاند.

ـ مادر به فكر تهيه لباس نو براى بچه ها در مواقع مرسوم باشد.

ـ مادر باورهاى دينى را به بچه ها ياد بدهد.

ـ مادر اعمال دينى را با عمل كردن و تشويق كردن به بچه ها ياد بدهد.

اكنون سعى مى كنيم الگوهاى خاص هر موقعيت در خانواده على(ع) و فاطمه(س) را بر اساس اسناد موجود مشخص كنيم. قبلا تذكر مى دهيم كه هر چند در قانون يعنى هنجارهاى رسمى كه حكومت ضامن اجراى آن است. بانو در قبال شوهر دو وظيفه دارد: آمادگى بر كامروايى جنسى شوهر و بدون اجازه شوهر از خانه بيرون نرفتن اما شرايط محيطى و از آن جمله آداب و رسوم جامعه الزام مى كرده است كه بانو عهده دار كارهايى گردد و فقط تابع قانون نباشد همانطور كه امروز هم در جامعه ما چنين است. و نيز انتظاراتى بين شوهر وبانوبر اثر توافق حاصل مى شود. ماهمگىآنچه را از اسنادبرمىآيد كه درخانواده على(ع)وفاطمه(س) وجودداشته است,مىآوريم.

در مورد اين خانواده مقدس و پاك, هر چند برخى موارد جزئى در برخى كتب تاريخى آمده است اما همان گونه كه بزرگانى چون شيخ صدوق تصريح كرده اند و جز باورهاى اصيل شيعه است اينها به هيچ وجه صحيح نيست و خانواده على(ع) و فاطمه(س) داراى ((تعارض ساختى)) نبوده است و موارد مورد اشاره نيز بر فرض صحت (كه قطعا چنين نيست) با منشا خارجى بوده است و هيچ تخلفى حتى از هنجارها نيز انجام نشده است و خانواده الگو و نمونه اى ـ كه مورد توجه همه پاكان عالم است ـ پاك و سالم و دور از هر گونه كجروى و هنجارشكنى و در تفاهم كامل است.

ماهنامه پيام زن ـ شماره 33 ـ آذر 73
 


 منبع مقاله :  تبیان