زن:مـن ديگر يك لحظه هـم حاضر نيستـم با ايـن مرد زندگى كنـم.
مـرد:ديگـر جـانـم به لبـم رسيـده است. او زن زنـدگـــى نيست.
[هر زن و مردى, به هنگام ازدواج بالاتريـن انگيزه شان
برخـوردارى از آسايـش, امنيت و دستيابى به خـوشبختى است[ [.چرا
برخى از زن و شـوهرها به جاى آنكه لحظات زنـدگـى شان صـرف چشيـدن
طعم سعادت شـود, به مرحله ناسازگار مى رسند؟[
زندگـى مشترك به دليل بافت خانـوادگـى, سـرشار از ايثار و گذشت
زن و مرد نسبت به همـديگـر است.
[همسـران نبايـد نسبت به اشتباهات يكـديگر يا عملكردى كه مـورد
تـإييـدشـان نيست, واكنـش فـورى نشـان مـى دهند.
[عده اى از همسـران گلايه هايشان از يكـديگـر را مطـرح و به
دنبال رفع آن مـى رونـد. عده اى ديگر, مدتـى طـولانـى صبر و مـدارا
پيشه مى كنند و ايـن باعث مى شود تا طرف مقابل متوجه اشكالات
رفتارى يا گفتـارى خـود نشـده و نسبت به رفع آنها اقـدام نمـى
كنـــــد.
[روى هـم انباشته شدن رنجشها, زندگـى مشترك را با بحران روبه رو
خواهد كرد.
[همسـران اگـر تعمق بكننـد, همسـران اگـر در رفتـار و اعمالشان
تإمل بكنند, به ايـن نتيجه خـواهند رسيد كه لجاجت هيچ خاصيتـى جز
پيچيـده تـر كـردن مشكلات و كـور كـردن گـره هـا ندارد.
[همسـران بايـد بـداننـد گاهى يك عذرخـواهـى صميمانه و تلاش جهت
جبران گذشته ها مـى تـواند صفاى از دست رفته را به زنـدگـى مشترك
برگرداند.
ماهنامه پيام زن ـ شماره 83 ـ بهمن
|