هر انسان عاقل و بالغى به ازدواج تمايل دارد؛
زيرا فوايد روحى و جسمى متعددى را در آن مىجويد و خود را ناگزير
از آن مىداند.
در ازدواج كه در واقع به يكى از دستورات صريح
دينى و مذهبى ماست، موجبات رضاى خدا و دوستان خدا فراهم مىگردد و
سنتى از سنتهاى نيكوى پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - اجرا
مىشود.
ازدواج آدمى را در مسير نظم آفرينش قرار
مىدهد و به قانون زوجها كه بر سراسر گيتى حكم فرمايى مىكند،
مىپيوندد؛ زيرا خداوند جانداران را در همه ردهها و گونهها، زوج
و جفت قرار داد تا هستى استمرار يابد و جهان به نظم درآيد.
ما ازدواج مىكنيم؛ زيرا از لحاظ جسمى و جنسى،
به آن نياز داريم. نيازى كه نه با سركوب آن مىتوان آن را فراموش
كرد و نه با لجام گسيختگى، مىتوان به سعادت و كمال رسيد.
ازدواج، آرامش روانى پديد مىآورد،افكار مارا
از تلاطم و آشفتگى نجات مىبخشد، به زندگى ما جهت مىدهد و بسيارى
از بيمارىهاى ما را درمان و پيشگيرى مىنمايد. در واقع ازدواج در
علم طب، يكى از راههاى درمان و پيشگيرى در بسيارى از امراض جسمى
و روحى به شمار مىآيد.
نگران رزق و روزى هم نباشيد، خداوند وعده داده
است كه خود روزى خانواده را همراه با اقدام براى ازدواج خواهد
فرستاد و از آن جايى كه شما گمانش را نمىكنيد، به شما رسيدگى
خواهد كرد. نه نكته درباره ازدواج فراروى شماست؛ به اميد آن كه
براى شما سودمند باشند:
قدم اول: سن ازدواج
اين روزها حرفهاى زيادى درباره سن ازدواج
مىشنويد؛ اين كه سن ازدواج بر طبق آمار بالا رفته است و به صورت
ميانگين براى خانمها بيست و شش سال و براى آقايان بيست و هشت سال
مىباشد؛
اين كه بالا رفتن سن ازدواج، دليلى بر مشكلات
اجتماعى و اقتصادى است و نه از روى تمايل و خواست جوانان و اين كه
سن بلوغ فكرى و حتى بلوغ جنسى در گروههاى مختلف اجتماعى تغيير
پيدا كرده است.
هيچ يك از اينها اصل مطلب نيست؛ اصل مطلب اين
است كه مناسبترين سن ازدواج براى هر دو گروه جنسى، سنى است كه دو
طرف از لحاظ جسمى، به بلوغ كامل رسيده باشند و از لحاظ روانى
آمادگى پذيرش مسئوليت ازدواج را داشته باشند. اينها اساسىترين و
بنيادىترين زمينههاى تشكيل يك زندگى مشترك است. سن تقويمى هر چند
بى اهميت نيست، اما مهمتر از آن سن عقلى است كه ضامن بقاى زندگى
مشترك خواهد بود.
قدم دوم: رعايت آداب و رسوم
پيش از هر صحبتى بايد درباره آداب و رسوم
اجتماعى، قومى خانوادگى خود درباره ازدواج اطلاعات لازم را كسب
كنيد و بدانيد كه بسيارى از آداب و رسوم ملى ما چنانچه منافاتى با
شرع مقدس و عقل سليم آدمى نداشته باشد، حامل حكمتها و اندرزهاى
فراوانى است كه در زمانهاى طولانى و پر فراز و نشيب روزگارى سخت و
پر حادثه، به دست ما رسيده است.
تعهدات ملى و قومى ما براى حفظ ميراث فرهنگى
هر منطقه و راضى و خشنود نگاه داشتن خانواده و اقوام، حكم مىكند
كه بر طبق آداب و رسوم خود عمل كنيم و تا آن جا كه مىتوانيم
مغايرتى با مصالح كلى زندگى شخصى و اجتماعى ما نداشته و در اجراى
سنتها كوشش كنيم.
يكى از پسنديدهترين آداب ازدواج كه در همه
مناطق ايران از دير باز جريان داشته است، رسم زيباى «خواستگارى»
است. چنانچه تفاهمات عمومى و كلى برقرار باشد، زيباترين نوع و شيوه
آغاز تفكر درباره يك مورد خاص براى ازدواج، آن است كه مرد به
خواستن زن بپاخيزد و اولين قدم از سوى او برداشته شود و زن در پاسخ
به اين طلب مؤدبانه و پسنديده، مختار به گفتن «آرى» يا «نه» باشد.
در اين رسم ديرينه، حكمتهاى بسيارى نهفته است كه شايد برخى از
جوانان پر شور و مبتكر امروزى كه دست به ابتكار جديدى در حذف پديده
خواستگارى زدهاند، از اين حكمتها و دور انديشىهاى آن غفلت كرده
باشند.
قدم سوم: شأنيت
اولين قدم در انتخاب همسر به عنوان نقطه آغاز
ازدواج، رعايت شأنيت يا همان كفويت است. كفويت چيست؟ اين كلمه كه
در توصيههاى اسلامى مستقيماً مورد تأكيد قرار گرفته است، عبارتست
از آن كه دو همسر بايد از لحاظ دين، فرهنگ، خصوصيات عمومى در حد
امكان خصوصيات ظاهرى و اجتماعى همتا و همگون باشند و چنانچه اختلاف
فاحشى ميان هر يك از اين اوصاف وجود داشته باشد، ازابتداى زندگى
منجر به بروز اختلاف و نا هماهنگى مىگردد و بهتر است از ابتدا
مورد توجه قرار گيرند.
هم شأن بودن در روزگار ما، شامل علم و دانش و
انديشه نيز مىگردد و بسيار تجربه شده است كه همسران همفكر و هم
انديشه كه هر دو مراتب علمى را پيمودهاند، در تفاهم بيشترى زندگى
مىكنند و حرف همديگر را بيشتر و بهتر مىفهمند. اين امر مغايرتى
با آمار بالاى طلاق در اقشار تحصيل كرده كه متأسفانه روز به روز در
حال افزايش است ندارد؛ بلكه ما را متوجه اين امر مىكند كه اهل
انديشه و خرد بودن، ارتباط مستقيم با تحصيل دانشگاهى يا مدارك رسمى
ندارد. بنابراين آن چه بايد مورد توجه قرار گيرد، انديشه و خرد و
قدرت عقلى همسر است و نه ميزان تحصيلات. كفويت در امر دين، امرى
ضرورى و لازم است؛ اما ناديده گرفتن شأنيتهاى اجتماعى، فرهنگى،
اخلاقى و حتى اقتصادى، موجب مىشود تا سختىهاى فراوانى بر سر راه
زندگى مشترك پديد آيد. بدون شك خواهيد گفت كه چگونه مىشود فردى با
همه هماهنگىهاى مذكور پيدا كرد؟ بله، اين يك پيش فرض است و شما
بايد با دقت و تأمل ميان اين شئون، الويت بندى كنيد و چنانچه فردى
از ميزان همگونى قابل پذيرش برخوردار باشد، مىتوانيد از گروهى به
خاطر گروه مهمتر چشم پوشى كنيد و در واقع سختى آن را به جان
بخريد. در كتاب افكار جاويد از بالزاك آوردهاند: عروسىهاى غير
متناسب، مانند پارچههاى پشمى - ابريشمى است كه بالاخره ابريشم،
پشم را خواهد بريد.
4. تفاهم اخلاقى
تفاهم اخلاقى، اصل اساسى زندگى آرام است.
شايد نتوان هيچ دو فردى را يافت كه كاملاً از
لحاظ اخلاقى با يكديگر موافق و منطبق باشند؛ اما بدون شك مىتوانند
در صد بالايى از تفاهم به ويژه در اصول اوليه و كلى اخلاقى را به
دست آورند. يكى از بزرگترين اشتباهات جوانان در مراحل اوليه
آشنايى آن است كه سعى مىكنند به موافقت كامل با نظرات و اخلاق طرف
مقابل - به خاطر محبتى كه نسبت به او پيدا كردهاند - تظاهر كنند و
در واقع از اخلاق و تفكرات درونى خود چشم پوشى نمايند و خود را
كاملاً هماهنگ و موافق با فرد مقابل نمايش دهند. بدون شك اين نمايش
چندان طول نخواهد كشيد و دير يا زود، اخلاق اصلى فرد كه با گوشت و
خون او پيوسته است، آرام آرام نمايان خواهد شد و اختلاف نظرها و
عدم تفاهمها وقتى كه كار از كار گذشت، تازه خود نمايى خواهد كرد.
بهتر است هر دو طرف در همان ابتداى آشنايى، با
اخلاق واقعى خود آشكار شوند و اگر صفتى از صفات اخلاقى براى آنان
بسيار مهم و تعيين كننده است، از همان ابتدا درباره آن صحبت كنند و
اخلاق خود را نپوشانند يا وارونه جلوه ندهند تا پيش از پيشرفت كار،
اين مسئله بسيار مهم مورد بحث و گفت گو قرار گيرد؛ زيرا اخلاق و
رفتار از آن دسته صفات انسانى هستند كه در طول زمان شكل مىگيرند و
در درونىترين لايههاى وجود انسان ريشه مىافكنند و تغيير يا حذف
آنان بسيار مشكل و وقت گير است و بهتر است از ابتدا هماهنگى وجود
داشته باشد؛ نه اين كه با وعده تغيير، پا در آزمونى ناموفق گذاشته
شود. لازم نيست كه ما اخلاق را به صورت مطلق، به سفيد و سياه تقسيم
كنيم تا هميشه طرفدار سفيد و مخالف سياه جبههگيرى نماييم و اصل
اين بحث را منتفى بدانيم. بسيارى از اخلاق و رفتارها خاكسترى اند؛
يعنى از بار منفى يا مثبت مطلق برخوردار نيستند و به عبارتى بيشتر
به عادات فردى درامور مباح و روزمره بر مىگردند و آن چه در تفاهم
اخلاقى مورد بحث است، همين گروه است و گر نه صفات رذيله اخلاقى و
فضيلتهاى بارز اخلاقى كه جاى بحث ندارند.
5. مشاوره پزشكى
در اولين مراحل انتخاب همسر، توصيه مىشود كه
مشاوره پزشكى را فراموش نفرماييد. پيش از آن كه پيوند عاطفى جدى
ميان دو طرف ايجاد شود و به قول معروف مسئله ازدواج جدى گردد، بهتر
است كه اقدام به مشاوره پزشكى نماييد.
در مشاوره پزشكى شما قصد آن را داريد كه در
مجموع دريابيد آيا اين دو نفر از لحاظ جسمى، جنسى، ژنتيكى و سلامت
نسل، با يكديگر مشكلى دارند يا نه؟ در اولين مرحله، يك سرى از
آزمايشها، مانند آزمايش تلاسمى، هپاتيت، ايدز و... از تمام
متقاضيان به عمل مىآيد و براى افرادى كه با يكديگر نسبت فاميلى
دارند و خصوصاً فاميل نزديك محسوب مىشوند، آزمايش ژنتيك و بررسى
تاريخچه بيمارىهاى ارثى و مادر زادى در هر دو خانواده، ضرورى و
لازم است.
6. مسائل اقتصادى
كسانى كه فكر مىكنند فقط با عشق مىتوان
زندگى كرد و به چيز ديگرى نياز نيست، احتمالاً هنوز در خواب به سر
مىبرند. به قول نغزگويى، هنوز گرسنگى نكشيدهاند تا حرارت عشق از
سرشان بيرون رود. بدون شك مسائل اقتصادى يك خانواده، از جمله مسائل
مهمى است كه هر فرد پيش از تشكيل خانواده بايد به درستى درباره
آنها فكر كند، براى آنها برنامه ريزى كند و گامهاى آغازين آن را
بردارد تا از توانايى خود براى كنترل مالى يك خانواده اطمينان حاصل
نمايد. نقش مرد به عنوان نان آور و در آمد آفرين و نقش زن به عنوان
مسئول خرج و مدير مالى خانه پاياپاى و به يك اندازه مهم است و از
اين رو آمادگى اقتصادى، فكر صحيح اقتصادى و تمرينهاى اقتصادى،
همگى براى آغاز يك زندگى ضرورى است. هر چند كه صرف داشتن پول و
امكانات، به تنهايى نمىتواند همه مشكلات را حل كند و خانواده را
خوشبخت نمايد، اما تضمين شغلى و درآمد كافى، ضامنى اساسى براى
تداوم عشق و محبت و آرامش در خانه و خانواده است. علم و هنر مديريت
در جنبههاى مختلف زندگى و از جمله مسائل مالى خانواده، از آن دسته
آموزه هايى است كه بايد به همه جوانان آماده ازدواج توصيه نمود.
علاوه بر اينها، همان گونه كه گفتيم، مسائل اقتصادى و سطح اقتصادى
فرد يا خانواده او در انتخاب همسر نيز بايد در نظر گرفته شود؛ زيرا
يكى از شاخههاى شأنيت و كفويت، نزديكى سطح اقتصادى دو نفر به
همديگر است تا در آينده اين اختلاف موجب بروز سختى و ناراحتى
نگردد.
يك نكته قابل توجه ديگر نيز در مسائل اقتصادى
ازدواج، آن است كه جوانان محترم در ابتداى زندگى، مخارج بيهوده و
سنگين تشريفات و مراسم عقد و عروسى را بر خود تحميل نكنند و اين
عادت نامناسب اجتماعى را با محاسبات عاقلانه اقتصادى در هم شكنند و
از اين هزينهها در زندگى آينده خود بهره بگيرند.
7. وفادارى و پاك دامنى
يك عشق و يك همسر، ضامن يك ازدواج موفق است.
عفت و پاسدارى از حريم خانواده و حراست از ناموس خانوادگى،
پايههاى يك ازدواج پايدار است. اين مطلب كاملاً دو طرفه است. پاك
دامنى و احساس تعهد اخلاقى نسبت به همسر، هرگز به يك همسر - چه زن
و چه مرد - تعلق نمىگيرد. اين مهم بايد از سوى هر دو طرف به خوبى
و دقت رعايت گردد و در خفا و پنهان و آشكار و نهان، احساس تعهد و
پايبندى به همسر و خانواده بر سراسر وجود فرد حكم فرما باشد.
وفادارى به همسر، وفادارى به عشق را به ارمغان
مىآورد كه مسلماً به دنبال خود، رشد، تكامل و سعادت را نيز يدك
مىكشد و ارتباط با زنان ديگر در قالب دوست بازى و معاشقههاى
خيابانى، اثرات مخربى چون بر انگيختن حس انتقام، از بين رفتن عشق و
محبت عميق واصيل، تحريك به خيانت متقابل، ترويج فساد اخلاقى، تزلزل
بنيان خانوادگى و خلاصه بسيارى از مفاسد فردى، خانوادگى و اجتماعى
را به همراه دارد. ناگفته نماند كه حفظ وفادارى و پاكدامنى در عرصه
اجتماعى كه روز به روز حجابها و حريم هايش بيشتر فرو مىريزد و
تحريكات جنسى و احساسى در آن به وفور خود نمايى مىكند، كارى بسيار
مشكل است. از فيلمهاى مستهجن و عكسها و مجلات نامناسب كه به
راحتى در دسترس قرار مىگيرند تا سايتهاى اينترنتى و ايميلهاى
ناخواسته ضد اخلاقى، همگى مزيد بر بى عفتى اجتماعى گشته، حفظ حريم
خانواده را مشكلتر مىسازد.
نكته اصلى فقط يك كلمه و آن قناعت نفس است.
اگر نفس خود را به تنوعطلبى عادت دهيم و آن را رها سازيم، بدون شك
از همسر تكرارى خود خسته خواهد شد و به سراغ يك تجربه نو خواهد
رفت؛ اما اگر به نفس خويش قناعت و خويشتندارى را بياموزيم، از آن
چه خداوند نصيب ما نموده است، احساس رضايت و خوشبختى خواهيم نمود و
به خانواده و همسر خويش وفادار خواهيم ماند. (تذكر اين نكته لازم و
ضرورى است كه اين موضوع به هيچ عنوان منافاتى با تعدد زوجات كه يكى
از مسلمات فقه اسلامى است و در قرآن مجيد به آن تصريح شده، ندارد و
اين از حقوقى است كه با رعايت شرايط، خداوند حكيم براى مردان قرار
داده است و زنان اگر به اين حكم اسلامى تمكين و تعبد نداشته باشند،
از ضعف ايمان و عقيده آنها حكايت مىكند.)
8. آشنايى با حقوق خانواده
تعدى به حقوق ديگران و ظلم و ستم به آنان،
غالباً ناشى از عدم آشنايى طرفين به قوانين حقوقى است و اين نا
آشنايى چه از طرف ظالم و چه از طرف مظلوم، هر دو عاملى مهم در بروز
تعدى است.
قانون مدنى صريحاً بيان مىكند كه وقتى زوجين
به سن قانونى ازدواج رسيدهاند، بايد دقيقاً با حقوق و تكاليف
زناشويى - چه از نظر شرعى و چه از لحاظ اجتماعى - و مسئوليتها و
انتظارات هر يك در اين امر و چگونگى اجتناب از رفتارهاى مشكل ساز
آشنا گردند. اين آشنايى مقدماتى با قوانين و حقوق خانواده، موجبات
يك ازدواج موفق را فراهم خواهد كرد.
از همان آغاز زندگى و پس از آشنايى كامل با
حقوق يكديگر، طرفين بايد با يكديگر عهد ببنديد كه تحت هيچ شرايطى،
هر قدر هم كه خشمگين باشيد، اين حقوق را پايمال نكنيد و به عنوان
يك اصل محترم بداريد تا مطمئن شويد كه آرامشى مطبوع زندگى مشترك
شما را حمايت خواهد كرد. بهتر است كه حقوق مهم خانوادگى به زبان
ساده در بدو ازدواج، توسط مشاوران ازدواج، در اختيار جوانان قرار
گيرد تا طرفين نقش خود را در تحكيم عادلانه زندگى بهتر ايفا كنند.
علاوه بر حقوق رسمى و قضايى، حقوق ديگرى نيز در هر زندگى وجود دارد
و آن احترام به ارزشها و باورهاى همسر است. اگر سعى كنيم ارزشهاى
طرف مقابل را از ابتدا به خوبى بشناسيم و به آنها احترام بگذاريم و
تحت هيچ شرايطى آنها را پايمال نكنيم، زندگى آرامتر و با ثباتترى
خواهيم داشت.
9. شكيبايى و گذشت
گذشت در زندگى مشترك يك اصل اساسى و ستون خيمه
گاه ازدواج است. بدون شكيبايى و صبر و گذشتن از حق خود، هيچ يك از
مشكلات زندگى حل نمىشود و يك قدم به سوى كمال و رشد موعود برداشته
نخواهد شد. ناگفته پيداست كه زيبايى امر در گذشت دو طرفه و همراهى
دو طرفه در صبر و شكيبايى است و گذشتهاى يك سويه، نه تنها بسيار
سخت و دشوار، بلكه بسيار كم اثر است.
عاشق بودن، شيرينتر از حق داشتن است. اگر در
زندگى مشترك، همواره بر اين اصرار كنيد كه حق به جانب من است، عشق
و گذشت را فراموش خواهيد كرد. كانون زناشويى، محلى براى بخشش و
گذشت است؛ كانونى براى خوشبخت كردن همسر و نه جايى براى به دست
آوردن امتيازات بيشتر.
پيش از آنكه وارد زندگى مشترك شويد، اين حس را
در خود تقويت كنيد و به اين باور برسيد كه در بسيارى از اوقات
نيازى نيست كه انسان حتماً ثابت كند كه حق با اوست. بگذاريد ديگران
هم از لذت حق داشتن بهرهمند شوند. بگذاريد لذت خانوادگى آرامش،
جايگزين لذت فردى پيروزى گردد. اجازه دهيد همسرتان احساس كند كه حق
او را درك كردهايد؛ حتى اگر فكر مىكنيد كه حق با شماست. در اين
صورت شما چيزى را از دست نخواهيد داد و فقط روح شما بزرگتر خواهد
شد.
صبر و شكيبايى نيز در زندگى زناشويى از همين
اهميت برخوردار است. با صبر، برج و باروى قلعههاى خوفناك مشكلات و
مصائب را فتح كنيد و هنگامى كه هر يك از سختىها را پشت سر
گذاشتيد، به پشت سر نگاه كنيد و از عظمت شكيبايى خود احساس غرور
كنيد.
منابع
1. اسدالله داستانى بنيسى، چگونه و با چه كسى
ازدواج كنيم، انتشارات علامه بنيسى، قم 1379.
2. سيد مهدى شمس الدين، داستان ازدواج و
تربيت، انتشارات شفق، قم 1368.
3. غلامعلى حسينى، ازدواج، گوهر منظوم، تهران
1381.
4. جمعى از نويسندگان، نه عامل براى يك ازدواج
موفق، صندوق جمعيت ملل متحد.
5. جلال اشجع، جمعى از نويسندگان، بلوغ جنسى،
نشر مرتضى، قم 1376.
|