گفتمان بررسی راهکار های حضور صحیح زنان در اجتماع

  

          عنوان مقاله :   زن در چنبره جاهلیت مدرن (مینو هرمزی استر آبادی)
 

 

 

غفلت‌ ما باعث‌ شده‌ است‌ بعضي‌ از جوانان‌ امروز ما خود را هرچه‌ بيشتر با هنرپيشگان‌ و آوازه‌خوانهاي‌ غربي‌ كه‌ در ماهواره‌ مي‌بينند همانندسازي‌ كنند و ما در كشور شاهد چهره‌هاي‌ اينگونه‌يي‌ در سطح‌ شهر هستيم‌. ناگفته‌ نماند حداقل‌ نگارنده‌ اين‌ سطور مخالف‌ زيبايي‌ و آراسته‌ بودن‌ جوانها و زنان‌ و مردان‌ نيست‌، اسلام‌ هم‌ نيست‌ و پيامبر)ص‌) نيز آراستگي‌ و عطر و خضاب‌ را دوست‌ مي‌داشتند. اين‌ نشانه‌ توجه‌ ايشان‌ به‌ وضع‌ ظاهري‌ است‌ و در اسلام‌ به‌ همان‌ اندازه‌ كه‌ آراستگي‌ ارزشمند است‌ نازيبايي‌ و بهم‌ريختگي‌ و ظاهري‌ نامناسب‌ مطرود است‌. اگرچه‌ كه‌ مدت‌ زمان‌ زيادي‌ ما بطور ضمني‌ و غيرمستقيم‌ به‌ جوانان‌ آموختيم‌ كه‌ يكي‌ از نشانه‌هاي‌ اسلام‌ و ايمان‌ ظاهر ژوليده‌ و ناآراسته‌ است‌ و آراستگي‌ انسان‌ را از دين‌ دور مي‌كند و زماني‌ كه‌ اين‌ چنين‌ كرديم‌ جوان‌ ما كه‌ در عنفوان‌ جواني‌ از بعد روانشناختي‌ توجهش‌ به‌ ظاهر خود جلب‌ شده‌ و مي‌خواست‌ هرچه‌ بيشتر چهره‌ خود را اول‌ براي‌ خود و بعد براي‌ ديگران‌ قابل‌ پذيرش‌ كند،كه‌ اين‌ يك‌ اصل‌ مهم‌ روانشناختي‌ دوران‌ جواني‌ است‌،از اسلام‌ زده‌ شده‌ زيرا ما به‌ او چنين‌ القا كرديم‌ كه‌ اگر ظاهر آراسته‌ داشته‌ باشي‌ مسلمان‌ مومن‌ و كاملي‌ نيستي‌. اين‌ همان‌ ضربه‌ مهلكي‌ بود كه‌ اسلام‌ در اين‌ چن

 

د سال‌ از قرائت‌ خشك‌ و متحجرانه‌ بعضي‌ از صاحبنظران‌ و در نتيجه‌ مردم‌ عادي‌ دريافت‌ كرد. آنهايي‌ كه‌ قرائت‌ متحجرانه‌ داشتند و امروز اينگونه‌ فكر مي‌كنند بدانند كه‌ بايد منتظر ضربه‌هاي‌ شديدتر و مهلك‌تر به‌ اسلام‌ و در نتيجه‌ انحراف‌ جوانان‌ و بخصوص‌ زنان‌ باشيم‌.

 

و همين‌ قرائت‌ها بود كه‌ زن‌ مسلمان‌ ما با علاقه‌ به‌ زيبايي‌ كه‌ در او بطور فطري‌ وجود دارد و با سركوب‌ آن‌ علاقه‌ فطري‌ و بدون‌ هدايت‌ و تبيين‌ واقعيت‌ نهي‌ مساله‌ در او زياد شد كه‌ امروزه‌ شاهد نقاشي‌ صورتهاي‌ دختران‌ زيبايمان‌ شديم‌ كه‌ گاهي‌ دست‌ كمي‌ از نقاشي‌ چهره‌ آدم‌ ها در جشن‌ بالماسكه‌ ندارد، ما كم‌ نداريم‌ زناني‌ را كه‌ هم‌ به‌ تحصيل‌ علم‌ وفقه‌ و نيازهاي‌ ديني‌ در حد لزوم‌ نه‌ افراط‌ مي‌پردازند و هم‌ وجه‌ سياسي‌ دارند و در مورد مسائل‌ جامعه‌ و سياسي‌ كشور صاحبنظر هستند و هم‌ در صحنه‌هاي‌ اجتماعي‌ فعاليت‌ مي‌كنند. ولي‌ پرواضح‌ است‌ كه‌ اين‌ زنان‌ بايد با هزاران‌ مشكل‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ كنند و در مسير رشد و ترقي‌ با صدها مانع‌ و كارشكني‌ برخورد نمايند و براي‌ احراز جايگاه‌ مديريتي‌ خود مي‌بايست‌ به‌ نوعي‌ مبارزه‌ كنند. اگر زني‌ به‌ اين‌ دلايل‌ كه‌ اجباراص مي‌بايست‌ با مردم‌ از طبقات‌ و اقشار مختلف‌ اعم‌ از مرد و زن‌ برخورد داشته‌ باشد نخستين‌ حربه‌يي‌ كه‌ شايد مردان‌ كه‌ بسياري‌ از آنها يا بخاطر تفكر سنتي‌ خود يا تعصب‌ ديني‌ يا شخصي‌ خود و يا بخاطر مخاصمه‌ جنسيتي‌ كه‌ احياناص بعضي‌ مردان‌ و زنان‌ با هم‌ دارند و يا اگر در صحنه‌هاي‌ انتخاباتي‌ باشد به‌ دليل‌ جنبه‌هاي‌ رقيبانه‌ خود هزاران‌ مشكل‌ براي‌ او به‌ وجود م

 

ي‌آورند تا زن‌ فعال‌ و پوياي‌ اجتماعي‌ را به‌ حاشيه‌ برانند و يا عدم‌ خودباوري‌ را به‌ آنان‌ القا كنند.

 

 

 

تبيين‌ فرازهايي‌ از حقوق‌ زنان‌ و حقوق‌ بشر

 

بررسي‌ تاريخ‌ بشريت‌، زندگي‌ و موقعيت‌ زنان‌، در همه‌ ادوار و تمامي‌ ملل‌، اين‌ واقعيت‌ انكارناپذير را پيش‌ رو قرار مي‌دهد كه‌ همواره‌ سعي‌ در به‌ حاشيه‌ راندن‌ زنان‌ و تحقير آنان‌ بوده‌ است‌.

 

با انكار نقش‌ محوري‌ زنان‌ در خانواده‌ و جامعه‌ و نيز ارزيابي‌ نادرست‌ از قابليت‌ها و توانايي‌ها و استعدادهاي‌ آنان‌ و با تقسيم‌ كار ناعادلانه‌ و ساختاري‌،عملاص زنان‌ به‌ سمت‌ و سويي‌ سوق‌ داده‌ شده‌اند كه‌ بنا به‌ اعتراف‌ رييس‌ كميته‌ رفع‌ تبعيص‌ عليه‌ زنان‌ سازمان‌ ملل‌ متحد، «زنان‌ با اينكه‌ نيمي‌ از بشريت‌ هستند اما هنوز بهره‌مند از حقوق‌ اساسي‌ بشر مندرج‌ در اعلاميه‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر،ميثاق‌ بين‌المللي‌ نيستند،زنان‌ شاهد نقص‌ حقوق‌ خود هستند.»

 

با وجود اينكه‌ همه‌ انسانها به‌ يك‌ ميزان‌ شايسته‌ بهره‌مندي‌ از حقوق‌ انساني‌اند اما تلقي‌ انسان‌ نبودن‌ زنان‌ و يا حداقل‌ تنزل‌ مقام‌ آنان‌ به‌ «موجوداتي‌ كمتر از يك‌ انسان‌ كامل‌» موجب‌ شده‌ كه‌ همواره‌ از نظر قوانين‌ و نيز در عمل‌ از لحاظ‌ انساني‌ ناديده‌ گرفته‌ شوند.

 

اين‌ امر به‌ نوبه‌ خود سهم‌ بسزايي‌ در ترويج‌ تبعيص‌، خشونت‌،اجحاف‌، نابرابري‌ و بي‌عدالتي‌ در زندگي‌ زنان‌ و دختران‌ در سراسر جهان‌ داشته‌ است‌. تمايز قايل‌ شدن‌ ميان‌ حوزه‌هاي‌ عمومي‌ و خصوصي‌ زندگي‌، اين‌ نتيجه‌ را به‌ همراه‌ داشته‌ است‌ كه‌ سوءاستفاده‌ها و كج‌ رفتاري‌هايي‌ كه‌ در حوزه‌ عمومي‌ رخ‌ مي‌دهد مشمول‌ حمايتهاي‌ مدافعان‌ حقوق‌ بشر قرار مي‌گيرد و در مقابل‌،بخش‌ اعظم‌ سوءاستفاده‌ از زنان‌ و دختران‌ و اعمال‌ انواع‌ تبعيص‌ و خشونت‌ عليه‌ زنان‌ در حوزه‌ خصوصي‌ حتي‌ زماني‌ كه‌ دولتها قوانيني‌ عليه‌ چنين‌ رفتاري‌ دارند،ناديده‌ گرفته‌ شده‌،در پشت‌ پرده‌ قداست‌ اصطلاح‌ «حريم‌ خصوصي‌» مخفي‌ مانده‌ و مرتكبان‌ آن‌ از پاسخگويي‌ در برابر اعمال‌ خود در امان‌ مي‌مانند.

 

از قديم‌الايام‌ عموماص اين‌ تصور حاكم‌ بوده‌ است‌ كه‌ قربانيان‌ اختصاصي‌ نقص‌ حقوق‌ بشر و نيز مدافعان‌ ويژه‌ حقوق‌ بشر مردان‌ هستند و تنها هنگامي‌ كه‌ زنان‌ گرفتار تضييع‌ حقوقي‌ شوند كه‌ مردان‌ نيز در رابطه‌ با آن‌ حق‌، دچار تضييع‌ شوند كه‌ معمولاص در اين‌ صورت‌ فرياد جامعه‌ بين‌المللي‌ برمي‌خيزد.

 

در دهه‌هاي‌ گذشته‌،جنبشي‌ جهاني‌ براي‌ اعتراض‌ به‌ مفاهيم‌ محدود و تنگ‌نظرانه‌ از حقوق‌ انساني‌ كه‌ زندگي‌ زنان‌ در آن‌ فرع‌ بر مسائل‌ مربوط‌ به‌ حقوق‌ بشر انگاشته‌ مي‌شود، سربرآورده‌ است‌ و تقاضاي‌ توجه‌ به‌ حقوق‌ انساني‌ زنان‌ موجب‌ شده‌ كه‌ موضوعات‌ مرتبط‌ با حقوق‌ بشر به‌ شكل‌ جامع‌تر و به‌ نحو وسيع‌تر مورد بحث‌ و بررسي‌ قرار مي‌گيرند.

 

با اشاره‌ به‌ اينكه‌ موضوع‌ «حقوق‌ زنان‌، حقوق‌ انساني‌ است‌» به‌ صورت‌ يكي‌ از بحث‌ برانگيزترين‌ موضوعات‌ جديد در زمينه‌ حقوق‌ بشر در آمده‌، اضافه‌ مي‌كنيم‌: گزارشات‌ تكان‌دهنده‌ اخبار،آمار،اطلاعات‌،حوادث‌ و واقعيات‌ ملموس‌ و عيني‌ نشان‌ از نقص‌ فاحش‌ و گسترده‌ حقوق‌ اساسي‌ بشر و بويژه‌ زنان‌ در سراسر جهان‌ دارد و اشكال‌ معاصر بردگي‌ و جاهليت‌ مدرن‌ در كنار رويه‌ها،سنن‌ و آداب‌ و رسوم‌ و اعمال‌ زيان‌آور كماكان‌ زندگي‌ زنان‌ را متاثر مي‌سازد.

 

علت‌ اساسي‌ و اصلي‌ مشكلات‌ زنان‌ زيرساختهاي‌ ذهني‌ جوامع‌ است‌. تغييرات‌ لازم‌ در بينش‌،نگرش‌ و بطور كلي‌ ساختار فرهنگ‌ جوامع‌ كه‌ منجر به‌ مناسبات‌ نابرابر ميان‌ زنان‌ و مردان‌ در برخورداري‌ از قدرت‌ در طول‌ تاريخ‌ شده‌، صورت‌ نگرفته‌ است‌. اين‌ دگرگوني‌ زماني‌ تحقق‌ مي‌يابد كه‌ حقوق‌ انساني‌ زنان‌ و دختران‌ به‌ رسميت‌ شناخته‌ شود و تلاش‌ لازم‌ براي‌ حمايت‌ و تامين‌ حقوق‌ آنان‌ به‌ جريان‌ افتد. انسان‌ و انسانيت‌ تعريف‌ درست‌ خود را بيابد و زن‌ به‌ عنوان‌ يك‌ انسان‌ مورد شناسايي‌ قرار گيرد و به‌ جايگاه‌ شايسته‌ و بايسته‌ خود تكيه‌ زند.

 

توجه‌ به‌ حقوق‌ زنان‌ از دريچه‌ حقوق‌ انساني‌ موجب‌ مي‌شود كه‌ ابزارهاي‌ نيرومند و روشهاي‌ جديد براي‌ پرداختن‌ به‌ مسائل‌ زنان‌ به‌ وجود آيد. تعميم‌ حاكميت‌ اصول‌ بنيادين‌ حقوق‌ بشر به‌ زندگي‌ و حقوق‌ زنان‌ و دختران‌ اين‌ امكان‌ را پديد مي‌آورد كه‌ زنان‌ استحقاق‌ برخورداري‌ از شان‌، شرافت‌ و كرامت‌ ذاتي‌ را بيابند و دولت‌ و جوامع‌ را موظف‌ به‌ برخي‌ از ارزشهاي‌ اخلاقي‌ و معنوي‌ جهانشمول‌ كنند و اينكه‌ زنان‌ به‌ عنوان‌ يك‌ انسان‌ در هيچ‌ شرايطي‌ حق‌ ندارند خود را از آن‌ حقوق‌ محروم‌ سازند به‌ عبارت‌ ديگر حقوق‌ انساني‌ از انسان‌ جدايي‌ناپذير است‌. هيچ‌ دولت‌ يا موجود ديگري‌ نمي‌تواند موارد نقص‌ حقوق‌ بشر را توجيه‌ كند و هرجا سوءاستفاده‌يي‌ از حقوق‌ انساني‌ زنان‌ و دختران‌ خواه‌ در حوزه‌ زندگي‌ خصوصي‌ و خواه‌ در حوزه‌ زندگي‌ عمومي‌ روي‌ دهد،پاي‌ مسووليت‌ دولتها به‌ ميان‌ كشيده‌ مي‌شود.

 

از سوي‌ ديگر پايبندي‌ به‌ اين‌ حقوق‌ تنها وظيفه‌ دولت‌ نيست‌ و هر انساني‌ بايد در رابطه‌هاي‌ انساني‌ خود بيشتر از همه‌ در رابطه‌هاي‌ بنيادين‌ زندگي‌اش‌ حقوق‌ انساني‌ را پاس‌ دارد.

 

اگر چهره‌ واقعي‌ اسلام‌ ناب‌ محمدي‌ از پس‌ ابرهاي‌ جهل‌ و خرافه‌ و خودپسندي‌ نمايان‌ شود،كام‌ تشنه‌ حق‌ جويان‌ عالم‌ را سيراب‌ خواهد كرد.

 

الگوي‌ مطلوب‌ و متعادل‌ كه‌ اسلام‌ از زن‌ مسلمان‌ توانمند به‌ عنوان‌ مكمل‌ مرد ارايه‌ مي‌كند رهايي‌ زن‌ را از حصارهاي‌ جاهليت‌ قديم‌ و جاهليت‌ جديد نويد مي‌دهد.

 

در تعاليم‌ عاليه‌ اسلامي‌،زن‌ انساني‌ است‌ برابر و مساوي‌ با مرد و از اين‌ حيث‌ از حقوق‌ مساوي‌ با مرد برخوردار است‌ و مرد يا زن‌ بودن‌ هيچ‌كدام‌ مايه‌ شرافت‌ ،افتخار و برتري‌ نيست‌. در انديشه‌ ناب‌ اسلامي‌ زن‌ و مرد افزون‌ بر جايگاه‌ مشتركي‌ كه‌ دارند بنا به‌ نقش‌ها،كاركردها و ويژگي‌هاي‌ متفاوت‌ از جايگاه‌ اختصاصي‌ برخوردارند و اينجاست‌ كه‌ بايد از «حق‌ متفاوت‌ بودن‌»زنان‌ دفاع‌ كرد و قايل‌ به‌ عدالت‌ شد.

 

وضعيتي‌ كه‌ در آن‌ «انسان‌ بودن‌» و «زن‌ بودن‌»فداي‌ يكديگر نشوند و حق‌ زن‌ به‌ عنوان‌ يك‌ انسان‌، مورد شناسايي‌ قرار گيرد نه‌ كمتر و نه‌ بيشتر . رسيدن‌ به‌ اين‌ هدف‌ ،اهتمام‌ جدي‌ نهادهاي‌ تخصصي‌ دولتي‌ و غيردولتي‌ زنان‌ و از همه‌ بيشتر ،نهادهاي‌ ديني‌ را مي‌طلبد كه‌ با هدف‌ اصلاحات‌ فرهنگي‌ و تغيير نگرش‌ عمومي‌ و رفتارهاي‌ اجتماعي‌ و ديدگاهها،زمينه‌ساز اجراي‌ اصلاحات‌ اجرايي‌ و قانوني‌ باشند.

 

 

 

زن‌ و مشاركت‌ اجتماعي‌

 

 

 

معناي‌ مشاركت‌ اجتماعي‌

 

مشاركت‌ اجتماعي‌،باز كردن‌ ميدان‌ تصميم‌گيري‌،تصميم‌سازي‌ و دخالت‌ مردم‌ در اجراي‌ تصميمات‌ است‌ كه‌ مسوؤوليت‌پذيري‌ آحاد جامعه‌ را امكانپذير مي‌كند و زمينه‌ تحرك‌ ،پويايي‌ و ارتقاي‌ الهي‌ جامعه‌ را فراهم‌ مي‌سازد.

 

 

 

هدف‌ مشاركت‌ اجتماعي‌ زنان‌

 

مي‌دانيم‌ كه‌ قشر قابل‌ توجهي‌ از جامعه‌ را زنان‌ تشكيل‌ مي‌دهند. در جامعه‌ اسلامي‌ كه‌ زن‌ ، محور كانون‌ خانواده‌ است‌ و جامعه‌،هدفي‌ چون‌ سير به‌ سوي‌ كمال‌ دارد،نقش‌ زنان‌ بسيار متفاوت‌ با جوامعي‌ است‌ كه‌ زنان‌ آن‌،محور كامجويي‌ هواپرستان‌ هستند و جوامع‌ آنها،هدفي‌ چون‌ توسعه‌ لذات‌ مادي‌ را پيش‌ رو دارند. در نظام‌ اسلامي‌ ،زنان‌ سنگربان‌ ارزشهاي‌ اسلامي‌ و انساني‌ هستند و لازمه‌ تحقق‌ اين‌ امر پرورش‌ اسلامي‌ و پيشتاز شدن‌ در عرصه‌ علم‌ و فرهنگ‌ و سياست‌ است‌. و رشد ايمان‌ و معرفت‌ اسلامي‌ در ايشان‌ پشتوانه‌يي‌ است‌ بر بقاي‌ عزت‌ دايمي‌ اسلام‌.

 

حضرت‌ امام‌ (ره‌) همواره‌ به‌ جايگاه‌ زن‌ در سياست‌ و اجتماع‌ اشاره‌ كرده‌اند و مي‌فرمايند:«زن‌ مربي‌ جامعه‌ است‌،از دامن‌ زن‌ انسانها پيدا مي‌شوند... مربي‌ انسانها زن‌ است‌،سعادت‌ و شقاوت‌ كشورها بسته‌ به‌ وجود زن‌ است‌... زن‌ مبدا همه‌ سعادتها بايد باشد...».

 

 

 

مدل‌ مشاركت‌ اجتماعي‌ زنان‌

 

 

 

الف‌) موانع‌ اجتماعي‌ مشاركت‌ زنان‌

 

1. فقدان‌ ابزار و شيوه‌ محاسبه‌يي‌أ كه‌ بتوان‌ به‌ وسيله‌ آن‌ به‌ هماهنگ‌سازي‌ رفتارها متناسب‌ با مباني‌ و ارزش‌ها پرداخت‌. در باب‌ مشاركت‌ اجتماعي‌ زنان‌ ،مشكل‌ ما بر سر حاكميت‌ الگوهاي‌ مادي‌ و تاثير آن‌ بر شيوه‌ مشاركت‌ اجتماعي‌ زنان‌ است‌ كه‌ ناشي‌ از مشكل‌ فرهنگي‌،مشكل‌ نداشتن‌ انديشه‌ و تفكري‌ است‌ كه‌ رفتارهاي‌ اجتماعي‌ را با ارزشهاي‌ اسلامي‌ و طبيعت‌ وجودي‌ زنان‌ هماهنگ‌سازي‌ كنند.

 

2 . فقدان‌ قوانين‌ اجتماعي‌ مناسب‌،كشور در گذشته‌ نظام‌،داراي‌ قوانين‌ متناسب‌ با آن‌ بود و آنها نيز از قوانين‌ دنياي‌ كفر سرمشق‌ گرفته‌ بودند. هرچند پس‌ از انقلاب‌ در قوانين‌ تغييراتي‌ رخ‌ داده‌ است‌أ اما عامل‌ قبلي‌ موجب‌ شده‌ كه‌ اين‌ قوانين‌ هماهنگي‌ متناسب‌ با اصول‌ و ارزشهاي‌ اسلام‌ و خلقت‌ زنان‌ نداشته‌ باشدأ ديدگاه‌ حضرت‌ امام‌ در اين‌ باره‌ چنين‌ است‌:

 

«دست‌هاي‌ جنايتكار كه‌ مظهرش‌ دست‌ محمدرضا و پدر او بود،همه‌ قشرهاي‌ ملت‌ را از امور اجتماعي‌ و سياسي‌ كنار گذاشته‌ بود... اگر بعضي‌ قشرهاي‌ به‌ اصطلاح‌ سياسي‌ هم‌ در آن‌ وقت‌ در مسائل‌ سياسي‌ وارد مي‌ شده‌اند،آن‌ سياست‌هاي‌ ديكته‌كرده‌ از غرب‌ براي‌ چپاول‌ كردن‌ شرق‌ بود.»

 

3. فقدان‌ ساختارهاي‌ اجتماعي‌ و روابط‌ سازماني‌ متناسب‌ با مشاركت‌ اجتماعي‌ زنان‌أ اين‌ امر نيز خود متاثر از دو عامل‌ قبل‌ است‌ و چنانچه‌ اين‌ روند ادامه‌ يابد،در درازمدت‌ فاصله‌ها از نقطه‌ مطلوب‌ روز به‌ روز بيشتر خواهدشد و بازگشت‌ از اين‌ مسير ناممكن‌تر.

 

 

 

ب‌) اقتضائات‌ طبيعي‌

 

1. تفاوت‌ مشاركت‌ زنان‌ با مردان‌أ در خلقت‌ طبيعت‌ زن‌ ،رقت‌ و رافت‌ است‌ و طبيعت‌ مرد، قدرت‌. زن‌ مظهر جمال‌ است‌ و مرد مظهر جلال‌. در مساله‌ مشاركت‌ نيز اين‌ خصلت‌ طبيعي‌ زنان‌ مي‌بايستي‌ مد نظر باشد. در واقع‌ در مشاركت‌ اجتماعي‌،محدوديت‌ موضوعي‌ براي‌ زنان‌ وجود ندارد و در همه‌ عرصه‌هاي‌ اجتماعي‌ اعم‌ از سياسي‌،اقتصادي‌،فرهنگي‌ و ... مي‌توانند وارد عمل‌ شوند. منتهي‌ تفاوت‌ در نوع‌ حضور آنان‌ است‌. امام‌ خميني‌ (ره‌) مي‌فرمايند:

 

«زنان‌ از نظر اسلام‌ نقش‌ حساسي‌ در مباني‌ جامعه‌ اسلامي‌ دارند و اسلام‌ زن‌ را تا حدي‌ ارتقا مي‌دهد كه‌ او بتواند مقام‌ انساني‌ خود را بازيابد و از حد شي‌ء بودن‌ بيرون‌ بيايد و متناسب‌ با چنين‌ رشدي‌ مي‌تواند در ساختمان‌ حكومت‌ اسلامي‌ مسوؤوليت‌هايي‌ به‌ عهده‌ بگيرد.»

 

2 . نقش‌هاي‌ خانوادگي‌ زن‌أ به‌ دليل‌ تفاوت‌هايي‌ كه‌ در خلقت‌ زن‌ با مرد وجود دارد،نقش‌هاي‌ خانوادگي‌ متفاوتي‌ نيز به‌ ايشان‌ محول‌ شده‌ است‌. چنانچه‌ زني‌ مقيد به‌ انجام‌ دادن‌ وظايف‌ و نقش‌هاي‌ خانوادگي‌ خود باشد،حجم‌ قابل‌ ملاحظه‌يي‌ از توان‌ جسمي‌ و روحي‌ او به‌ اين‌ امور اختصاص‌ مي‌ يابد اما با توجه‌ به‌ توسعه‌ علوم‌ و تكنولوژي‌ چه‌ بسا وسايل‌ و شرايطي‌ فراهم‌ آيد كه‌ بتدريج‌ زن‌ بتواند بخش‌ قابل‌ ملاحظه‌يي‌ از اين‌ مسوؤوليت‌ها را سريع‌تر و آسان‌تر انجام‌ دهد و يا بخشي‌ از آنها را به‌ نهادهاي‌ اجتماعي‌ محول‌ كند.

 

نكته‌يي‌ كه‌ ذكر آن‌ ضروري‌ است‌ اينكه‌ چه‌ علوم‌ و ابزاري‌ به‌ صورت‌ مشخص‌ مي‌تواند در خدمت‌ تربيت‌ اسلامي‌ قرار گيرد، سخني‌ است‌ درخور توجه‌. در مجموع‌ در شرايط‌ كنوني‌ در دعوت‌ زنان‌ به‌ مشاركت‌ اجتماعي‌ مي‌بايست‌ نقش‌هاي‌ خانوادگي‌ و تفاوت‌هاي‌ طبيعي‌ او با مردان‌ مورد توجه‌ جدي‌ قرار گيرد.

 

 

 

ج‌) راهبردهاي‌ عملي‌ مشاركت‌ زنان‌

 

1. ضروري‌ است‌ كه‌ انديشمندان‌ اسلامي‌ با حضور در عرصه‌ برنامه‌سازي‌،شيوه‌ مناسب‌ با الگوهاي‌ اسلامي‌ را در زمينه‌ مشاركت‌ اجتماعي‌ زنان‌ تدوين‌ كنند.

 

2. در گام‌ بعدي‌ مي‌بايست‌ بسياري‌ از قوانين‌ جامعه‌ به‌ گونه‌يي‌ متحول‌ شود كه‌ زنان‌ بتوانند با آرامش‌ خاطر در عرصه‌ اجتماع‌ گام‌ نهند . براي‌ حصول‌ معناي‌ مورد نظر،ضروري‌ است‌ تا ضوابط‌ حاكم‌ بر نظام‌ آموزشي‌،كاري‌ و مديريتي‌ به‌ صورت‌ بنيادين‌ متحول‌ شود،حضرت‌ امام‌(ره‌) درباره‌ قوانين‌ اسلام‌ مي‌ فرمايند:«قوانين‌ اسلام‌ هم‌ به‌ صلاح‌ زن‌ و مرد است‌.»

 

3. پس‌ از برنامه‌ريزيها و تخصيص‌ اعتبارات‌ لازم‌،مي‌بايستي‌ نهادهاي‌ مشاركتي‌ مخصوص‌ زنان‌ كه‌ زمينه‌ حضور آنها در همه‌ عرصه‌هاي‌ اجتماعي‌ و در همه‌ مراحل‌ تصميم‌گيري‌ ،تصميم‌سازي‌ و اجرا فراهم‌ مي‌نمايد،تاسيس‌ شود.

 

نهايت‌ اينكه‌ تدوين‌ شيوه‌ تغيير قوانين‌ و تاسيس‌ ساختارهاي‌ مناسب‌،هدف‌ نهايي‌ نيست‌ و صرفاص ابزاري‌ است‌ براي‌ بهينه‌سازي‌ مشاركت‌ اجتماعي‌ زنان‌ جهت‌ رشد و تكامل‌ الهي‌ جامعه‌ اسلامي‌.

 

 

 

نقش‌ سياسي‌ اجتماعي‌ زنان‌

 

تاريخ‌ بشر سرشار از ستم‌هاي‌ بي‌شماري‌ است‌ كه‌ قدرتمندان‌ وجباران‌ عليه‌ محرومان‌ و مظلومان‌ اعمال‌ كرده‌ و در اين‌ ميان‌ زن‌ علاوه‌ بر اين‌ ظلم‌ها ،گرفتار ظلمي‌ مضاعف‌ بوده‌ است‌. زيرا غالباص به‌ صورت‌ عنصري‌ ضعيف‌، پست‌،ناميمون‌ و يا حداقل‌ قابل‌ ترحم‌ ،كرامت‌ وي‌ ناديده‌ گرفته‌ شد تا آنجايي‌ كه‌ حضرت‌ امام‌ مي‌فرمايند: عصر حاضر ،عصر جاهليت‌ جديد مي‌باشد و زنان‌ نيز از عواقب‌ آن‌ مصون‌ نيستند.

 

صرفنظر از دوره‌ كوتاهي‌ در صدر اسلام‌ كه‌ زن‌ تا حدودي‌ ارج‌ و منزلت‌ حقيقي‌ خود را بازيافت‌ و مجدداص با تجديد حيات‌ نظام‌هاي‌ ديني‌ با رنگ‌ و لعاب‌ خلافت‌ اسلامي‌ آغاز گرديد،جايگاه‌ و منزلت‌ زن‌ نيز دستخوش‌ برداشت‌هاي‌ متحجرانه‌ از اسلام‌ شد.

 

با عنايت‌ به‌ ملاحظات‌ فوق‌،فروغ‌ انديشه‌ امام‌ خميني‌ (ره‌)در احياي‌ هويت‌ اصيل‌ زن‌ مسلمان‌ بهتر شناخته‌ مي‌شود و تجلي‌ آن‌ در احياي‌ هويت‌ زن‌ مسلمان‌ با الهام‌ از كوثر زلال‌ معارف‌ اسلامي‌ را در انقلاب‌ اسلامي‌ شاهد بوديم‌ و زنان‌ به‌گونه‌يي‌ به‌ صحنه‌ آمدند كه‌ تحليلگران‌ غربي‌ «انقلاب‌ ايران‌»را «انقلاب‌ چادرها»لقب‌ دادند.

 

ناگفته‌ نماند كه‌ زن‌ مسلمان‌ در ديدگاه‌ حضرت‌ امام‌ به‌ شكل‌ مستقيم‌ و غيرمستقيم‌ در صحنه‌هاي‌ مختلف‌ سياسي‌ اجتماعي‌ داراي‌ نقش‌ اساسي‌ و كليدي‌ است‌. فراواني‌ مطلق‌ اين‌ نقش‌ در ميان‌ بيانات‌ امام‌ خميني‌ 536 مورد است‌.

 

رهبر كبير انقلاب‌ در مورد مشاركت‌ زنان‌ در عرصه‌هاي‌ سياسي‌ مي‌فرمايند: «زنان‌ در تمامي‌ ابعاد و شوؤون‌ اجتماعي‌ بايد دخالت‌ داشته‌ باشند،همانند مردان‌ و جامعه‌ تنها به‌ دست‌ مردان‌ نمي‌تواند آباد و درست‌ گردد و در جاي‌ ديگري‌ مي‌فرمايند: خانم‌ها حق‌ دارند در سياست‌ دخالت‌ بكنند، تكليفشان‌ اين‌ است‌.

 

علي‌ايحال‌ بايد گفت‌ زنان‌ مسلمان‌ نبايد بنشينند تا غربي‌ها براي‌ آنان‌ تصميم‌ بگيرند و ما نمي‌توانيم‌ روش‌ غربي‌ها را براي‌ ارتقاي‌ حقوق‌ زنان‌ بپذيريم‌ اگرچه‌ كه‌ هميشه‌ نيم‌نگاهي‌ به‌ آنچه‌ در غرب‌ در جهت‌ رشد و تامين‌ حقوق‌ زن‌ و الگوهاي‌ عقل‌ مادام‌ كوري‌ و غيره‌ را ناديده‌ نمي‌گيريم‌ و آنچه‌ در فرهنگ‌ غرب‌ با منطق‌ اجتماعي‌ و فرهنگي‌ و مذهبي‌ ما مطابقت‌ دارد را نيز مورد توجه‌ قرار مي‌دهيم‌.

 

 

 


 منبع مقاله : باشگاه اندیشه به نقل از روزنامه اعتماد                       

 نویسنده :  مینو هرمزی