تحلیل و  بررسی مسائل مربوط به ازدواج و خانواده

         
عنوان مقاله
برخي رمز و رازهاي ازدواج شايسته (سيدمحمود طاهري)
 

 


ازدواج و يافتن گمشده
افلاطون در کتاب ضيافت خويش آورده است:

ارواح آدميان در آغاز به صورت کروي و کامل بود. آن‏گاه هر کدام به دو نيمه شده و از هم جدا شدند و از آن پس، هر يک به دنبال نيمه گم‏شده خويش مي‏گردد. با پيوند زناشويي، آدمي به گم‏شده خويش مي‏رسد و آرام مي‏گيرد.

اين حکايت نمادين صرف‏نظر از جنبه افسانه‏اي آن، در مقام اشاره به اين حقيقت است که همان‏گونه که اگر انسان چيز گران‏بهايي را گم کند، همواره در نگراني به سر مي‏برد و با پيدا کردن آن به آرامش مي‏رسد، در امر ازدواج نيز آن دلهره و سرگرداني پيش از ازدواج، با دست يافتن به همسر مناسب و دلخواه، به آرامش و خرسندي تبديل مي‏شود. حقيقتي که در قرآن کريم اين‏گونه بدان اشاره شده است:

وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً.(روم:21)

و از نشانه‏هاي او اين است که همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در کنار آن آرامش بيابيد و در ميانتان محبت و رحمت قرار داد.

در آخر اين آيه، خداوند، «محبت» و «رحمت» را دو رمز بقاي اين آرامش به دست آمده در سايه ازدواج معرفي مي‏کند. در اثر محبت قلبي به همسر، خلق و خوي شايسته، ملاک پايداري زندگي به شمار مي‏آيد و اموري چون زيبايي ظاهري و سرمايه، در مرحله بعدي اهميت قرار مي‏گيرد. ويژگي رحمت نيز موجب چشم‏پوشي و گذشت از لغزش‏هاي همسر و دل‏سوزي و خيرخواهي در حق او مي‏شود. در نتيجه، آرامش راستين بر زندگي همسران صاحب رحمت و محبت حاکم مي‏شود. افلاطون در اين باره مي‏گويد:

آدمي وقتي به نيمه خود مي‏رسد، حس رقت و محبت و دوستي پيدا مي‏کند و اگر بتواند، نمي‏خواهد يک لحظه از نيمه خود جدا شود. پس بياييد پرهيزکاري پيشه کنيم و از شر بگريزيم که در اين صورت، به اوج سعادت رسيده‏ايم. بياييد خداي عشق را بستاييم که نيکويي‏هايش در حق ما بي‏کران است و راه بازگشت به کمال را او به ما نشان داده است تا در اين زندگي رستگار شويم و به رستگاري آينده نيز اميدوار گرديم. اوست که مقرر داشته است اگر با پرهيزکاري زندگي کنيم، ما را به نيمه گم‏شده خود رهبري کند و به وحدتي که داشتيم، برساند و به ما رستگاري عطا فرمايد.

پيام متن:
1. ازدواج به منزله يافتن گمشده خويش است که انسان را به آرامش مي‏رساند.

2. محبت قلبي به همسر و رحمت و گذشت در حق او، به حفظ نعمت آرامش به دست آمده، در پرتو ازدواج مي‏انجامد.

انگيزه درست براي ازدواج
در حديثي از پيامبر مي‏خوانيم: «ازدواج [تنها] به انگيزه جمال و ثروت شخص مقابل، به ناکامي انسان مي‏انجامد». بنابر اين سخن داشتن انگيزه درست در امر ازدواج، کام‏يابي حقيقي در امر زناشويي را در پي خواهد داشت. اگر رابطه زناشويي، به انگيزه‏اي والا و براساس عشقي پاک و پيروي از عقل بنا شود؛ چشم‏پوشي از غير همسر، دلدادگي، فداکاري، خرسندي و عيب‏پوشي را به ارمغان خواهد آورد. به تعبير استاد مطهري:

قرآن کريم، رابطه ميان زوجين را با کلمه «مودت» و «رحمت» تعبير مي‏کند و اين نکته بسيار عالي است. اشاره به جنبه انساني و فوق حيواني زندگي زناشويي است. اشاره به اين است که عامل شهوت تنها رابطه طبيعي زندگي زناشويي نيست. رابط اصلي، صفا و صميميت و اتحاد دو روح است و به عبارت ديگر، آنچه زوجين را به يکديگر پيوند يگانگي مي‏دهد، مهر و مودت و صفا و صميميت است، نه شهوت که در حيوانات هم هست».

در حقيقت، «ازدواج‏هاي سست به طور کلي، هر نوع ازدواجي است که هدف آن بر مقاصد عالي و ملکوتي ازدواج منطبق نباشد و در ارکان آن نتوان نيت پاک، همکاري، محبت، ايثار و خلاقيت را جست‏وجو کرد. ازدواجي که به منظور سودجويي و رسيدن به مال و منال يا جاه و مقام صورت گيرد، سست و کم دوام است؛ زيرا چه بسيار حساب‏ها و پندارها که غلط از کار درآمده يا حوادث پيش‏بيني نشده که غلط از آب درآمده است».

دقت کردن در معيارهاي اساسي ازدواج و ويژگي‏هاي اخلاقي همسر آينده، در کنار توجّه به جاذبه‏هاي ظاهري او حقيقتي است که از نگاه انديشمندان غربي نيز پنهان نمانده است. برتراند راسل مي‏گويد:

به نظر من، خوب است که ازدواج با عشق مادي آغاز شود. البته اين مطلب بايد شناخته شود که نوع عشقي که ازدواج را ممکن مي‏سازد، به آن تداوم مي‏بخشد، با شادي و خوش‏بختي همراه است و در راه هدف‏هاي اجتماعي به خوبي گام برمي‏دارد، الزاما عشق رومانتيک و مادي نمي‏تواند باشد، بلکه انگيزه ازدواج چيزي صميمي‏تر و با محبت و حقيقت بيشتر است. آنها از طريق اين نوع دوست داشتن، مي‏توانند از بسياري از بيچارگي‏ها و ناملايمات زندگي بشري چشم بپوشند و شناخت نداشتن بر چنين حالتي، بدبختي بزرگي

براي هر انسان به شمار مي‏آيد.

«براي اينکه ازدواج به معني حقيقي کلمه ازدواج باشد، بايد بر پايه معنويت‏ها استوار باشد. ازدواج، ازدواج نيست، مگر اينکه يک مرد با زني [و برعکس] به خاطر ثروت، مقام اجتماعي و يا ترفيع منيت خود ازدواج نکند».

پيام متن:
انگيزه اصلي ازدواج موفقيت‏آميز و رضايت‏بخش، بايد ويژگي‏هاي اخلاقي و اعتقادي همسر آينده باشد.

اصالت خانوادگي همسر
از مسائل مهم در پرداختن به امر ازدواج، توجه به اصالت و نجابت خانوادگي شخص مقابل است. همان‏گونه که تنها از درختي با ريشه سالم انتظار شکوفايي و ميوه مي‏رود، تنها از کسي که برخاسته از خانواده‏اي اصيل و بزرگ‏منش است، نيکي و فضيلت مي‏توان سراغ گرفت.

فرزندان شريف و پاک نيز در خانواده‏هاي اصيل و معتقد رشد مي‏يابند.

بر اين اساس، «هر فرد، از والدين و محيط خانوادگي، چيزهايي را فرامي‏گيرد و تحت تأثير جو حاکم بر آن محيط قرار دارد. اگر پدر و مادر به ضعف اخلاقي يا فکري و روحي دچار باشند، در فرزندان نيز تأثير خود را خواهند گذاشت. اگر محيط خانوادگي سالم و پاک باشد، شخص به نحوي تربيت مي‏شود که امکان تأثير از جامعه ناسالم بسيار کاهش مي‏يابد و در بسياري از موارد، بي‏اثر است».

در حديثي از اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام مي‏خوانيم:

اِذا کَرُمَ اَصلُ الرَّجُلِ کَرُمَ مَغيبُهُ وَ مَحضَرُهُ.

کسي که ريشه خانوادگي‏اش شريف باشد، در حضور و غياب ـ و در هر حال ـ داراي فضيلت و کرامت است.

آن حضرت در سخني ديگر فرمايد:

عَلَيکُم في طَلَبِ الحَوائِجِ بِشِرافِ النُّفُوسِ ذَوِي الاُصُولِ الطَّيِّبَهِ فَاِنَّها عِندَهُم اَقضي وَهِيَ لَدَيکُم اَزکي.

حاجت‏هاي خود را از مردم شريف‏النفس و صاحب خانواده‏هاي اصيل و پاک طلب کنيد؛ زيراخواسته‏ها نزد آنها بهتر روا مي‏شود و پاکيزه‏تر صورت مي‏گيرد.

اينکه از خانواده‏اي غيراصل و به دور از نجابت، معمولاً نمي‏توان فرزندي نجيب و فاضل انتظار داشت. حقيقتي است که ريشه قرآني نيز دارد، چنان‏که در آيه 58 سوره اعراف مي‏خوانيم

وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَکِدًا.

و سرزمين پاکيزه (و شيرين) گياهش به فرمان پروردگار مي‏رويد، ولي از سرزمين‏هاي بدطينت (و شوره‏زار) جز گياه ناچيز روييده نمي‏شود.

رسول اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نيز در هشداري مي‏فرمايد: از گل‏هاي زيبايي که در لجن‏زارها روئيده‏اند، بپرهيزيد. عرض شد: اي رسول خدا، اينان چه کساني هستند؟ فرمود: زن زيبايي که از خاندان بدو غير اصيل به وجود آمده باشد.

پيام متن:
خانواده اصيل، منشأ خير و برکت است. بنا براين، بايد از خانواده اصيل، نجيب و معتقد، همسر اختيار کرد.

از همسرتان متوقع نباشيد که کامل باشد

در آفرينش آدمي، همه خوبي‏ها در يک فرد جمع نشده و همه فضيلت‏ها در يک فرد گرد نيامده است. به تعبير خواجوي کرماني:

سفره حکمت، نه به يک جا نهند تحفه دانش نه به يک تن دهند
عقل در اين ره، همه‏داني نديد او همه‏دان است که عقل آفريد
هر شجري را ثمري داده‏اند هر صدفي را گهري داده‏اند

بر اين اساس، اين توقع غيرعاقلانه است که انسان به دنبال همسري بي‏عيب و کامل براي خود باشد. عبدالرحمان جامي در حکايتي مي‏گويد:

روزي طاووسي و زاغي به هم رسيدند و توانستند زشتي‏ها و زيبايي‏هاي يکديگر را ببينند. طاووس به زاغ گفت: اين کفش‏هاي قرمز که پاي توست، سزاوار تن‏پوش رنگارنگ و زيباي من است، نه اين کفش‏هاي سياه ناموزون. زاغ گفت: بلکه پوشش تو متناسب با کفش قرمز من است و ما اشتباها لباس همديگر را پوشيده‏ايم. لاک‏پشتي که سر در لاک خود فرو برده و گفت‏وگوي اين دو را شنيده بود، سر از لاک درآورد و گفت: «اي دوستان، اين بحث بيهوده را پايان دهيد؛ زيرا خدا همه چيز را به يک نفر نداده است و همه آرزوها را براي يک شخص مهيا نکرده است. خداوند به هر کس چيزي بخشيده که تنها ويژه اوست، هرکس بايد به آنچه خداوند به او بخشيده است، خشنود باشد».

«آرزوي هر مرد و زني است که همسر ايده‏آلي پيدا کند که از همه زشتي‏ها و نقص‏ها به دور باشد و نقطه ضعفي نداشته باشد. و من گمان نمي‏کنم در دنيا چنين همسري پيدا شود که صددرصد کامل و بي‏عيب باشد. و چون [اين گونه افراد [همسرشان را با آن موجود خيالي دهنشان مطابق نمي‏بينند، از ازدواجشان اظهار پشيماني مي‏کنند و خود را شکست خورده و بدبخت مي‏شمارند».

«اين نکته را تمام پسران و دختراني که مي‏خواهند ازدواج کنند بايد در نظر بگيرند که بسيار دشوار است همسر زندگي صددرصد بر وفق تمايلات و آرزوهاي شخص باشد و جامع جميع خوبي‏ها از آب درآيد و اصلاً آنچه مهم است، اين نيست، بلکه مهم آن است که عشق و علاقه واقعي ميان زن و شوهر باشد. باقي را مي‏شود تحمل کرد».«مشکلات زوجين، بيشتر از آنجا سرچشمه مي‏گيرد که سعي دارند ازدواجشان کاملاً بي‏نقص باشد و وقتي چنين نمي‏شود، دچار مشکل مي‏شود».

پيام متن:
هيچ انساني کامل نيست و نبايد توقع کامل بودن همسر را داشت؛ زيرا اين امر از عوامل دل‏سردي و تيرگي در روابط زناشويي است.

مقايسه نکردن همسر خود با ديگران
چشم‏پوشي از غير همسر پس از ازدواج، پذيرفتن ويژگي‏هاي جسمي و روحي او، از اصلي‏ترين عوامل استواري روابط زناشويي و کام‏يابي در امر ازدواج است. از نشانه‏هاي اين چشم پوشي نيز پرهيز از مقايسه کردن همسر خود با ديگران است.

امروزه اصل تفاوت‏هاي فردي، مسئله‏اي پذيرفته شده ميان انديشمندان روان‏شناس است. از اين رهگذر، مقايسه کردن همسر خويش با ديگران، به معناي ناديده انگاشتن اين اصل است. اگر فردي به اصل تفاوت‏هاي فردي معتقد باشد و بداند که هر انساني، استعداد و ويژگي‏هاي ذاتي منحصر به فردي دارد، همسر خويش را با ديگران مقايسه نمي‏کند. در نتيجه، با پيروي از عقل روان‏شناختي‏اش، مي‏کوشد با روابط زناشويي سالم، زندگي خويش را به کام خود و همسرش گوارا سازد.

«يکي از بدترين نقاط ضعف‏ها، مرض مقايسه است. براي مثال، هنگامي که زني شوهرش را با پدرش يا برادرش يا شوهر سابقش يا با ديگران مقايسه مي‏کند و مثلاً مي‏گويد: اگر با فلان کس شوهر مي‏کردم، اکنون وضع زندگي من بهتر از اينها بود، مثل آن است که دشنه‏اي بر قلب شوهرش وارد ساخته است؛ زيرا مرد، اين مقايسه را حمله‏اي به شخصيت و عزت نفس و حتي توانايي‏هاي جنسي خود مي‏داند. چه بسا ازدواج‏هايي که تنها بر اثر همين بيماري مقايسه به کلي متلاشي شده و به جدايي انجاميده است.» مقايسه همسر خويش با ديگران، معمولاً به دنبال انکار خوبي‏ها و ويژگي‏هاي مثبت و از سوي ديگر، برجسته ساختن ضعف‏هاي احتمالي او شکل مي‏گيرد و حاصلي جز تيرگي روابط در پي نخواهد داشت.

پيام متن:
1. مقايسه کردن همسر خويش با ديگران، با ناديده انگاشتن فضيلت‏هاي او و بزرگ‏نمايي کاستي‏هاي احتمالي او همراه و از عوامل اصلي تنش در روابط زناشويي است.

2. توجه به اصل تفاوت‏هاي فردي، فرد را از مقايسه همسر خويش با ديگران باز مي‏دارد.

انتظار داشتن از يکديگر در حد توان
آن‏که از ديگران در حد توانشان انتظار دارد، به صفتي خدايي آراسته شده است؛ زيرا خداوند نيز از بندگانش به اندازه توانشان تکليف مي‏خواهد، آن‏جا که مي‏فرمايد: «لا يُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها؛ خداوند هيچ نفسي را تکليف نمي‏کند، مگر به اندازه توان آن». (بقره: 286)

يکي از عوامل موفقيت در زندگي زناشويي آن است که زن و شوهر، توقع معقول و منصفانه از يکديگر داشته باشند و همديگر را به کارهاي طاقت‏فرسا و بيش از حد توان وادار نکنند. وادار کردن همسر به کارهاي خارج از توان او، گاهي وقت‏ها همسر را به کارهاي غيرشرعي و ناپسند وامي‏دارد و گاه جسم و جان او را فرسوده مي‏کند. اين امر درباره بانوان که وضعيت جسمي و روحي متفاوتي در مقايسه با مردان دارند، بيشتر اهميت مي‏يابد. حضرت علي عليه‏السلام با اشاره به اين حقيقت مي‏فرمايد:

کاري را که خارج از توانايي زن است، به دستش مسپار که به حال او مناسب‏تر است و به او آسايش خاطر بيشتري مي‏بخشد و زيبايي‏اش را پايدارتر مي‏سازد؛ زيرا زن همچون گلي خوش‏بو است.

در روايتي از پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏خوانيم:

هر زني که با شوهرش ناسازگار باشد و او را به چيزهايي که بيش از توانايي اوست وادار کند، اعمالش در درگاه خدا قبول پذيرفته نمي‏شود و در قيامت، خشم پروردگار جهان نصيبش مي‏گردد.

آن حضرت در حديثي ديگر مي‏فرمايد:

هر زني که با شوهرش ناسازگار باشد و به آنچه از جانب خدا رسيده است، قناعت نکند و بر شوهرش سخت بگيرد و بيش از حد توانايي او خواهش کند، اعمالش قبول نمي‏شود و خدا از او خشمناک خواهد بود.

پيام متن:
از همسر خود، بيش از حد توان، انتظار داشتن، او را در لغزش‏گاه‏ها وارد مي‏کند و جسم و روح او را مي‏فرسايد. خداوند نيز از چنين فردي ناخشنود است.

چشم‏پوشي از غيرهمسر
هر فردي هنگام انتخاب همسر بايد بکوشد با توجه به معيارهاي ديني و عرفي، همسري مناسب و شايسته بيابد و در اين زمينه، عاقبت‏انديشي را از ياد نبرد اما پس از برگزيدن همسري و بستن پيمان زناشويي با او، هرکدام بايد از غير يکديگر چشم بپوشند. اگر زن و شوهر با پاک‏دامني، مراقب چشمان خويش باشند و رسيدن به خواهش‏هاي عقلاني و نفساني خويش را تنها در وجود يکديگر سراغ بگيرند. رابطه عاطفي و احساسي متعادلي را شکل مي‏دهند و با خرسندي از مواهب اخلاقي و اعتقادي و جسماني يکديگر، بهره‏مند خواهند شد.

رها بودن چشم بعد از ازدواج، چه بسا موجب برافروختن آتش حسرت و اندوه در دل فرد و سبب تيرگي روابط زناشويي و دل‏سردي آنها از يکديگر مي‏شود.

امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «نِعْمَ صارِفُ الشَّهواتِ غَضُّ الاَْبصار؛ نگاه داشتن چشم (از نگاه به نامحرم چه بازدارنده خوبي است از شهوت‏ها.» در بياني ديگر از آن حضرت نقل است: «مَن غَضَّ طَرفَهُ اَراحَ قَلبَهُ؛ هر که چشم خود را پايين اندازد (و از نگاه کردن به نامحرم باز دارد)، دل خود را در آسايش قرار داد». باز در حديثي از آن امام همام مي‏خوانيم: «مَن اَطلَقَ طَرفَهُ کَثُرَ اَسَفُهُ؛ هرکه چشمش را رها و آزاد بگذارد، تأسف او فراوان خواهد شد». سرانجام اينکه: «کَم مِن نَظْرَةٍ جَلَبَت حَسْرةً؛ چه بسا نگاهي که موجب حسرت شد».

پيام متن:
1. چشم‏پوشي از غيرهمسر، روابط زناشويي را تحکيم مي‏بخشد و زن و شوهر را به رشد و کام‏يابي در امر ازدواج مي‏رساند.

2. چشم‏چراني، تيرگي روابط زناشويي و اندوه و حسرت را به دنبال دارد.

ضرورت تلاش، براي حفظ شادکامي و بهره‏وزي حاصل از ازدواج
حفظ سلامت پيوند زناشويي و کمال بخشيدن به آن، با تلاش جدي زن و شوهر و به کارگيري روش‏هايي درست امکان‏پذير است. اگر از گوهري گران‏بها مراقبت نشود، همواره در معرض نيستي و گم شدن است و اگر مراقب بر رشد و رويش بوته گلي زيبا نباشيم، پژمرده خواهد شد. سرسبزي هميشگي بوته ازدواج نيز به همت آدمي و تلاش و مراقبت دائمي او محتاج است.

«برخي از زوج‏هاي جوان تصور مي‏کنند که پس از چند سال زندگي مشترک، خود به خود همه چيز روبه‏راه خواهد شد و زندگي مسير خود را به طور طبيعي پيدا مي‏کند و در آن جريان مي‏يابد. در حالي که تجربه‏هاي زندگي مشترک و اعتقاد صاحب‏نظران، دلالت بر اين دارد که رسيدن به شادکامي و بهروزي، نيازمند تلاش‏هاي فراوان هر يک از زوجين در سال‏هاي مختلف زندگي است. به ويژه بعد از دهه اول، اين نياز جدي‏تر و منطقي‏تر است. در نخستين دهه زندگي، تنها، فرصتي براي آشنايي و تفاهم نسبي طرفين فراهم مي‏شود و اين، خود مقدمه‏اي براي بهره‏وري در دهه‏هاي بعدي است. از اين رو، هرگز نمي‏توان با اتکا به يک دهه تلاش و سعي متقابل، به انتظار يک عمر زندگي موفق نشست، زندگي مشترک همچون گياه خودرويي نيست که مستقل و بي‏نياز از مراقبت و نگه‏داري باشد، بلکه به‏سان گل سرخي است که ظريف‏ترين و حساس‏ترين توجه‏ها و محافظت‏ها را براي طراوت و شادابي خود مي‏طلبد».

پيام متن:
شادکامي و بهروزي در زندگي مشترک، با تلاش هميشگي و برابر در به کارگيري روش‏هاي درست اخلاقي و اعتقادي در پيوند زناشويي فراهم مي‏آيد.

حرکت در جهت کمال يکديگر
سزاوار است زن و شوهر، همديگر را از نظر روحي و معنوي به کمال برسانند و به رشد باطني يکديگر اهميت دهند. «برخي از زنان و مردان، با وقف کردن جواني و سلامتي خويش و کنار گذاشتن آرزوها و خواسته‏هايشان، خالصانه در راه پيشرفت و تحول همسرشان مي‏کوشند و در اين راه، از هيچ فداکاري و از خودگذشتگي مضايقه نمي‏کنند، تا زماني که همسرشان بر قله بلند افتخار و موفقيت بايستد.

اين‏گونه انسان‏هاي باشکوه، در حقيقت به منزله «بال» براي پرواز همسرشان هستند که او را از مرحله‏اي که بي‏هيچ افتخاري مي‏زيست، به افتخارهاي مهم سوق مي‏دهند. از اين رو، وظيفه اخلاقي انسان حکم مي‏کند در برابر همسري که ايثارگرانه خود را وقف پيشرفت او کرده است، عالي‏ترين سپاس‏ها را به عمل آورد. وقتي در مجلس ترحيم همسر علامه طباطبايي، صاحب تفسير الميزان، ايشان را خيلي ناراحت و متأثر مي‏بينند، مي‏پرسند. چرا شما بيش از حد براي فقدان همسرتان اندوهناکيد؟ ايشان مي‏گويد: اگر زحمت‏ها و کمک‏هاي همسرم نبود، من توانايي نوشتن تفسير الميزان را پيدا نمي‏کردم.

معروف است که کتاب جنگ و صلح تولستوي را که يکي از ده کتاب جاودان ادبيات جهان است، همسر فداکار تولستوي، بيش از ده‏ها بار پاک‏نويس کرد تا اينکه در نهايت چنين اثري به جامعه بشري ارائه گشت.

ناگفته نماند دو دسته از زوجين با دشواري‏هاي ويژه خودشان روبه‏رو هستند: آنهايي که براي همسرشان همچون بال هستند، ولي در مقابل، نشاني از قدرشناسي در همسر خود نمي‏بينند و آنهايي که نه تنها براي همسرشان بال نيستند، بلکه در حقيقت «وبال» زندگي او هستند».

پيام متن:
زن و شوهر، در کامل کردن يکديگر و هدايت همديگر به سوي قله‏هاي موفقيت و افتخار، اساسي‏ترين نقش را دارند.

جايگاه حَکَم در بهبود روابط زناشويي
اسلام براي استحکام پيوند زناشويي، راه‏کارهاي فراواني ارائه کرده است. مسئله «داوري» براي رفع اختلاف‏هاي ميان دو زوج، يکي از آنهاست. خداوند در قرآن کريم مي‏فرمايد:

اگر نشانه‏هاي شکاف و جدايي ميان دو همسر پيدا شود (براي بررسي علل ناسازگاري و فراهم آوردن صلح و سازش،) يک نفر داور و حَکَم از فاميل مرد و يکي هم از خانواده زن انتخاب کنيد. اگر اين دو حکم با حسن نيت و دل‏سوزي وارد کار شوند و هدفشان اصلاح ميان دو همسر باشد، خداوند کمک مي‏کند و به وسيله آنان ميان دو همسر را الفت مي‏دهد و خداوند از نيت آنها باخبر و آگاه است. (نساء: 35)

در اين آيه ارشادي، چند نکته زيبا وجود دارد: «اول اينکه داور از بستگان و فاميل هر دو زوج باشد، نه از بيگانه‏ها و غريبه‏ها تا اختلاف‏ها و رازهاي خانوادگي به خارج درز پيدا نکنند و اين مشکل خانوادگي بر سر زبان‏ها نيفتد. افزون بر آن، معمولاً اقوام و بستگان به مسائل ميان زن و شوهر، آشناتر و به راه حل آن نيز واردترند.

دوم آنکه داوران در محکمه‏هاي معمولي، در جريان اختلاف‏ها بي‏تفاوتند و برايشان فرقي ندارد که دو همسر به خانه بازگردند يا براي هميشه از يکديگر جدا شوند، در حالي که در محکمه صلح فاميلي، کاملاً به عکس است؛ زيرا داوران اين محکمه از بستگان نزديک مرد و زن هستند و جدايي يا صلح آن دو، در زندگي اين عده، هم از نظر عاطفي و هم از نظر مسئوليت‏هاي پس از آن تأثير دارد».

تعيين چنين داوراني براي جلوگيري به هم خوردن نظام خانواده‏هاست و وظيفه همه مؤمنان، بستگان زوج وحتي دستگاه قضايي آن است که با چاره‏انديشي و تدبير، مانع جدايي و طلاق شوند و برقراري آشتي و سازش را سرلوحه کار خود قرار دهند.

پيام متن:
يکي از راه‏هاي رفع اختلاف‏هاي زناشويي و از اسباب ايجاد صلح و آرامش ميان زن و شوهر، انتخاب داور و حکم است؛ داوري که بنابر مصلحت، از بستگان طرفين باشد.

 


 منبع مقاله :   طوبي