گفتمان بررسی راهکار های حضور صحیح زنان در اجتماع

  

          عنوان مقاله : 
زن در انديشه اجتماعى امام خمينى (ره)  (بخش اول)
 

 

چكيده:

امام ((ره)) در راستاى بيدارگرى شناختيش و احيا انديشه اجتماعى و جامعه دينى, با بينش و تصويرى كه از مقوله ((زن)) به دست مى دهد, از موضع دانشور و راهبرى مصلح, پژوهشها و مباحثات علمى و تحقيقى در اين مقوله را از سطح بسيار ديروزين صرف فقهى و اندكى كلامى به سطح جديدى از تامل و كاوشى انسانشناسانه, جامعه شناسانه و دين شناسانه, در آورد تا دانش پژوهان امروز, در برخورد با پرسشهاى بسيار جهان امروز در مقوله ياد شده, آن تامل و كاوش را تا مرحله پيشنهاد روز آمد الگوهاى مطلوب دينى به زن امروز, جهت بخشند.

مقاله دو فصل دارد, فصل اول, كوشش بر آن دارد تا نگاهى كوتاه به انديشه اجتماعى امام((ره)) بيفكند; از مفاهيم ابتدايى آغاز كرده و به تصويرى از ساختار كلى انديشه هاى اجتماعى امام, رسانيده است. در فصل دوم در يك مرحله ديدگاه امام درباره الگوى مطلوب زن مسلمان, مرور مى شود. حضرت زهرا(س) به عنوان الگوى زن تمام, زن در انديشه انسانى, پايگاه و نقش اجتماعى زن و آزادى زن, فرازهاى اصلى مورد نظر اين مرحله اند. در مرحله دوم اشاره اى فهرست وار به ديدگاه توصيفى امام از زن مسلمان امروز در عرصه هاى فرهنگى, اجتماعى, اقتصادى و سياسى انقلاب و جهان معاصر, خواهد رفت.

فصل اول

انديشه اجتماعى امام ((ره))

O انديشه اجتماعى اسلام

فكر يا انديشه دينى, جريان بينشها و شناختها در تعاليم كتاب و سنت است و داراى دو حوزه انديشه هاى انسانى ـ در مقوله نسبت آموزه هاى دين با هدايت امر انسانى ـ و انديشه هاى اجتماعى ـ در مقوله نسبتآموزه هاىدين باواقعيت اجتماعى و هدايت امر اجتماعى ـ است.

انديشه هاى انسانى دين ناظر به ابعاد معرفتى, اخلاقى و رفتارى آدمى است و به اين معناست كه دين در ابعاد شناختى, احساسى و رفتارى انسان چه آموزه هايى دارد و انديشه انسانى از منظر اين آموزه ها چه بينش و تصوير و شناختى از آدمى دارد. انديشه هاى اجتماعى دين نيز ناظر به كليت واقعيت اجتماعى و حيات اجتماعى و ابعاد فرهنگى, سياسى و اقتصادى آن و فرايند رشد و هدايت كليت و ابعاد ياد شده رو به آرمانهاى پيشنهادى دين, است.

انديشه اجتماعى از سويى دربردارنده شناخت و ديدگاه درباره واقعيت موجود و در تحول اجتماعى و از سويى دربردارنده شناخت و ديدگاه درباره جامعه آرمانى و مطلوبيتها و غايتها براى تحول اجتماعى و از سويى نيز فراگير راهبردهاى عينى مديريت تحول اجتماعى است.

مقولات گوناگون اجتماعى مانند ((مقوله زن در قلمرو انديشه اجتماعى)) در هر سه منظر شناختى جاى دارند و از هر سه ديدگاه, موضوع شناخت و بررسى قرار مى گيرند.

O انديشه اجتماعى در حوزه فرهنگى مسلمانان

انديشه اجتماعى در نزد مسلمانان و به ويژه دانشوران شيعى به دلايل متنوع اجتماعى, فرهنگى, سياسى و اقتصادى در سده هاى اخير دچار رنجورى بسيار بوده است. انديشه اجتماعى ـ على رغم ماهيت و مباحث و اهداف دينى در عرصه هاى مختلف فردى و اجتماعى كه به گونه اى اصولى برخاسته از متون و نصوص دينى است ـ به دليل انزواى عالمان و دانشوران دينى و دين شناسان از موضوعات و مسائل اجتماعى, در نتيجه سيطره حاكمان جور و نبودن زمينه هاى ارائه و اجراى انديشه هاى اجتماعى اسلام, از رشد و بالندگى بايسته اى برخوردار نشده است. رنجورى و ناتوانى مزبور در بخشهاى مختلف معارف و علوم دينى مانند فلسفه, كلام, فقه, اخلاق و تفسير, بروز و ظهور چشمگيرى داشته است. آن رنجورى و انزوا و اين ناتوانى نظرگير فكر اجتماعى در حوزه علوم دينى به گونه اى بوده است كه نوع دانشوران مسلمان و دين شناس درباره اصلى ترين موضوعات و مسائل اجتماعى آيين اسلام, پژوهشها و نگارشهاى بسيار اندك و ناچيزى دارند. در ميان متون و نگاشته هاى سده هاى اخير, حتى و چه بسا موضوعات كلان و عمده و اساسى مانند ((ضرورت تشكيل حكومت اسلامى در زمان غيبت كبرى)), ((جايگاه و نقش دين در مديريت مناسبات اجتماعى)), ((ضرورت پرهيز از تقيه در برابر خطرات مهاجم بر اصل كيان اسلام)), ((لزوم كوشايى در ترويج عدالت اجتماعى)) و بسيارى موضوعات و امور ديگر, اصلا به چشم نمى خورند. همه اينها در اين چند سده جديد و معاصر, همزمان با تحولات اساسى در حوزه فرهنگ و فكر اجتماعى در اقليمهاى غير اسلامى به ويژه اروپا و خاور دور است.

تحولات نظرگير اروپا و خاور دور در زمينه اقتصاد, تكنولوژى, سياست, نتيجه تحول شتابنده فكر اجتماعى در اقليمهاى فرهنگى آن ديار در مرحله اى در راستاى گرايشهاى يهودى ـ مسيحى و در مرحله اى در راستاى فرايند سكولاريزاسيون يا تفكيك انديشه و اجتماع از ديانت(1), بوده است.

انديشه اجتماعى در مغرب زمين در مرحله اى داراى گرايشهايى بار گرفته از سنت يهودى ـ مسيحى است اما به تدريج ادامه بالندگى خويش را در عرصه اى مستقل از ديانت مسيحى و يهودى تامين كرد و فكر و عمل و نهادهاى دينى و مذهبى, ماهيت اجتماعى خود را از دست دادند به گونه اى كه اينك مدرنيسم درتلقى توسعه يافتگى اروپايى,عقلانيت مستقل از دين و گسترش و بهينگى مقدورات و تواناييهاى انسانى و اجتماعى جامعه بشرى در مقابل سنتها و نهادهاى دينى, تلقى مى شود.

انديشه اجتماعى در خاور دور نيز از نزديك دو سده پيش حركت شتاب دار خويش را به ويژه در حوزه مديريت اجتماعى آغاز كرده وشكل بخشيده است.

در همين بحبوحه تحول شتابنده فكر اجتماعى در حوزه فرهنگ غير اسلامى, فكر اجتماعى و جامعه مسلمانان در غايت خمودى و ناتوانى به سر مى برد. چندگانگى, تجزيه و واگرايى نيز در اركان جامعه اسلامى در افتاده بود و حاكمان دنياخواه كافرپرست, ملت و كشور و ديانت خويش را به پشيزى به بيگانگان مى فروختند و هجوم انديشه و فرهنگ بيگانه, ملتهاى مسلمان را نسبت به انديشه و آيين خود, ناآشنا و ناباور مى ساخت. هم انديشه اجتماعى بسى لاغر و ناتوان افتاده بود و هم جامعه مسلمانى به ذلت و بازيچگى گرفتار آمده بود و تماميت و حيات آيين در خطر شده بود. ديانت ناب انسان ساز و جامعه ساز اسلام هم در حوزه فكر و انديشه مظلوم و هم درميان مسلمانان مهجور شده بود و اين بود تا از يك سده پيش طلايه داران بيدارى در عصر جديد دينى سر رسيدند. آغازگر نهضت بيدارگرى سيدجمال الدين اسدآبادى است و سلسله بيدارگران پاسدار و مرزبانان حماسه ماندگار ديانت و آدميت سر مى رسند تا در دوره معاصر به امام روح الله خمينى (قده) مى رسد.

درميان شيعه و دانشوران شيعى, نهضت بيدارى و اصلاحگرى در هر دو حوزه دينى اجتماعى و جامعه دينى, به تدريج در سده اخير, ريشه گرفت. فرجام اين نهضت, ظهور انقلاب اسلامى ايران است. انقلاب اسلامى ترجمان عينى نهضت بيدارگرى در دو حوزه فكر اجتماعى و جامعه دينى است و امام, راهبر اين نهضت از پايگاه حوزه تابناك شيعى در دوره معاصر مى باشد.

O نهادى شدن فكر دينى

رخداد انقلاب اسلامى و شكل گيرى نظام جمهورى اسلامى, نشانگر اين واقعيت است كه مى توان نظامى اجتماعى, سياسى, اقتصادى و فرهنگى, بر پايه انديشه و گرايش دينى, طراحى كرد, به عينيت درآورد و به سامان رسانيد. تحقق يك نظام جديد اجتماعى همواره در گروگذار از فرايندى شناختى ـ كاربردى در مراحل كلى زير است:

1 ـ طراحى و تدوين نظام فكرى زيرساز تمدن مطلوب.

2 ـ ترسيم سيستميك و نظام دهى منسجم به الگوى مطلوب اجتماعى, سياسى, اقتصادى و فرهنگى در چارچوب ايدئولوژى برگزيده اجتماعى.

3 ـ طراحى و تدوين الگوى سياست گذارى و برنامه ريزى ايجاد و توسعه نظام اجتماعى.

4 ـ سازماندهى امكانات انسانى و مادى در راستاى پياده سازى الگوى مطلوب اجتماعى

5 ـ نظارت و بازسازيهاى مستمر در ساختار نظام فكرى برگزيده و اصول و الگوى مطلوب و سياستها و برنامه هاى توسعه.

اين فرايند پيش روى انقلاب اسلامى نيز هست و گام اول همان تدوين نظام فكرى زيرساز نظام جمهورى اسلامى است.

O انقلاب اسلامى و انديشه هاى اجتماعى امام((ره))

انقلاب اسلامى ايران, در حالى شكل گرفت كه هيچ الگوى دين شناسنانه مدونى براى نظام اجتماعى و در تبيين اهداف اجتماعى اسلام و شيوه و اصول مديريت جامعه اسلامى, در دست نبود. نظام اسلامى در چارچوبه حكومت و مديريت اجتماعى در اين برهه زمان پيش روى خويش يك نياز عظيم را داشت و آنهم نياز به تبيين الگوى مطلوب دينى براى نظام و در اختيار گرفتن راهبردها و استراتژيهاى لازم براى نيل به آن غايت و مطلوبيت پيشنهادى دين, بود. و امام (قده) در اين ميان متكاى اين رويكرد و نهضت و انقلاب عظيم بود.

امام خمينى, از ديدگاه جامعه شناختى, با انديشه ها و سلوك و سيره اش هم بيدارگريست در عرصه اجتماعى و هم راهبر و مصلحى است در عرصه مديريت نظام اجتماعى جامعه عصر خويش. در وجود امام دردى عميق از مظلوميت دين در ميان جامعه دينى و در عرصه معادلات جهانى و از دست نشاندگى و ذلت سران جوامع اسلامى و از تسليم و عقب افتادگى و رخوت ملتهاى مسلمان, موج مى زند. امام در قلمرو فكر اجتماعى و در ميان جامعه مسلمانى, هم خرافه زدايى دارد و هم پاى فشارى بر بسيارى از ابعاد در غفلت مانده دين و آيين اسلام, و هم دردمند مظلوميت دين و دينداران است و هم پاسخگوى بسيارى پرسشها و مسائل درآمده در پيش روى فكر دينى, به مدد تسلط و احاطه استادانه اش بر تعاليم اسلامى و هم مصلح بيدارى سياسى جامعه اسلامى است و هم در ميان آورنده بسيارى انديشه هاى نو و هم بازسازىكننده بسيارى از بخشهاى انديشه رايج درميان دين شناسان.

با انقلاب اسلامى, فكر اجتماعى امام, پايگاه اصلى تبيين الگوى مديريت نظام اجتماعى قرار گرفت. امام از موضع يك دين شناس برمسند مديريت كلان جامعه, اولين عناصر و خطوط كلى دينى نظام را براساس ديدگاه دين شناسانه اش ـ به ويژه از دو منظر كلامى و فقهى (حقوقى) ـ, به دست داد.

نقش دين در مديريت اجتماعى, جايگاه انديشه ها و علوم در مديريت اجتماعى, نسبت انديشه هاى دينى و از جمله فقه با زمان و مكان, استراتژى اسلام در اقتصاد, فرهنگ و سياست, شان دين شناسانه مدير و رهبرى اجتماعى, تصوير جامعه آرمانى, شيوه هاى بيدارگرى و احياگرى از موضع درون دينى و..., نمونه موضوعات و بحثهاى كلان در فكر اجتماعى امام است. مقوله ((زن)) ازجمله موضوعاتى است كه امام هم در عرصه فكر دينى و هم در عرصه جامعه دينى درباره آن انديشه هاى ستبرى را به دست داده اند.

امام در دوره معاصر انديشمندى است و راهبرى است با چند شاخصه و ويژگى خاص:

ـ دانشورى است مرجع تقليد;

ـ مرجع تقليدى است, راهبر و مدير نظام اجتماعى;

ـ مدير و راهبرى است, كه خود يك مصلح بزرگ اجتماعيست كه براى احيا ارزشهاى الهى به پا خاسته است.

ويژگيهاى ياد شده, موقعيتى و پايگاه و جايگاه خاصى براى شكل گيرى و بالندگى انديشه هاى اجتماعى امام فراهم ساختند:

ـ امام, حوزه هاى اصلى معرفتهاى درون دينى, و به طور خاص فلسفه و كلام, اخلاق و فقه و عرفان را تا مرحله اجتهاد و مرجعيت گام زده است;

ـ امام به دليل روح حماسى و حضور مستمر در عرصه معادلات و مناسبات اجتماعى, به ناگزير در نوع موضوعات و مسائل سياسى, فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى انديشيده است و كاروان انديشه هاى درون دينى را از يك دوره كندى و رخوت به يك دوره شادابى و طراوت و بالندگى باز آورد و تا وهله و مرحله اى رسانيد كه دانشوران و فرهيختگان پس از او بايستى ادامه آن را وجهه همت و اقدام خود سازند.

ـ براى امام, رهبرى سياسى و حضور در شرايط متنوع اجتماعى, سياسى, زمينه تحول روشن و واقع بينانه را, فراهم ساخته بود.

افلاطون و پس از وى ديويد هيوم بر اين باور بودند كه ((براى حركت انديشه فلسفى, دست كم به اندازه نتايجى كه گرفته مى شود بايد اهميت قائل بود)). روش تفكر و شيوه انديشيدن كم ارج تر از موضوع انديشيدن نيست. در حركت انقلاب اسلامى, چنانچه ديدگاهها, شيوه انديشه و حركت فكرى و اجتماعى امام در معمارى فرهنگ و تمدن امروزين اسلام, نحوه رابطه امام با مردم و مردم با امام و رابطه مردم با دولت و نسبت دين و دولت, به خوبى تبيين شود, مى توان با بينش و منظرى بايسته تر و درست تر ساختار و كاركرد و عناصر و تحولات و شيوه و حركات دينى نظام جمهورى اسلامى را شناخت. عزم هماره امام ((ره)) در تبيين آرمان و آموزه هاى دينى مديريت اجتماعى و پاسدارى از انقلاب اسلامى, نشان دادن آميختگى نوبه نو شونده مقوله انقلاب, اسلام و دولت يا نهضت و نظام و ديانت, بود. كوششى كه مصروف ترسيم خط نسبت و مناسبات و پيوستگى دولت و اسلام و انقلاب و واقعگرايى و آرمان خواهى و ذهنيت و عينيت دينى و دين شناسانه, بوده است.

الگوى فكر اجتماعى و مدل فرهنگى با امام((ره))

بر اين باوريم كه امام((ره)) با همراهى برخى ديگر از مصلحان و روشن بينان فكر اجتماعى دينى را از پس سده هاى ركود به ميدان پرسشهاى نو ـ مانند پرسش از نسبت دين با انسان و زمان و با انقلاب و نظام ـ درآورد و نوعى فهم و بينش دين شناسانه اجتماعى جارى در حوزه اجتماع و مديريت معاصر را به دست داد. فكر اجتماعى با امام تا به منزلى و وهله اى درآمده است. اين منزل و مرحله را بايد شناخت و ادامه آن را تبيين كرد, گام زد و راهبرى نمود.

انديشه اجتماعى امام, در راستاى نهضت اصلاحگرى فكر اجتماعى و جامعه دينى, بستريست تا فكر اجتماعى به خمودى افتاده در حوزه فرهنگ اسلامى و مسلمانى, گذارى تا مرحله تبيين و تحقق نسبت ديانت و نهضت و نظام داشته باشد. اين همت بلند بايستى به درستى و خوبى شناخته شود. انديشمندان و سياست گذاران و كارگزاران انقلاب اسلامى در اين راستا و در راستاى تبيين فكر دينى و حكومت و دولت دينى (و نيز دين حكومتى و دين دولتى) و شناخت و شناساندن راهى كه ايران عهد استبداد پادشاهى تا ايران عهد انقلاب اسلامى گام زده است, براى ملتهاى مسلمان و غير مسلمان, وظيفه دار چند همت بايسته, يكى تبيين تئوريك پديده انقلاب اسلامى و دوم ارائه راهبردهاى لازم در عرصه مسائل مختلف انقلاب و نظام براى توسعه همه جانبه فرهنگى, سياسى و اقتصادى مى باشند. در اين ميان شناخت روشمند و منسجم و سيستماتيك انديشه هاى انسانى و اجتماعى امام و جايگاه آن در هدايت تئوريك و كاربردى نظام جمهورى اسلامى, يكى از پيش نيازهاى بسيار ضرورى براى اقدام به اين وظيفه و همت بزرگ است.

در تحليلى تئوريك از ساختار انديشه اجتماعى امام, لايه ها و محورهاى اساسى آن را مى توان از دو منظر, تحليل كرد و شناخت:

1 ـ از وجهه نظر كليت فكر اجتماعى و بخشهاى درونى ساختار اجتماعى, كه فراگير چهار بخش بينش و اصول كلان انديشه اجتماعى, انديشه سياسى, انديشه اقتصادى و انديشه فرهنگى است.

2 ـ از وجهه نظر حوزه هاى ادراك انسانى كه فراگير سه بخش حوزه انديشه هاى نظرى (فلسفى, كلامى, عرفانى) اجتماعى, حوزه انديشه هاى اعتبارى (هنر, فقه و اخلاق) اجتماعى و حوزه انديشه هاى كاربردى است.

در تركيب اين دو وجهه نظر, هر كدام از بخشها در هر وجهه نظر, دربردارنده مجموعه حوزه ها و بخشهاى وجهه نظر ديگر است. انديشه هاى سياسى امام خود داراى سه بخش مبانى نظرى و تئوريك, انديشه هاى اعتبارى و انديشه هاى كاربردى است و همينطور انديشه هاى اقتصادى و... و نيز انديشه هاى نظرى امام ((ره)) خود فراگير چهار حوزه بينش و اصولى كل انديشه اجتماعى, انديشه سياسى, انديشه اقتصادى و انديشه فرهنگى است. آثار فلسفى, عرفانى, فقهى, تفسيرى و اخلاقى امام و سخنان و سلوك امام((ره)) مى توانند در اين الگوى فكرى تنظيم و سامان دهى شوند.

مجموعه انديشه هاى اجتماعى امام در چارچوبه اين ساختار پيشنهادى يك الگوى تئوريك اجتماعى را به دست مى دهد. الگوى تئوريك مزبور با انقلاب اسلامى و در دوران پس از انقلاب به ويژه درميان اقشار و گروههاى گوناگون جامعه و در فرهنگ مردم ريشه كرده و به عنوان يك مدل يا الگوى فرهنگى, شكل دهنده و پرورش دهنده نظام رفتارى جامعه گرديد.

الگوى مدل فرهنگى, طرح كلى, مرجع و مدل رفتارى است كه برپايه فرهنگ پذيرفته شده و جاافتاده در يك جامعه پديد مىآيد و به صورتى تقريبا خود به خود, توسط هر يك از اعضايى كه در آن جامعه حيات مى گذرانند, كسب مى شود. هر جامعه, به هر صورت كه باشد, در يك فرهنگ و از طريق آن به منصه ظهور مى رسد. فرهنگ, محيط فراگير و مرجعى كلى است كه رفتارها را طبق مدلهايى تنظيم مى كند و قضاوتهاى ارزشى را باتوجه به ارزشهاى ممتاز آن جامعه, بر حسب مرتبت انتظام مى بخشد.

همنوايى در برابر اين نظم پذيرفته است كه به خلق الگوهاى فرهنگى كه نبايد از مدلهاى رفتارى, متمايز تلقى شوند, مى انجامد. اصطلاح ((الگوى فرهنگى)) صرفا در جهت, رسانيدن اهميت و نقش فرهنگ در شكل و استقرار رفتارها و كردارها به كار گرفته مى شود.(2)

O دو روش تحقيق در حوزه انديشه اجتماعى اسلام

مقولات گوناگون انديشه اجتماعى اسلام را از جنبه روش شناختى, به دو روش كلى مى توان تحقيق كرد. يكى رويكردى معرفت شناسانه به انديشه اجتماعى دين و حركت منطقى در جهت سامان دهى به كليت الگوى تفكر اجتماعى و به عبارتى ديگر تحقيق در متون و منابع اصلى اسلام (كتاب و سنت) با توجه به ساختار منطقى فكر اجتماعى و شكل دهى به برداشتها و استنباطها در چارچوبه ساختار و الگوى ياد شده, و ديگرى پى جويى, دريابى و شناخت مبانى فكرى و خطوط كلى انديشه راهبران نهضتهاى اجتماعى اسلامى. تعبير رساتر براى انديشه هاى دريافته شده در روش دوم, ((انديشه اجتماعى مسلمانان)) است كه از ديدگاهى تحققى و تاريخى و در اصطلاح رايج, در ديدگاه معرفت شناسى پسينى, انديشه اجتماعى اسلام نيز نام دارد. در روش دوم كاوش از انديشه هاى اجتماعى اسلام, مجموعه آرا و نظرات,ديدگاهها و موضعها و رويكردها و گرايشهاى اجتماعى راهبر نمونه اسلامى, شناخته شده و در قالب يك الگوى تئوريك اجتماعى تنظيم و بازسازى مى شوند. يك تحقيق درست و كاربردى از هر دو روش ياد شده بهره مى برد و در يك فرايند سعى و خطا مى كوشد تا انديشه هاى برداشتى از روند تئوريك تحقيق را با رخدادها و نمونه هاى عينى فكر اجتماعى آزمون كند و هم انديشه ها و آرا اجتماعى راهبران و دانشوران اجتماعى اسلامى را با آرا و تعاليم برداشتى از كتاب و سنت در زمينه فكر اجتماعى, به نقد و برآورد كشد.

مقوله زن در حوزه انديشه اجتماعى اسلام و مسلمانان

((مقوله زن و زنانگى)) نيز همانند مقولات ديگر از حوزه انديشه اجتماعى به دو روش مى تواند موضوع تحقيق قرار گيرد كه تحقيق منطقى و كاربردى همانگونه كه گذشت فراگير هر دو روش مى باشد. در راستاى كاوش از ديدگاه اسلامى مقوله زن, لازم است به بررسى آرا و نظرات و انديشه هاى دانشوران و راهبران اسلامى و مسلمانان پرداخت و تبلورهاى عينى فكر اجتماعى اسلام را به معرض داورى و برآورد گذارد.

علاوه بر آنچه گذشت, جامعه ما در شرايط كنونى دچار مسائل متعدد اجتماعى است كه بخش عمده اى از آنها به يكديگر وابسته اند و به طور منفرد كمتر قابل حل مى باشند گرچه مسائل مهمتر نيز وابستگى مستقيمى به وضعيت و سياستهاى اقتصادى ـ سياسى دارند ولى چون اين وابستگيها بدون واسطه است, لذا تشريح و توصيف چنين مسائلى, تاثير قاطعى برچگونگى سياستهايى كه اتخاذ خواهد شد مى گذارد. ازاين منظر مسائلى كه داراى اهميت مى باشند عبارتند از فقر و تشديد فاصله طبقاتى, رشد جمعيت, آموزش, بهداشت, مسائل زنان و جوانان.

مستقل از روابط متقابل كه مسائل آموزشى, فقر و جمعيت از ديدگاه اجتماعى با مساله زن دارد, كاوش جداگانه اى در مورد الگوى ايدهآل زن, رسالت, پايگاه اجتماعى, منش, حيات و حقوق اجتماعى زن مانند آزادى سياسى و... از ديدگاه مذهب و جامعه فعلى, مى تواند انجام پذيرد, به ويژه كه اين موضوع از مشكلات و مسائل اصلى انقلاب اسلامى بوده است و خواهد بود.

مقوله زن, از زمره عناوين خاص تئوريك و عينى انديشه هاى اجتماعى امام((ره)) است. امام, در هر چهار بخش فكر اجتماعى, با ارائه آرا و نظرات خويش, به مقوله ياد شده نظر افكنده اند. مجموعه آرا و نظرات مزبور را, مى توان در قالب يك الگوى فكرى نظام و سامان بخشيد.

فصل دوم

زن در انديشه اجتماعى امام((ره))

در راستاى تحليلى كه از انديشه اجتماعى و ديدگاه كلى به انديشه هاى اجتماعى امام((ره)), شد, اينك به برخى فرازهاى اصلى انديشه اجتماعى امام در مقوله زن مى پردازيم. در يك مرحله ديدگاه امام درباره الگوى مطلوب زن مسلمان و در مرحله ديگر مرورى توصيفى بر حضور زن مسلمان امروز در عرصه هاى فرهنگى, اجتماعى, سياسى و اقتصادى انقلاب و جهان معاصر, خواهد آمد.

O صديقه طاهره(س) الگوى انسان تمام, الگوى زن مسلمان

در نگاه امام((ره)), صديقه طاهره(س), با همه زندگانيش, با انديشه ها, عاطفه ها, گرايشها, عقيده, سلوك و مناسبات اجتماعيش, الگوى تمامى براى زن در همه ابعاد رشد و بالندگى وجودى و فردى و اجتماعى, است. ديدگاه امام((ره)) درباره زن الگو را مى توان در توصيف فاطمه زهرا(س), در سه منظر مبانى نظرى, بعد انسانى و بعد اجتماعى كه ناظر به سه جريان وجودى در بانوى بزرگ است, شناخت.

وجود فاطمه زهرا از منظرى كلامى و انسانشناختى

در ديدگاه كلامى و نظرى امام (از منظر فلسفه تربيت و فلسفه اجتماعى), جريان وجودى بانوى بزرگ در مقام ولايت كبرى و اسرار باطنيه, تبيين شده است مانند:

ـ ..., يك زن روحانى, يك زن ملكوتى, يك انسان به تمام معنا انسان, تمام نسخه انسانيت, تمام حقيقت زن, تمام حقيقت انسان... او موجودى ملكوتى است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است, بلكه موجود الهى جبروتى در صورت يك زن ظاهر شده است... زنى كه تمام خاصه هاى انبيا در اوست, زنى كه اگر مرد بود, نبى بود, زنى كه اگر مرد بود به جاى رسول الله(ص) بود... تمام حيثيت زن و تمام شخصيت زن[ ...با تولد فاطمه زهرا سلام الله عليها(](3 موجود شد. معنويات, جلوه هاى ملكوتى, جلوه هاى الهى, جلوه هاى جبروتى, جلوه هاى ملكى و ناسوتى, همه در اين موجود مجتمع است[ ...با تولد بانوى بزرگ] تمام جلوه زن تحقق پيدا كرده است, و زن به تمام معنا متحقق است.(4)

ـ[ بانوى بزرگ] عنصر تابناكى[ است] كه زيربناى فضيلت هاى انسانى و ارزشهاى والاى خليفه الله در جهان است.(5)

ـ[ روايتى] در كافى... با سند معتبر نقل شده است... كه.

حضرت صادق سلام الله عليه مى فرمايد: فاطمه سلام الله عليها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند, در اين دنيا بودند و حزن و شدت بر ايشان غلبه داشت و جبرئيل امين مىآمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مى كرد و مسائلى از آينده نقل مى كرد. ظاهر روايت اين است كه در اين 75 روز مراوده اى بوده است يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است و گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبيا عظام درباره كسى اين طور وارد شده باشد كه در ظرف 75 روز جبرئيل امين رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتيه اى كه واقع مى شده است, مسائل را ذكر كرده است و آنچه كه به ذريه او مى رسيده است در آتيه, ذكر كرده است و حضرت امير هم آنها را نوشته است, كاتب وحى بوده است حضرت امير, همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است ـ و البته آن وحى به معناى آوردن احكام, تمام شد به رفتن رسول اكرم ـ كاتب وحى حضرت صديقه در اين 75 روز بوده است. مساله آمدن جبرئيل براى كسى يك مساله ساده نيست, خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى مىآيد و امكان دارد بيايد, اين يك تناسب لازم است بين روح آن كسى كه جبرئيل مى خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است. چه ما قائل بشويم به اين كه قضيه تنزل جبرئيل, تنزيل به واسطه روح اعظم خود اين ولى است يا پيغمبر است, او تنزيل مى دهد او را و وارد مى كند تا مرتبه پايين يا بگوييم كه خير, حق تعالى او را مامور مى كند كه برو و اين مسائل را بگو. چه آن قسم بگوييم كه بعض اهل نظر مى گويند و چه اين قسم بگوييم كه بعض اهل ظاهر مى گويند, تا تناسب ما بين روح اين كسى كه جبرئيل مىآيد پيش او و بين جبرئيل كه روح اعظم است نباشد, امكان ندارد اين معنا و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبيا درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسى و عيسى و ابراهيم و امثال اينها, بين همه كس نبوده است, بعد از اين هم بين كسى ديگر نشده است, حتى درباره ائمه هم من نديده ام كه وارد شده باشد اين طور كه جبرئيل بر آنها نازل شده باشد, فقط اين است كه براى حضرت زهرا سلام الله عليهاست كه آن كه من ديده ام كه جبرئيل بطور مكرر در اين 75 روز وارد مى شده و مسائل آتيه اى كه بر ذريه او مى گذشته است, اين مسائل را مى گفته است و حضرت امير هم ثبت مى كرده است و شايد يكى از مسائلى كه گفته است, راجع به مسائلى است كه در عهد ذريه بلند پايه او حضرت صاحب سلام الله عليه است براى او ذكر كرده است كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد, ما نمى دانيم, ممكن است. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضايلى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده اند ـ با اين كه آنها هم فضايل بزرگى است ـ اين فضيلت را من بالاتر از همه مى دانم كه براى غير انبيا عليهم السلام, آن هم نه همه انبيا, براى طبقه بالاى انبيا عليهم السلام و بعض از اوليايى كه در رتبه آنها هست, براى كسى ديگر حاصل نشده. و با اين تعبيرى كه مراوده داشته است جبرئيل در اين هفتاد و چند روز, براى هيچ كس تاكنون واقع نشده و اين از فضايلى است كه از مختصات حضرت صديقه سلام الله عليهاست.(6)

صديقه طاهره در ديدگاه انسانى

در ديدگاه انسانى امام از صديقه طاهره(س), جريان وجودى بانوى بزرگ از موضع انسانى تمام, تحليل شده است مانند:

ـ تمام ابعادى كه براى زن متصور است و براى يك انسان متصور است در فاطمه زهرا سلام الله عليها جلوه كرده و بوده است... انسانى است به تمام معنا انسان, زنى است به تمام معنا زن.(7)

ـ از براى زن ابعاد مختلفه است, چنانچه براى مرد و براى انسان. اين ورق صورى طبيعى نازلترين مرتبه انسان است و نازلترين مرتبه زن است و نازلترين مرتبه مرد است. لكن از همين مرتبه نازل حركت به سوى كمال است. انسان موجود متحرك است. از مرتبه طبيعت شروع كرده است, حركت كرده است, حركت معنوى, با قدرت الهى, با دست غيبى, با تربيت رسول الله(ص) مراحل را طى كرده است تا رسيده است به مرتبه اى كه دست همه از او كوتاه است.(8)

ـ ... زهد و تقوا و همه چيزهايى كه[ حضرت زهرا سلام الله عليها] داشته است و عفافى كه او داشته است و همه چيز, شما بايد اگر پذيرا شديد, آنها را تبعيت كنيد...(9)

صديقه طاهره(س) به عنوان راهبر آدميان در دو عرصه تربيت و اجتماع

امام در فرازهاى گوناگون نوشته ها و سخنهايش به وجهه تربيتى و اجتماعى بانوى بزرگ اشارت دارند و تحليل مى كنند مانند:

ـ[ صديقه طاهره سلام الله عليها] زنى[ است] كه در حجره اى كوچك و خانه اى محقر, انسانهايى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى مى درخشد.(10)

ـ ... حضرت مجاهده داشته است, حضرت به اندازه خودش كه در اين ظرف كوتاه مجاهده داشته است, مخاطبه داشته است با حكومتهاى وقت, محاكمه مى كرده است حكومتهاى وقت را, شما بايد اقتدا به او بكنيد...(11)

ادامه دارد.


پى‏نوشت‏ها:

1 ـ سكولاريزاسيونSecularization فرايندى است كه طى آن فكر و عمل و نهادهاى دينى و مذهبى نقش فكرى و اجتماعى خود را از دست مى دهند و انديشه و اجتماع جريانى مستقل از ديانت تلقى مى شوند.
2 ـ آلن بيرو, فرهنگ علوم اجتماعى, ترجمه باقر ساروخانى (تهران: كيهان, 1367), با اندكى تغيير.
3 ـ كروشه ها از نگارنده براى توضيح مرجع ضمير و جمله در سخنان امام, است.
4 ـ پيام امام خمينى به مناسبت روز زن, 58/2/26, صحيفه نور, ج6, ص185.
5 ـ پيام امام خمينى به مناسبت روز زن, 61/1/25, صحيفه نور, ج16, ص125.
6 ـ بيانات امام خمينى درديدارباگروهى از خواهران به مناسبت ولادت باسعادت حضرت زهرا سلام الله عليها و روز زن, 64/12/11, صحيفه نور, ج19, ص278.
7 ـ پيام امام خمينى به مناسبت روز زن, 58/2/26, صحيفه نور, ج6, ص185.
8 ـ همان مدرك.
9 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت ولادت باسعادت حضرت زهرا سلام الله عليها و روز زن, 64/12/11, صحيفه نور, ج19, ص279.
10 ـ پيام امام خمينى به مناسبت روززن, 61/1/25, صحيفه نور, ج16, ص125.
11 ـ صحيفه نور, ج19, ص279.
ماهنامه پيام زن ـ شماره 27 ـ خرداد 73



 منبع مقاله : ماهنامه پيام زن