معرفی ، نقد و بررسی اندیشه های  افراطی و مکاتب فمنیستی جهان


      عنوان : 
زن در سينما: چرا ؟ چگونه ؟مصاحبه باهنرمندان سينما،نادرطالب زاده، سيدعليرضاسجادپور

 

 

 

زن در سينما: چرا ؟ چگونه ؟

مصاحبه باهنرمندان سينما،نادرطالب زاده، سيدعليرضاسجادپور

 

* سيد عليرضا سجادپور

- مهندسى عمران از دانشگاه اميركبير

- كارشناس فيلمسازى از دانشكده هنرهاى زيبا - دانشگاه تهران

- كارشناس ارشد فيلمسازى دانشكده هنرهاى زيبا - دانشگاه تهران

- تهيه كننده و نويسنده بخشهاى مختلف سيماى جمهورى اسلامى ايران

- فيلمنامه‏نويسى فيلمهايى چون: سيمرغ، خلبان، سرباز كوچك، ساحل نخلهاى سرخ، توفانشن، عبور از خط سرخ و ...

* نادر طالب زاده

- كارشناس ادبيات فارسى

- كارشناس ارشد فيلمسازى از كشور آمريكا

- رئيس مركز اسلامى فيلم سازى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى

- كارگردان فيلمهايى چون: سريالى در مورد بحران معنويت در آمريكا (1371)

خنجر و شقايق در بوسنى (1372)

رويشى در آتش «كوزوو» (1373)

عصر انتظار در اسپانيا (1376)

از آنجا كه رسالت عمده سينماى پس از انقلاب تبليغ و تبيين ديدگاهها و ارزشهاى اسلامى و بسط فرهنگ دينى بوده و ابلاغ پيام از طريق اين رسانه قابل درك، لمس و استفاده بيشتر مى‏باشد؛ لذا ترسيم سيماى زن مسلمان از اين طريق ضرورى مى‏باشد. زيرا سينما به عنوان هنر هفتم ابزار قدرتمندى جهت معرفى الگوهاى صحيح رفتارى خصوصا الگوى زن مسلمان در اختيار دارد. از سويى ديگر، ارائه اين الگو در شرايطى كه دنيا تشنه معرفى شأن و شخصيت واقعى زن است، اهميتى مضاعف خواهد داشت.

* يكى از اهداف سينماى بعد از انقلاب ارائه الگوى مناسبى از زن مسلمان بوده، اين هدف تا چه حد تحقق يافته است؟

سجادپور: اصولاً از نظر تمامى كسانى كه هنر را وسيله‏اى جهت تبيين و تبليغ ديدگاهها و ارزشهاى اسلامى و انقلابى مى‏نگرند، رسالت هنر و على الخصوص سينما به عنوان فراگيرترين، مؤثرترين و كارآمدترين ابزار هنرى معاصر، ارائه الگوهاى مناسب رفتارى و اخلاقى است. ارائه اين الگو خصوصا در مورد زنان از اهميت خاصى برخوردار مى‏باشد، به طورى كه ترسيم الگويى مناسب از زن مسلمان و پيرو حضرت زهرا عليهاالسلام از وظايف خطير هنر متعهد و متدين و ارزش‏مدار محسوب مى‏شود. زيرا تغذيه فكرى و فرهنگى بانوان به عنوان نيمى از پيكره جامعه كه مسئول تربيت و پرورش نسل آينده‏ساز كشور مى‏باشند، از طريق هنر به ويژه هنر هفتم امكان‏پذير خواهد بود.

درخصوص موفقيت سينماى پس از انقلاب در ارائه اين الگو، شايد به جرأت بتوان گفت موفقيت قابل توجهى حاصل نشده است، البته در بعضى آثار و توليدات سينمايى تلاشهاى فرعى و فردى انجام گرفته است، اما در مجموع حركت كلى و سياستگذاريهاى كلى هنرى و سينمايى، متأسفانه در طول دوران بيست ساله پس از انقلاب، نتوانسته به اين هدف جامه عمل بپوشاند و اين ناكارآمدى و ضعف عرصه هنر و سينما در بيانات مقام معظم رهبرى در جمع هزاران سينماگر كشور با ايشان در آذر ماه سال 1373 نيز تصريح شده است.

طالب زاده: از جمله توانمندى‏هاى سينما به عنوان يك رسانه همگانى ارائه الگوهاى صحيح رفتارى است. پس از پيروزى انقلاب اسلامى با تغيير نگرش جامعه نسبت به شأن و كرامت زن، ترسيم الگويى از زن مسلمان به عنوان هدف غايى سينما مطرح گرديد؛ اما اينكه تاكنون هنر هفتم در اين زمينه چگونه عمل كرده، بايد مورد مطالعه و بررسى قرار گيرد و شكاف ميان واقعيات و آرمانها و اهداف مشخص شود، براى رسيدن به اين منظور مى‏توان فيلمسازان و مخاطبين سينما را درجه بندى نمود. در درجه اول، افراد متعهد و انقلابى قرار دارند كه دغدغه اصلى آنها حفظ آرمانهاى انقلاب و نظام است؛ رسالت اصلى سينما در نظر آنها ترسيم سيمايى از مردان و زنان انقلابى است.

دسته دوم فيلمسازانى هستند كه فيلم آنها با توجه به فضاى عمومى جامعه و چارچوب تعيين شده هيئت نظارت ارشاد، تنها براى فروش بيشتر ساخته شده است و دستيابى به اين هدف مدنظر آنها نبوده است.

دسته سوم فيلمسازانى هستند كه احتمالاً نسبت به انقلاب بدبين مى‏باشند.

مخاطبين سينما نيز به همين ترتيب تقسيم بندى مى‏شوند. اما طيف وسيعى از فيلمهاى پس از انقلاب، توسط دو گروه اول و دوم ساخته و پرداخته شده است. اما در مجموع مى‏توان بيان كرد كه سينماى پس از انقلاب با توجه به مقوله مخاطب‏شناسى فعاليت نموده و موفقيت آن درخصوص ارائه الگويى از زن مسلمان به صورت نسبى مى‏باشد.

* علت اساسى عدم موفقيت سينماى پس از انقلاب را درخصوص ارائه اين الگو چگونه ارزيابى مى‏فرماييد؟

سجادپور: البته اين موضوع دلايل متعددى دارد كه به طور اختصار مى‏توان به اين موارد اشاره نمود:

1) ضعف عمومى سياستگذاران فرهنگى و متوليان رسمى و دولتى سينما كه ناشى از عدم شناخت كافى و عميق آنها نسبت به مقوله سينما بوده و در نتيجه منجر به عدم حمايت و گاه مقابله و برخورد با نيروهاى متعهد و دلسوز نظام كه دغدغه حفظ و صدور ارزشهاى انقلاب اسلامى را در دل دارند، شده است. اوج اين مسائل را در سالهاى 72-62 و نيز سالهاى پس از 76 مى‏توان مشاهده نمود.

2) قلت حضور نيروهاى متعهد، متدين و تأثيرگذار، به ميزان نياز در ميان خيل سينماگران قديمى كه افكار و نگرشهاى آنان عمدتا از دوران قبل از انقلاب تأثير پذيرفته و صبغه اسلامى ندارد.

3) عدم حساسيت و توجه مسئولين سطوح بالا و به تبع آنان عدم احساس مسئوليت آحاد مردم مسلمان به مقوله فرهنگ و هنر.

البته در سالهاى اخير عرصه هنر و فرهنگ مورد توجه عموم قرار گرفته است. لكن متأسفانه عمده اين توجهات برخوردى ابزارى، سطحى، منفعت طلبانه و سياست بازانه با هنر بوده است.

* به نظر حضرتعالى جهت ارائه الگوى مناسب از زن مسلمان در سينما و از طريق هنر هفتم چه تدابيرى بايد انديشيده شود؟

طالب زاده: البته تلاشهايى در معاونت سينمايى و مركز سياستگذارى سينما انجام شده است. به طور مثال براى فيلمهايى كه مضمون انقلابى داشته، سوبسيد تعيين نموده‏اند و فيلمسازانى كه به اين هدف در محتواى فيلمها توجه نموده‏اند، مورد تشويق و حمايت قرار گرفته‏اند. لكن حوزه هنر و سينما به دليل تنوع پذيرى، عرصه اختلاف سليقه‏ها است و ورود و خروج افراد تحقق اين هدف را تضعيف يا تحكيم مى‏كند.

سيماى جمهورى اسلامى در دوره 5 ساله، به رعايت عفت و حجاب به عنوان يكى از سياستهاى فرهنگى - هنرى بانوان توجه نموده و توفيقاتى نيز به دست آورده است. اما مى‏توان اين مسئله را اين طور مطرح نمود كه آيا تاكنون به طور نمونه يك فيلمساز محجبه مسلمان و انقلابى در عرصه سينما فعال بوده است. يا خير؟!

براى تحقق هدف ارائه الگوى زن مسلمان، وجود هنرمندان متعهد و متدين الزامى است؛ زيرا در عرصه هنر، اين فرد هنرمند است كه سوژه، محتوا و پيام فيلم را تعيين مى‏كند، حتى خصوصيت بازيگران، نوع حجاب و ميزان آن توسط او تأكيد يا تضعيف مى‏شود. از سوى ديگر فرد هنرمند را نيز نمى‏توان خريد، نمى‏توان به او فكر و انديشه‏اى را القا و تحميل نمود، زيرا هنرمند با احساس خودش فيلم مى‏سازد. بنابراين بايد جهت پرورش فيلمسازان متعهد، انقلابى و كارآمد در ميان بانوان تلاش نمود. من پيشنهاد مى‏كنم كه مجموعه‏اى از نويسندگانى كه در موضوع زنان مطالعه و تحقيق كرده‏اند، سازماندهى شوند تا تعريف جامع و مانعى از زن مسلمان ارائه نمايند و جايگاه و نقش زن را از ديدگاه اسلام تبيين نموده و به هنرمندان منتقل نمايند تا او، خصوصيت قهرمان و نقش اول فيلم را با اين الگو تطبيق دهد.

اين امر مستلزم همكارى ميان بانوان نويسنده و محقق و هنرمندان و فيلمسازان متعهد است تا به ظرايف و انگيزه‏هاى ناخودآگاه دقت نمايند.

همچنين ضرورى است دوره هايى جهت پرورش استعدادهاى خواهران در زمينه فيلمنامه‏نويسى و فيلم سازى داير شود تا بانوان متعهدى كه جوهره هنرى دارند، با آموزشهاى لازم جايگاه زن را در سينما به آن نقطه متعالى برسانند. البته براى رسيدن به آن مرحله بايد شهامت به خرج داد و مرزها را درنورديد. زيرا اصولاً هنر به معنى عام كلمه، واقعا تهاجمى است. بنابراين براى رسيدن به اين هدف نيز بايد سياستگذارى و سرمايه‏گذارى كرد و اين بر عهده مراكزى است كه دغدغه دينى دارند.

سجادپور: توجه و تلاش جدى در جهت روى آورى و بكارگيرى نيروهاى متعهد نسل انقلاب در عرصه فيلم و سينما مى‏تواند به عنوان راهكار عملى در اين زمينه مؤثر واقع شود. در حال حاضر تعداد نيروهايى كه متعهد و كارآمد هستند و مى‏توانند در خصوص فيلمنامه نويسى، و كارگردانى، تهيه كنندگى و ديگر شاخه‏هاى سينما فعاليت نمايند، كم نيستند؛ اما در چنبره بى‏توجهى‏ها و كم‏لطفى‏ها و گاه عنادها منزوى شده‏اند و حضور آنها مستلزم تحولى ساختارى در افكار و انديشه‏هاى متوليان فرهنگى و سياستگذاران سينمايى است و تا چنين امرى محقق نشود دستيابى به چنان هدفى ميسور نخواهد بود.

از ديگر راهكارهاى عملى جهت تحقق اين امر مى‏توان موارد ذيل را پيشنهاد نمود:

1) فراخوان جدى و گسترده تمامى نيروهاى متعهد و دلسوز به نظام جهت تبيين و تبليغ مفاهيم اسلامى و طراحى الگويى جامع و مانع در تمام زمينه‏ها على الخصوص در زمينه ارائه الگويى از زنان مسلمان و متعهد كه اين امر مستلزم هماهنگى ميان صاحبنظران در عرصه‏هاى مختلف فقهى، علوم اجتماعى و روانشناسى مى‏باشد.

2) جهت حضور مؤثر و كارآمد بانوان متعهد و متدين در عرصه سينما ضرورى است زمينه‏سازيهاى لازم در خصوص سالم سازى فضا و محيط فراهم آيد و راهكارهاى مناسب تهيه و تدوين گردد.

3) ايجاد مراكز مستقل جهت جذب و پرورش نيروهاى متعهد و متدين از ميان بانوان هنرمند و مستعد در تمامى عرصه‏هاى فيلم و سينما از جمله فيلمنامه نويسى، كارگردانى، تهيه كنندگى، بازيگرى و ....

تأثير مكاتب و انديشه‏هاى اجتماعى غرب را در محتواى فيلمهايى كه با موضوع زن در ايران ساخته مى‏شود، چگونه ارزيابى مى‏فرماييد؟

سجادپور: عمده‏ترين ديدگاه جامعه شناختى كه اخيرادر موضوع زنان در ايران مطرح شده، ديدگاه فمينيستى است. به طورى كه متأسفانه در سالهاى اخير حجم وسيعى از آثار سينمايى به نوعى نگاهى فمينيستى و زن مدارانه دارد. البته اين ديدگاه، نوعى نگرش متحجرانه به زن است كه در فضاى تاريخى، اجتماعى خاصى در غرب كه زن از تظلم طاقت فرساى آن دوران به ستوه آمده و شخصيت انسانى او خدشه‏دار شده بود، شكل گرفت و اكنون به روايت اعترافات خود آنها چندان طرفدارى ندارد. اما متأسفانه در شرايط كنونى بعضى از فيلمسازان اين سوغات عقب‏مانده غرب و پس مانده افكار پوسيده آنهارا جذب نموده و در قالب فيلم به خورد مخاطبين مى‏دهند و عجبا كه از سوى متوليان رسمى هنرى و سينمايى كشور به عنوان بهترين آثار معرفى و جايزه دريافت مى‏كنند؛ جايزه‏ى سيمرغ بلورين بهترين فيلمها، در جشنواره فجر 77 از جمله همين موارد است.

متأسفانه اخيرا ردپاى اين طرز تفكر بيش از قبل در آثار سينمايى به چشم مى‏خورد، تفكرى كه برخى پيامدهاى زيانبار آن موارد ذيل است:

- ايجاد تضاد و تخاصم ميان زن و مرد به عنوان دو جنس متخاصم و نه تكميل كننده يكديگر و قياس عبث و بيهوده ميان زن و مرد بدون توجه به تفاوتهاى فيزيكى آنها ؛

- تضعيف نهاد خانواده ؛

- ايجاد شك و شبهه در مبانى فقهى حقوق زن ؛

- منفى نشان دادن نقش مادرى و تربيت فرزند به عنوان دليلى بر عقب ماندگى زن در جامعه ؛

- نمايش چهره‏هاى خشن، منفى و غيرقابل تحمل از سرپرستى پدر بر خانواده؛

- و بسيار موارد ديگر از اين نوع، كه با استفاده از تمام جاذبه‏هاى سمعى و بصرى، به تخريب بنيانهاى فكرى زنان و دختران جوان مى‏پردازند و متأسفانه در سياستهاى كلى فرهنگى وزارت ارشاد نيز اثرى از مقابله با اين طرز تفكر وجود ندارد و توليداتى كه به تبليغ ديدگاههاى ارزشى و تبيين نظام حقوقى زن در اسلام و انقلاب اسلامى بپردازند، ظاهرا جايى در اين سياستگذارى ندارد.

طالب زاده: فمينيسم از جمله انديشه‏هاى اجتماعى است كه جهت احقاق حقوق زنان در غرب شكل گرفت. اين ديدگاه با نگاهى افراطى به زن محصول شرايط نامساعد زنان در غرب بوده است و متأسفانه امروز در كشور ما برداشتهاى نادرست و ناقصى از آن انديشه مطرود در غرب، اصول و مبانى فقه اسلامى را در مورد حقوق زنان زير سئوال مى‏برد. به طور مثال در زمينه حق طلاق، حضانت، .... اين حركت با ارائه مقالات در جرايد مطبوعاتى آغاز گرديده و به تدريج در محتواى فيلمهايى كه يك نوع نگاه افراطى به زن دارند، به چشم مى‏خورد. در واقع اين قبيل فيلمها با هدف ملموس كردن اين ديدگاه براى عام مردم ساخته مى‏شود. در غرب نيز مشابه چنين حركتهايى انجام شده است و تدريجا در ميان افرادى كه از غرب الگو مى‏پذيرند، نفوذ نموده و توسط سيستمهايى ترغيب كننده و تشويق كننده در داخل كشور مورد استقبال و حمايت قرار مى‏گيرد. اين ديدگاه با تساوى طلب موهومى كه تفاوتهاى ماهوى ميان زن و مرد را ناديده مى‏گيرد تضاد و شكاف ميان اين دو جنس را افزايش مى‏دهد. اما در مجموع همانطور كه گفتم غرب؛ و از سويى صهيونيسم بوسيله نفوذى كه بر عرصه سينما دارند، از اين ديدگاه فكرى و نيز از اين نوع فيلم‏ها حمايت مى‏كنند. در شرايط فعلى جامعه نيز حركاتى كه در راستاى تبليغ بر عليه مبانى اسلامى انجام مى‏گيرد توسط برخى از افراد كه قبله گاه آنها غرب است، مورد حمايت قرار مى‏گيرد.

از سوى ديگر به نظر مى‏رسد سينما به طور ماهوى ذات اغوا كننده و وسوسه‏انگيز داشته باشد، كه مى‏تواند به عنوان يك لغزشگاه خطرناك محسوب شود، البته اين هم جزء شگرد سينماست كه كارگردان و فيلمساز را تصرف مى‏كند و اين ذات شيطانى بر او غلبه مى‏نمايد.

بنابراين لازم است، هنرمندان متعهد و متدين، اهدافى را كه در اين قبيل فيلمها پيگيرى مى‏شود، بررسى نمايند و متوجه توطئه شيطانى غرب در اين زمينه باشند و براى خنثى كردن اين هدف درصدد ساخت فيلمهايى در مقابله با اين فيلمها باشند. اين مستلزم نشست‏هاى دوره‏اى ميان نيروهاى متعهد است. هيچ قومى از مشورت و تبادل نظر و اطلاع رسانى آسيب نديده بلكه اين جلسات مى‏تواند منشأ خير و حركتى باشد.

برخى از فيلمهاى ايرانى كه در موضوع زن تهيه شده با استقبال برخى محافل غربى مواجه شده است حضرتعالى اين امر را را چگونه ارزيابى مى‏فرماييد؟

طالب زاده: علت اين استقبال جهانى بررسى تغيير و تحولات ايران توسط محافل غربى است. آنها مايلند درخصوص وضعيت ايران و انقلاب اسلامى اطلاعاتى به دست آورند. لذا وقتى فيلمى از ايران در خارج كشور نمايش داده مى‏شود، توجه عمومى را به خود معطوف مى‏كند. زيرا اساسا انقلاب و حكومت اسلامى برايشان مهم است و سئوالاتى در اين مورد در ذهنشان وجود دارد. بررسى محتواى فيلمهايى كه در طول دوره 20 ساله در ايران ساخته شده، مى‏تواند تغيير و تحولات را نشان دهد. اما در مجموع مى‏توان گفت هر كسى كه خلاف اسلام و آرمانهاى انقلاب سخن بگويد، فيلم بسازد، مقاله بنويسد، ... و با روشهاى مختلف بخواهد اين مطلب را القا نمايد، كه در ايران خفقان و استبداد وجود دارد، بگويد كه جامعه اسلامى، ضد آزادى است، خشن است، حقوق افراد را تضييع مى‏كند،... حمايتش مى‏كنند، تحويلش مى‏گيرند و عكس و تصوير از او تهيه مى‏كنند و با او مصاحبه مى‏نمايند. به طور مثال يكى از فيلمسازان در فيلمى كه در مورد يك گروه موسيقى ساخته بود يك صحنه از رقص وجود داشت كه حذف شد. آنها در بوق و كرنا كردند كه آزادى وجود ندارد و .... همين عمل او نامش را در صدر جدول قرار مى‏دهد ولى اگر همان فيلمساز فيلمى بسازد كه در آن از صهيونيستها انتقاد نمايد حذف مى‏شود، ديگر قابل تحمل نخواهد بود، ديگر فيلم او جايزه اول را نمى‏گيرد. در غرب نيز اساتيد، هنرمندان و انديشمندان نمى‏توانند حرفى خلاف نظر صهيونيستها بزنند، زيرا به طور كلى بايكوت مى‏شوند.

* به نظر مى‏رسد سينماى بيست ساله پس انقلاب، درخصوص ارائه تصويرى از زن، افت و خيزهايى داشته و نقشها و شخصيتهاى متفاوتى از زن به تصوير كشيده است. نظر حضرتعالى در اين خصوص چيست؟

سجادپور: اصولاً جز در برخى آثار استثنايى و خاص، نگاه به زن در اغلب آثار سينمايى تنها محدود به نقش خانه دارى زن شده است. زنان در فيلمها به عنوان موجوداتى ضعيف النفس، ظاهربين و مداخله گر تصوير و توصيف شده‏اند كه در مواقع بحران و گرفتارى متوسل به جنجال و گريه و زارى مى‏شوند، يا بسيار احساساتى عمل مى‏نمايند و در واقع چهره زن در سينما امروز چهره‏اى انتزاعى، دور از واقعيت است و سينما مى‏كوشد تنها مخاطب جذب كند حال آنكه حضرت امام (ره) تعريفى كه از شخصيت والاى زن ارائه مى‏دهد، به گونه‏اى است كه زن را عامل صلاح جامعه دانسته و معتقد است كه «از دامن زن، مرد به معراج مى‏رود.»

بايد پرسيد، جاى طرح اين ديدگاه در سينماى پس از انقلاب كجاست و چقدر فاصله تا رسيدن با اين هدف وجود دارد، و براى تحقق آن چه راهكارهايى مى‏توان در نظر گرفت

 

 



 منبع مقاله :  کتاب زنان