-
كارشناس ادبيات فارسى
-
كارشناس ارشد فيلمسازى از كشور آمريكا
-
رئيس مركز اسلامى فيلم سازى وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامى
-
كارگردان فيلمهايى چون: سريالى در مورد بحران معنويت
در آمريكا (1371)
خنجر و شقايق در بوسنى (1372)
رويشى در آتش «كوزوو» (1373)
عصر انتظار در اسپانيا (1376)
از آنجا كه رسالت عمده سينماى پس از
انقلاب تبليغ و تبيين ديدگاهها و ارزشهاى اسلامى و
بسط فرهنگ دينى بوده و ابلاغ پيام از طريق اين رسانه
قابل درك، لمس و استفاده بيشتر مىباشد؛ لذا ترسيم
سيماى زن مسلمان از اين طريق ضرورى مىباشد. زيرا
سينما به عنوان هنر هفتم ابزار قدرتمندى جهت معرفى
الگوهاى صحيح رفتارى خصوصا الگوى زن مسلمان در
اختيار دارد. از سويى ديگر، ارائه اين الگو در
شرايطى كه دنيا تشنه معرفى شأن و شخصيت واقعى زن است،
اهميتى مضاعف خواهد داشت.
* يكى از اهداف سينماى
بعد از انقلاب ارائه الگوى مناسبى از زن مسلمان بوده،
اين هدف تا چه حد تحقق يافته است؟
سجادپور: اصولاً از نظر تمامى كسانى كه هنر را وسيلهاى
جهت تبيين و تبليغ ديدگاهها و ارزشهاى اسلامى و
انقلابى مىنگرند، رسالت هنر و على الخصوص سينما به
عنوان فراگيرترين، مؤثرترين و كارآمدترين ابزار هنرى
معاصر، ارائه الگوهاى مناسب رفتارى و اخلاقى است.
ارائه اين الگو خصوصا در مورد زنان از اهميت خاصى
برخوردار مىباشد، به طورى كه ترسيم الگويى مناسب از
زن مسلمان و پيرو حضرت زهرا عليهاالسلام از وظايف
خطير هنر متعهد و متدين و ارزشمدار محسوب مىشود.
زيرا تغذيه فكرى و فرهنگى بانوان به عنوان نيمى از
پيكره جامعه كه مسئول تربيت و پرورش نسل آيندهساز
كشور مىباشند، از طريق هنر به ويژه هنر هفتم امكانپذير
خواهد بود.
درخصوص موفقيت سينماى پس از انقلاب در ارائه اين
الگو، شايد به جرأت بتوان گفت موفقيت قابل توجهى
حاصل نشده است، البته در بعضى آثار و توليدات
سينمايى تلاشهاى فرعى و فردى انجام گرفته است، اما
در مجموع حركت كلى و سياستگذاريهاى كلى هنرى و
سينمايى، متأسفانه در طول دوران بيست ساله پس از
انقلاب، نتوانسته به اين هدف جامه عمل بپوشاند و اين
ناكارآمدى و ضعف عرصه هنر و سينما در بيانات مقام
معظم رهبرى در جمع هزاران سينماگر كشور با ايشان در
آذر ماه سال 1373 نيز تصريح شده است.
طالب زاده: از جمله توانمندىهاى سينما به عنوان يك
رسانه همگانى ارائه الگوهاى صحيح رفتارى است. پس از
پيروزى انقلاب اسلامى با تغيير نگرش جامعه نسبت به
شأن و كرامت زن، ترسيم الگويى از زن مسلمان به عنوان
هدف غايى سينما مطرح گرديد؛ اما اينكه تاكنون هنر
هفتم در اين زمينه چگونه عمل كرده، بايد مورد مطالعه
و بررسى قرار گيرد و شكاف ميان واقعيات و آرمانها و
اهداف مشخص شود، براى رسيدن به اين منظور مىتوان
فيلمسازان و مخاطبين سينما را درجه بندى نمود. در
درجه اول، افراد متعهد و انقلابى قرار دارند كه
دغدغه اصلى آنها حفظ آرمانهاى انقلاب و نظام است؛
رسالت اصلى سينما در نظر آنها ترسيم سيمايى از مردان
و زنان انقلابى است.
دسته دوم فيلمسازانى هستند كه فيلم آنها با توجه به
فضاى عمومى جامعه و چارچوب تعيين شده هيئت نظارت
ارشاد، تنها براى فروش بيشتر ساخته شده است و
دستيابى به اين هدف مدنظر آنها نبوده است.
دسته سوم فيلمسازانى هستند كه احتمالاً نسبت به
انقلاب بدبين مىباشند.
مخاطبين سينما نيز به همين ترتيب تقسيم بندى مىشوند.
اما طيف وسيعى از فيلمهاى پس از انقلاب، توسط دو
گروه اول و دوم ساخته و پرداخته شده است. اما در
مجموع مىتوان بيان كرد كه سينماى پس از انقلاب با
توجه به مقوله مخاطبشناسى فعاليت نموده و موفقيت آن
درخصوص ارائه الگويى از زن مسلمان به صورت نسبى مىباشد.
* علت اساسى عدم
موفقيت سينماى پس از انقلاب را درخصوص ارائه اين
الگو چگونه ارزيابى مىفرماييد؟
سجادپور: البته اين موضوع دلايل متعددى دارد كه به
طور اختصار مىتوان به اين موارد اشاره نمود:
1) ضعف عمومى سياستگذاران فرهنگى و متوليان رسمى و
دولتى سينما كه ناشى از عدم شناخت كافى و عميق آنها
نسبت به مقوله سينما بوده و در نتيجه منجر به عدم
حمايت و گاه مقابله و برخورد با نيروهاى متعهد و
دلسوز نظام كه دغدغه حفظ و صدور ارزشهاى انقلاب
اسلامى را در دل دارند، شده است. اوج اين مسائل را
در سالهاى 72-62 و نيز سالهاى پس از 76 مىتوان
مشاهده نمود.
2) قلت حضور نيروهاى متعهد، متدين و تأثيرگذار، به
ميزان نياز در ميان خيل سينماگران قديمى كه افكار و
نگرشهاى آنان عمدتا از دوران قبل از انقلاب تأثير
پذيرفته و صبغه اسلامى ندارد.
3) عدم حساسيت و توجه مسئولين سطوح بالا و به تبع
آنان عدم احساس مسئوليت آحاد مردم مسلمان به مقوله
فرهنگ و هنر.
البته در سالهاى اخير عرصه هنر و فرهنگ مورد توجه
عموم قرار گرفته است. لكن متأسفانه عمده اين توجهات
برخوردى ابزارى، سطحى، منفعت طلبانه و سياست بازانه
با هنر بوده است.
* به نظر حضرتعالى جهت
ارائه الگوى مناسب از زن مسلمان در سينما و از طريق
هنر هفتم چه تدابيرى بايد انديشيده شود؟
طالب زاده: البته تلاشهايى در معاونت سينمايى و مركز
سياستگذارى سينما انجام شده است. به طور مثال براى
فيلمهايى كه مضمون انقلابى داشته، سوبسيد تعيين
نمودهاند و فيلمسازانى كه به اين هدف در محتواى
فيلمها توجه نمودهاند، مورد تشويق و حمايت قرار
گرفتهاند. لكن حوزه هنر و سينما به دليل تنوع پذيرى،
عرصه اختلاف سليقهها است و ورود و خروج افراد تحقق
اين هدف را تضعيف يا تحكيم مىكند.
سيماى جمهورى اسلامى در دوره 5 ساله، به رعايت عفت و
حجاب به عنوان يكى از سياستهاى فرهنگى - هنرى بانوان
توجه نموده و توفيقاتى نيز به دست آورده است. اما مىتوان
اين مسئله را اين طور مطرح نمود كه آيا تاكنون به
طور نمونه يك فيلمساز محجبه مسلمان و انقلابى در
عرصه سينما فعال بوده است. يا خير؟!
براى تحقق هدف ارائه الگوى زن مسلمان، وجود هنرمندان
متعهد و متدين الزامى است؛ زيرا در عرصه هنر، اين
فرد هنرمند است كه سوژه، محتوا و پيام فيلم را تعيين
مىكند، حتى خصوصيت بازيگران، نوع حجاب و ميزان آن
توسط او تأكيد يا تضعيف مىشود. از سوى ديگر فرد
هنرمند را نيز نمىتوان خريد، نمىتوان به او فكر و
انديشهاى را القا و تحميل نمود، زيرا هنرمند با
احساس خودش فيلم مىسازد. بنابراين بايد جهت پرورش
فيلمسازان متعهد، انقلابى و كارآمد در ميان بانوان
تلاش نمود. من پيشنهاد مىكنم كه مجموعهاى از
نويسندگانى كه در موضوع زنان مطالعه و تحقيق كردهاند،
سازماندهى شوند تا تعريف جامع و مانعى از زن مسلمان
ارائه نمايند و جايگاه و نقش زن را از ديدگاه اسلام
تبيين نموده و به هنرمندان منتقل نمايند تا او،
خصوصيت قهرمان و نقش اول فيلم را با اين الگو تطبيق
دهد.
اين امر مستلزم همكارى ميان بانوان نويسنده و محقق و
هنرمندان و فيلمسازان متعهد است تا به ظرايف و
انگيزههاى ناخودآگاه دقت نمايند.
همچنين ضرورى است دوره هايى جهت پرورش استعدادهاى
خواهران در زمينه فيلمنامهنويسى و فيلم سازى داير
شود تا بانوان متعهدى كه جوهره هنرى دارند، با
آموزشهاى لازم جايگاه زن را در سينما به آن نقطه
متعالى برسانند. البته براى رسيدن به آن مرحله بايد
شهامت به خرج داد و مرزها را درنورديد. زيرا اصولاً
هنر به معنى عام كلمه، واقعا تهاجمى است. بنابراين
براى رسيدن به اين هدف نيز بايد سياستگذارى و سرمايهگذارى
كرد و اين بر عهده مراكزى است كه دغدغه دينى دارند.
سجادپور: توجه و تلاش جدى در جهت روى آورى و
بكارگيرى نيروهاى متعهد نسل انقلاب در عرصه فيلم و
سينما مىتواند به عنوان راهكار عملى در اين زمينه
مؤثر واقع شود. در حال حاضر تعداد نيروهايى كه متعهد
و كارآمد هستند و مىتوانند در خصوص فيلمنامه نويسى،
و كارگردانى، تهيه كنندگى و ديگر شاخههاى سينما
فعاليت نمايند، كم نيستند؛ اما در چنبره بىتوجهىها
و كملطفىها و گاه عنادها منزوى شدهاند و حضور
آنها مستلزم تحولى ساختارى در افكار و انديشههاى
متوليان فرهنگى و سياستگذاران سينمايى است و تا چنين
امرى محقق نشود دستيابى به چنان هدفى ميسور نخواهد
بود.
از ديگر راهكارهاى عملى جهت تحقق اين امر مىتوان
موارد ذيل را پيشنهاد نمود:
1) فراخوان جدى و گسترده تمامى نيروهاى متعهد و
دلسوز به نظام جهت تبيين و تبليغ مفاهيم اسلامى و
طراحى الگويى جامع و مانع در تمام زمينهها على
الخصوص در زمينه ارائه الگويى از زنان مسلمان و
متعهد كه اين امر مستلزم هماهنگى ميان صاحبنظران در
عرصههاى مختلف فقهى، علوم اجتماعى و روانشناسى مىباشد.
2) جهت حضور مؤثر و كارآمد بانوان متعهد و متدين در
عرصه سينما ضرورى است زمينهسازيهاى لازم در خصوص
سالم سازى فضا و محيط فراهم آيد و راهكارهاى مناسب
تهيه و تدوين گردد.
3) ايجاد مراكز مستقل جهت جذب و پرورش نيروهاى متعهد
و متدين از ميان بانوان هنرمند و مستعد در تمامى
عرصههاى فيلم و سينما از جمله فيلمنامه نويسى،
كارگردانى، تهيه كنندگى، بازيگرى و ....
تأثير مكاتب و انديشههاى
اجتماعى غرب را در محتواى فيلمهايى كه با موضوع زن
در ايران ساخته مىشود، چگونه ارزيابى مىفرماييد؟
سجادپور: عمدهترين ديدگاه جامعه شناختى كه اخيرادر
موضوع زنان در ايران مطرح شده، ديدگاه فمينيستى است.
به طورى كه متأسفانه در سالهاى اخير حجم وسيعى از
آثار سينمايى به نوعى نگاهى فمينيستى و زن مدارانه
دارد. البته اين ديدگاه، نوعى نگرش متحجرانه به زن
است كه در فضاى تاريخى، اجتماعى خاصى در غرب كه زن
از تظلم طاقت فرساى آن دوران به ستوه آمده و شخصيت
انسانى او خدشهدار شده بود، شكل گرفت و اكنون به
روايت اعترافات خود آنها چندان طرفدارى ندارد. اما
متأسفانه در شرايط كنونى بعضى از فيلمسازان اين
سوغات عقبمانده غرب و پس مانده افكار پوسيده آنهارا
جذب نموده و در قالب فيلم به خورد مخاطبين مىدهند و
عجبا كه از سوى متوليان رسمى هنرى و سينمايى كشور به
عنوان بهترين آثار معرفى و جايزه دريافت مىكنند؛
جايزهى سيمرغ بلورين بهترين فيلمها، در جشنواره فجر
77 از جمله همين موارد است.
متأسفانه اخيرا ردپاى اين طرز تفكر بيش از قبل در
آثار سينمايى به چشم مىخورد، تفكرى كه برخى
پيامدهاى زيانبار آن موارد ذيل است:
-
ايجاد تضاد و تخاصم ميان زن و مرد به عنوان دو جنس
متخاصم و نه تكميل كننده يكديگر و قياس عبث و بيهوده
ميان زن و مرد بدون توجه به تفاوتهاى فيزيكى آنها ؛
-
تضعيف نهاد خانواده ؛
-
ايجاد شك و شبهه در مبانى فقهى حقوق زن ؛
-
منفى نشان دادن نقش مادرى و تربيت فرزند به عنوان
دليلى بر عقب ماندگى زن در جامعه ؛
-
نمايش چهرههاى خشن، منفى و غيرقابل تحمل از سرپرستى
پدر بر خانواده؛
-
و بسيار موارد ديگر از اين نوع، كه با استفاده از
تمام جاذبههاى سمعى و بصرى، به تخريب بنيانهاى فكرى
زنان و دختران جوان مىپردازند و متأسفانه در
سياستهاى كلى فرهنگى وزارت ارشاد نيز اثرى از مقابله
با اين طرز تفكر وجود ندارد و توليداتى كه به تبليغ
ديدگاههاى ارزشى و تبيين نظام حقوقى زن در اسلام و
انقلاب اسلامى بپردازند، ظاهرا جايى در اين
سياستگذارى ندارد.
طالب زاده: فمينيسم از جمله انديشههاى اجتماعى است
كه جهت احقاق حقوق زنان در غرب شكل گرفت. اين ديدگاه
با نگاهى افراطى به زن محصول شرايط نامساعد زنان در
غرب بوده است و متأسفانه امروز در كشور ما برداشتهاى
نادرست و ناقصى از آن انديشه مطرود در غرب، اصول و
مبانى فقه اسلامى را در مورد حقوق زنان زير سئوال مىبرد.
به طور مثال در زمينه حق طلاق، حضانت، .... اين حركت
با ارائه مقالات در جرايد مطبوعاتى آغاز گرديده و به
تدريج در محتواى فيلمهايى كه يك نوع نگاه افراطى به
زن دارند، به چشم مىخورد. در واقع اين قبيل فيلمها
با هدف ملموس كردن اين ديدگاه براى عام مردم ساخته
مىشود. در غرب نيز مشابه چنين حركتهايى انجام شده
است و تدريجا در ميان افرادى كه از غرب الگو مىپذيرند،
نفوذ نموده و توسط سيستمهايى ترغيب كننده و تشويق
كننده در داخل كشور مورد استقبال و حمايت قرار مىگيرد.
اين ديدگاه با تساوى طلب موهومى كه تفاوتهاى ماهوى
ميان زن و مرد را ناديده مىگيرد تضاد و شكاف ميان
اين دو جنس را افزايش مىدهد. اما در مجموع همانطور
كه گفتم غرب؛ و از سويى صهيونيسم بوسيله نفوذى كه بر
عرصه سينما دارند، از اين ديدگاه فكرى و نيز از اين
نوع فيلمها حمايت مىكنند. در شرايط فعلى جامعه نيز
حركاتى كه در راستاى تبليغ بر عليه مبانى اسلامى
انجام مىگيرد توسط برخى از افراد كه قبله گاه آنها
غرب است، مورد حمايت قرار مىگيرد.
از سوى ديگر به نظر مىرسد سينما به طور ماهوى ذات
اغوا كننده و وسوسهانگيز داشته باشد، كه مىتواند
به عنوان يك لغزشگاه خطرناك محسوب شود، البته اين هم
جزء شگرد سينماست كه كارگردان و فيلمساز را تصرف مىكند
و اين ذات شيطانى بر او غلبه مىنمايد.
بنابراين لازم است، هنرمندان متعهد و متدين، اهدافى
را كه در اين قبيل فيلمها پيگيرى مىشود، بررسى
نمايند و متوجه توطئه شيطانى غرب در اين زمينه باشند
و براى خنثى كردن اين هدف درصدد ساخت فيلمهايى در
مقابله با اين فيلمها باشند. اين مستلزم نشستهاى
دورهاى ميان نيروهاى متعهد است. هيچ قومى از مشورت
و تبادل نظر و اطلاع رسانى آسيب نديده بلكه اين
جلسات مىتواند منشأ خير و حركتى باشد.
برخى از فيلمهاى
ايرانى كه در موضوع زن تهيه شده با استقبال برخى
محافل غربى مواجه شده است حضرتعالى اين امر را را
چگونه ارزيابى مىفرماييد؟
طالب زاده: علت اين
استقبال جهانى بررسى تغيير و تحولات ايران توسط
محافل غربى است. آنها مايلند درخصوص وضعيت ايران و
انقلاب اسلامى اطلاعاتى به دست آورند. لذا وقتى
فيلمى از ايران در خارج كشور نمايش داده مىشود،
توجه عمومى را به خود معطوف مىكند. زيرا اساسا
انقلاب و حكومت اسلامى برايشان مهم است و سئوالاتى
در اين مورد در ذهنشان وجود دارد. بررسى محتواى
فيلمهايى كه در طول دوره 20 ساله در ايران ساخته شده،
مىتواند تغيير و تحولات را نشان دهد. اما در مجموع
مىتوان گفت هر كسى كه خلاف اسلام و آرمانهاى انقلاب
سخن بگويد، فيلم بسازد، مقاله بنويسد، ... و با
روشهاى مختلف بخواهد اين مطلب را القا نمايد، كه در
ايران خفقان و استبداد وجود دارد، بگويد كه جامعه
اسلامى، ضد آزادى است، خشن است، حقوق افراد را تضييع
مىكند،... حمايتش مىكنند، تحويلش مىگيرند و عكس و
تصوير از او تهيه مىكنند و با او مصاحبه مىنمايند.
به طور مثال يكى از فيلمسازان در فيلمى كه در مورد
يك گروه موسيقى ساخته بود يك صحنه از رقص وجود داشت
كه حذف شد. آنها در بوق و كرنا كردند كه آزادى وجود
ندارد و .... همين عمل او نامش را در صدر جدول قرار
مىدهد ولى اگر همان فيلمساز فيلمى بسازد كه در آن
از صهيونيستها انتقاد نمايد حذف مىشود، ديگر قابل
تحمل نخواهد بود، ديگر فيلم او جايزه اول را نمىگيرد.
در غرب نيز اساتيد، هنرمندان و انديشمندان نمىتوانند
حرفى خلاف نظر صهيونيستها بزنند، زيرا به طور كلى
بايكوت مىشوند.
* به نظر مىرسد
سينماى بيست ساله پس انقلاب، درخصوص ارائه تصويرى از
زن، افت و خيزهايى داشته و نقشها و شخصيتهاى متفاوتى
از زن به تصوير كشيده است. نظر حضرتعالى در اين خصوص
چيست؟
سجادپور: اصولاً جز در برخى آثار استثنايى و خاص،
نگاه به زن در اغلب آثار سينمايى تنها محدود به نقش
خانه دارى زن شده است. زنان در فيلمها به عنوان
موجوداتى ضعيف النفس، ظاهربين و مداخله گر تصوير و
توصيف شدهاند كه در مواقع بحران و گرفتارى متوسل به
جنجال و گريه و زارى مىشوند، يا بسيار احساساتى عمل
مىنمايند و در واقع چهره زن در سينما امروز چهرهاى
انتزاعى، دور از واقعيت است و سينما مىكوشد تنها
مخاطب جذب كند حال آنكه حضرت امام (ره) تعريفى كه از
شخصيت والاى زن ارائه مىدهد، به گونهاى است كه زن
را عامل صلاح جامعه دانسته و معتقد است كه «از دامن
زن، مرد به معراج مىرود.»
بايد پرسيد، جاى طرح اين ديدگاه در سينماى پس از
انقلاب كجاست و چقدر فاصله تا رسيدن با اين هدف وجود
دارد، و براى تحقق آن چه راهكارهايى مىتوان در نظر
گرفت