جهان در استبداد نرم
 

 

پرداختن پياپي به انحرافات اجتماعي در چندين شماره كتاب زنان ضمن اينكه مي‌تواند ترجمان ميزان شناخت و تلاش گردانندگان نسبت به اين موضوع آن هم با رويكرد جنسيتي باشد مجال و فرصتي مغتنم براي همه سازمان‌ها، نهادها و ارگان‌هايي خواهد بود كه به نوعي «قدرت و مسئوليت» مهار پنج ضلعي ضايعات انساني را كه فقر، فساد، اعتياد، تبعيض و بيكاري است، برعهده دارند. ضايعاتي كه بـرخي خود «في نفسـه» جزء انحرافات‌اند و برخي ديگر زمينه وجود و وفور انحرافات و تاول‌هاي چركين اجتماع هستند اين مجال فرصت يك رصد علمي و كارشناسانه را براي انديشمندان و صاحبنظران گوناگون فراهم آورد كه يافته‌ها و تأملات خود را در مفاهيم و مصاديق انحرافات اجتماعي مـطرح كـنند تـا ضمـن واكـاوي نظرگاه‌ها و كاركردهاي آن، چشم‌اندازهاي بهتر و چاره‌هاي مناسب‌تر فراهم گردد.

در طرح انحرافات اجتماعي ما از سـه منظر مبـاني و معـارف، فقـه و حقوق، سيـاسي و اجتماعي، ابتـدا در سـاحت مفـاهيم و سپس در سـاحت مصـاديق، موضوعات مختلف را بيان نموده و مورد نقد و بررسي قرار داديم كه حاصل اين تلاش در مجموع منجر به نگارش هزار و دويست صفحه در قالب پنجاه و دو مقاله گرديد كه در گونه‌هاي مختلف نگارشي اعم از ارشادي، استدلالي، انتقادي، توصيفي، تحليلي و تطبيقي تقديم حضور خوانندگان فرزانه نموديم. در طرح همه مطالب، علاوه بر نقل وضع مطلوب و نقد وضع موجود به ارائه پيشنهادات و راهكارها پرداختيم كه مي‌تواند يكايك آنها مورد استفاده مسئولان و مديران در تعيين سياستگذاري‌ها، راهبردها و برنامه‌ريزي‌ها قرار گيرد. آنچه در همه اين تأملات بسيار مورد توجه و مدّ نظر ما بوده اين است كه بايد واكاوي در حوزه مسائل زنان با دقت و ظرافت ويژه‌اي صورت پذيرد زيرا در اين حوزه بعضي از موضوعات به لحاظ «چيستي و ژرفـا و گـستره» به سرزمين‌هاي فتح نشده‌اي مي‌ماند كه به دليل عدم ورود محققان و مؤلفان بكر و بعيد باقي مانده‌اند. بديهي است طرح مطالب اين عرصه، علاوه بر مشكلات طبيعي به‌دليل نامأنوسي، با اشكالاتِ مضاعف مواجه است و برخي ديگر از موضوعات هم به لحاظ «چيستي و ژرفا و گستره» اگرچه بايد محل ورود اهل فن و تخصص و صاحبنظران باشد ولي بدليل برخي از رويكردهاي سياسي و رسانه‌اي به راهروهاي عمومي و همگاني تبديل شده كه هر كس به خود اجازه ورود و بيان هر گونه تحليل و تصرّف را مي‌دهد و برخي ديگر از موضوعات و مسائل هم، به جهت عدم وجود يك «دارالتقريب مقتدر و مسئول» در حوزه زنان، عليرغم كوشش‌ها با كشمكش‌ها و عناصر كاهنده مواجه است و صد البته نقطه عزيمتي كه امروز ما در جامعه به عنوان جايگاه زن آن هم در آستانه ربع قرن انقلاب اسلامي، در آن قرار داريم به گونه‌اي است كه بايد از موقعيت‌هاي چشمگير و بي‌سابقه زنان و ترقي‌هاي پيشتازانه ايشان در عرصه‌هاي مختلف علمي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و ... با مباهات ياد كنيم. حضور زنان در عرصه‌هاي علمي چه در سطح «توده‌ها» به صورت خيل عظيم دانشجويان دختر در دانشگاه‌ها و مراكز علمي سراسر كشور و چه در سطح «نخبگان» به صورت اساتيد و محققان فرزانه، وجه درخشان ايشان در عرصه‌هاي علمي است و همچنين زنان در عرصه‌هاي اجتماعي چه در قالب مشاغل و مديريت‌هاي كلان، ارشـد و ميـاني و چـه در قـالب مشـاركت‌ها و فعاليت‌هاي اجتماعي حـضور بـا‌نشاط و حـركت آفرين داشته‌اند و ترديدي نيست كه اين پيشرفت‌ها ضمن آنكه مرهون بسترها و مجاري فراهم آمده در قالب سياستگذاري‎ها، راهبردها، برنامه‎ها، فعاليت‎ها و همچنين فضاسازي مثبت و سازنده است؛ حاصل درك صحيح زنان از موقعيت فراهم آمده و قدرت مسئوليت‎پذيري و تلاش آنان است با اين وصف بايد ضمن امتنان از همه پيشرفت‎ها اعتراف كرد كه تا وضع مطلوب كه ايـفاي وظائف و احقاق حقوق همراه با تعامل خردمندانه در سه عرصه اساسي وظائف انسـاني، نقش‎هـاي خانوادگـي و ضرورت‎هاي اجتماعي، به منظور ارائه الگو در برابر جهاني سست كه يا طالب حق است و يا طاغي بر حق، فاصله داريم، جهاني كه در آن «زن» را خسته، «خانه» را خراب، «فرزندان» را رها كرده‌اند جهاني كه محكم‎ترين بنيان اعتقادي آن «اُوهن البيوتِ آزادي» است چرا كه اگر آزادي بدون مسئوليت انسان تعريف شود در اين تلقي از آزادي همه چيز نه تنها «ممكن» بلكه «مجاز» مي‎شود در اين نظرگاه آزادي بر «حقيقت» و «عدالت» مقدم مي‎شود و در نتيجه حدود آزادي بدون آنكه با «حق ديگران» مسئولانه و يا محدود شود به تيغ مدوّري بدل مي‎گردد كه از هرطرف مي‎برّد و مي‎بَرَد. ناگفته پيداست در اين چرخه و چشم‎‏انداز، زن از همه قشرهاي جامعه خسارت ديده‎تر مي‌گردد او حتي از طبيعي‌ترين حقوق عاطفي خود كه داشتن كانون خانواده است محروم مي‌شود تا جايي كه در عوض از دست دادن همنشيني با فرزندان و همسر و نزديكان، بايد به مؤانست و مجالست با سگ و گربه تن در دهد و بلكه آن ‎را مغتنم بداند در واقع همه تمايل به محبت و پاسداشت آن را، كه توقع هر فطرت انساني است بايد در غريزه حيوانات بجويد و اين تاوان همه آن چيزي است كه انسان عصيانگر امروز خود آن را كشته و رشته است، امروز قرائت بدون حصار و بدون مسئوليت سردمداران ليبراليسم، از آزادي، امكان يك استبداد نرم و آبرومند! را به مدد انواع فريب و پروپاگاند براي آنها فراهم آورده اين «استبداد نرم» نه تنها بر كاخ حكام كشورهاي جهان و اتاق كار رؤساي آن كه بر عمق خانه‌ها و خلوت اتاق خواب‎هاي مردم هم سرايت و سيطره يافته و تازه مخاطب اينهمه اجحاف و هجوم، بايد با واژه ميل مردم و درخواست ملي از اين تجاوز‌ها ياد كند تا شيطان بزرگ بتواند به عنوان ناجي و ناظم در حافظه مردم جاي‎گير شود و چنانچه هر ملتي در برابر اين خواسته‎هاي جزئي! بايستد بايد خسارت‎هاي كلي! را تحمل كند. مي‎بينيد كه در اين تلقي، آزادي به جاي آنكه با «مسئوليت» همراه باشد به يك نقاب تبديل شده تا هرجا كه مي‎خواهند چشم‎ها را به آن خيره و فهم‎ها را در آن خواب كنند و اين موضوع آنقدر غم‎انگيز و جدي است كه حتي كشوري چون فرانسه كه يك روز خود مبدع و مبتكر ترسيم حقوق بشر آن هم براي دنياي متوحش اروپا كه از دالان تاريك قرون وسطي سر درآورده بود؛ چگونه امروز خود گرفتار جبر و تحميل شده‌ است. امروز فرانسه در سال‎هاي آغازينِ هزاره سوم در دام قرائت لائيسته گرفتار شده و آزادي «هر خداييِ ليبراليسم» جاي خود را به استبداد «بي‎خداييِ لائيسته» مي‎دهد و اين‌گونه است كه مي‌بينيم قلمِ پايِ آزادي در اتوبان لائيسته به عدد همه زنان محجبهِ‌ي اخراج شده از دانشگاه‎ها و مراكز شغلي و به عدد همه اجحاف‎هايي كه در حق پنج ميليون مسلمان ساكن فرانسه مي‎شود، شكسته مي‎گردد و فرانسه در يك توافق نازل، خود را تا حد دستيار آمريكا، تنزّل مي‎دهد تا همچنانكه بخش «هجوم سخت» كه از ميان ‌برداشتن «مسلمان‌»هاست توسط آمريكا انجام مي‌شود بخش «هجوم نرم» كه از ميان برداشتن «مسلماني» است؛ توسط اينان انجام شود و اينها انحرافات بزرگي است كه جهان امروز در آن گرفتار است و ما اميدواريم همه اين انحرافات چه در سطح جهاني و چه در سطح كشور با قدرت و مسئوليت پيروان اديان ابراهيمي ريشه‎كن شود و به طور ويژه، مردم عزيز ما كه يكبار غيرممكني را به عظمت خلق انقلاب اسلامي برپا كردند بار ديگر با آگاهي و اتحاد بتوانند روشنايي را در همه جا مستقر و جامعه را از كژي‌ها و كاستي‌ها تطهير نمايند و تعالي بخشند. ان‌شاءالله....

 


  منبع مقاله :کتاب زنان                

  نام نویسنده :‌مهري سويزي

  دیگر صفحات این مقاله :