با توجه به آن چه تا كنون در خصوص مقام مسجد و شرايـط حـضـور
زنـان گـفـتـه شـد, انـدكـى از وظايـف زنـان بـود. چه اين كه, در
اين اندك گفتار مجال بحث گسترده در اين زمنيه نيسـت; ولـى بـه
همـيـن كـوتـاه سـخـن بـايـد بـسـنـده كـرد.
اينك بايد ديد حضور در مساجد چه آثارى ممكن است براى مسلمانـان
بـه ويـژه زنـان داشـتـه بـاشـد.
حـضـور زنـان در مـسـجـد آثـار فـراوانـى را بـه دنـبـال دارد.
چون مساجد خانه هاى خدا درروى زمين(1), مركز وحى و انـوار
الـهى(2), بازارى از بازارهاى آخرت(3), و منبع فيوضات معنوى,
اجتماعى, سـيـاسـى, اخلاقى, تربيتى و عبادى است كه زنان با شرايطى
كه در بخش قبلى گفته شـد مـى تـوانـنـد از همـه ايـن نـتـايـج و
آثـار بـرخـوردار شـونـد.
احـاديـث مـى گـويـنـد مـسـجـدها خـانـه خـدا در روى زمـيـن
انـد.
جايى كه خدا حضور بيشتر دارد و توجه ويژه به مهمان خويش خواهد
كرد, آن جايى كه آيه آيه وحى و سخنان خدا در آن فرو فرستاده شد و
درخشش نور خـدا بـر حـول مـحـور آن تـابـيـدن مـى گـيـرد.
پس قداست آن با هيچ يك از جـاهاى زمـيـن قـابـل مـقـايـسـه
نـيـسـت و هم چنين آن را به بازار تعبير كرده, و بى شك بازار جايى
اسـت كـه يك طرف خريدار و طرف ديگر فروشنده با يك ديگر به گفت وگو
مـى پردازنـد و بازارى كه خدا گرداننده آن است جز بهشت دادوستد نمى
شود; از اين رو, جا دارد به چند اثر مهم از حضور زنان در مساجد
اشاره اى داشته باشيم:الـف) آثار عبادى حضور زنان در مساجد ((مسجد
اسم مكان به معناى محل سـجـده و عـبـادت اسـت.
بنابراين, مساجد مكانى براى عبادت و پرستـش الـهى شـمـرده شـده
انـد خداوند در قرآن كريم يكى از اهداف اساسى برپايى مساجد را
عـبـادت و پرستش خداوند دانسته و فرموده است:((فى بيوت اذن الله ان
ترفع و يذكـر فـيـها اسـمـه يـسـبـح لـه فـيـها بـالـغدو و
الاصـال)). (4) (( (اين چراغ پر فروغ) در خانه هايى قـرار دارد كـه
خـداونـد اذن فـرمـوده اسـت كـه رفـعت يـابـد.
خانه هايى كه نام خدا در آنها برده شود و صبح و شام در آنها
تسبـيـح او مـى گـويـنـد)).
و هم چنين در سوره جن مى فرمايد:((إن المساجد لله فلا تدعوا مع
الله إحـدا))(5).
((مـسـاجـد از آن خـدا اسـت پس هيـچ كـس را بـا خـدا
نـخـوانـيـد)) مرحوم طبرسى براى كلمه ((مـسـاجـد)) چـنـد مـعنـا
ذكـر نـمـوده انـد يكى از آن معانى اين است كه بگوييم: مـراد از
((مـسـاجـد)) در آيـه شريفه تمام مكان هايى است كه در آن جا براى
خداوند عبادت و پرستش مى شـود (6) در سوره اعراف آمده است:((و
اقيموا و جوهكم عند كل مسجد و ادعوه مـخـلـصـيـن لـه الـديـن كـمـا
بـدإكـم تـعودون))(7).
((توجه خود را هنگام عبادت در هر مسجدى به سوى او كنـيـد و ديـن
خود را براى او خالص كنيد همچنانكه در آغاز شما را آفريد بار ديگـر
در رسـتـاخـيـز بـاز مـى گـرديـد)).
بنابراين, در قرآن كريم هر جا كه از مسجد نامى برده شده جنبه
عبادى آن مـد نـظر قـرار گـرفـتـه اسـت.
در روايات نيز به جنبه هاى عبادى آن توجه بيشتر شـده, و ايـن
نـشـان دهنده آن است كه ائمه اطهار( : ) بر جنبه هاى عبـادى
مـسـجـد تـإكـيـد فـراوانـى داشـتـنـد.
رسول خدا(ص) در اين باره مى فرمايد:((كل جلوس فى المـسـجـد لـغو
الا ثـلاثـه: قـرائـه مـصـل, او ذكـر الـلـه, او سـائـل عـن
عـلـم))(8).
((هر گونه نشستنى در مسجد بيهوده است, مگر اين كه براى سـه كـار
بـاشـد: خـوانـدن قـرآن, خـدا را يـاد كـردن و يـا دانـش
انـدوخـتـن)) رسول خدا(ص) در جاى ديگر فرمودند:((انما نصبت
المساجـد لـلـقـرآن)) (9) ((مـسـاجـد را بـراى قـرآن خـوانـدن
سـاخـتـه انـد)).
با توجه به اين روايات و آيات شريفهن يكى از آثار حضور و شركت
زنان در مساجدن استفاده و بهره ورى از اعمال عبادى در اين مكـان
مـقـدس اسـت اگر زنان ما با رعايت شرايط ششگان در اين مكانهاى الهى
وارد شـونـد مى توانند از اجر و پاداش عبادت كنندگان واقعى در
مساجد برخوردار شونـد بنابراين, آيا بهتر نيست كه زنان ما با رعايت
شرايـط ويـژه در ايـن جايگان مقدس وارد شوند؟ب) آثار علمى حضور
زنان در مساجد وقتى زنـان در مسجد گرد هم مىآيند, بهترين زمانى است
كه مى توانند از مسائـل ديـنـى و قرآن بهره مند شوند; چون يكى از
اهداف بناى مسجد برگزارى جلسات علمـى و بيان احكام و مسائل اسلامى
است همان طور كه در زمان رسول خدا (ص) مرسـوم بـوده اسـت.
رسول خدا( 6 ) در بخشى از روايتى كه بخش گذشته بدان اشاره كرديم
به ابوذر فرمود: ((مسجد محل پاسخ و پرسش در خصوص مسائل علمى است و
فقط در ايـن صـورت اسـت كـه مـى تـوان در آن نـشـسـت)).
ائمه اطهار( ص ) در سخنان متعددى مساجد را پايگاه علم و دانش
معرفى كـرده انـد.
حضرت على(ع) در يكى از سخنان خود بهره بردارى از علم و دانش را
يكـى از نتايج و آثار رفتن به مسجد ذكر مى كند و مى فرمايند:((من
اختلف الـى المسجد إصاب احدى الثمان:اخامستفادا فى الله, او علما
مسـتـطرفـا, او آيه محكمه, او يسمع كلمه تدل على هدى, او رحمه
منتظره, او كلمـه تـرده عـن ردى, او يـتـرك ذنـبـا خـشـيـه او
حـيـإ)).
(10) ((كسى كه به مسجد برود يكى از منافع هشتگانه نصيبش خـواهد
شـد: برادران ارزشمندى پيدا مى كند; با علم و دانش روز آشنا مى
شود; عـقـايـد خود را بر دليل و برهان استوار مى سازد; سخنانى كه
موجـب هدايـتـش شـود مى شنود; رحمت الهى شامل حالش مى گردد; از
پندهايى كه او را از گناه باز مى دارد بهره مند مى شود; به خاطر
حيا و آبروى خويش يا تـرس از خـدا تـرك گـنـاه مـى نـمـايـد)).
حضرت على( ع ) با اين بيان گويا و رساى خود مى فهماند كه مسجد
يـكـى از مراكزى بايد باشد كه مسائل اسلامى و دينى و موعظه حسنـه
در آن واقـع شود تا هر كسى به اين خانه مقدس رفت و آمد مى كند
علاوه بر بهره عـبـادى از مـسـائـل ديـنـى و اسـلايـم نـيـز بـهره
مـنـد مـى شـود.
به اين ترتيب, بيش از آن چه تا كنون مـا در آن مـورد بـه گـفـت
وگـو پرداختيم, براى رفتن به مسجد بايد ارزش قائل شد و دامنه
فـوايـد آن را گـسـتـرده تـر دانـسـت.
امروزه كه درهاى مسجدها بر روى همگان گشوده است و به مـنـاسـبـت
هاى گوناگون در آنها سخنرانى ها صورت مى پذيرد و علوم اسلامى تبليغ
مـى شـود و از رويدادهاى متفاوت علمى و تاريخ پرده برداشته مى شود
و كانون هاى گرمى تشكيل مى شود, زنان مى توانند با حضور خود بهره
هاى فراوانى ببرند كـه هم پاداش تحصيل عـلـم بـر آن مـتـرتـب شـود
و هم ثـواب حـضـور در مـسـجـد اهميت رفتن به مسجد براى فراگيرى علم
و دانش به انـدازه اى اسـت كـه بعضى از فقها رفتن زنان را به مسجد
جهت فراگيرى مسـائـل اسـلامـى واجـب دانسته اند و گفته اند:((اگر
راهى براى يادگيرفتن مسائـل اسـلامـى جـز از طريق رفتن به مسجد
وجود ندارد واجب است (زنـان) بـه مـسـجـد بـرونـد)) (11) ج) آثار
سياسى حضور زنان در مسجد بى ترديد اكنون يكى از مراكـز سـيـاى مـهم
در جـامـعه اسـلامـى مـسـجـد اسـت.
مساجد علاوه بر جنبه هاى دينى و فرهنگى به عنوان يـك سـنـگـر و
نـهاد سـيـاسـى در جـامـعه اسـلامـى مـطرح اسـت.
از طرف ديگر, حضور زنان در مساجد مى تواند يكى از جلوه هاى
سياسى اين قـشـر عـظيـم در جـامـعه بـاشـد.
رونق گرفتن مسجدها كه نيمى از آن به دست زنان صورت مى گيـرد,
چـيـزى نيست كه بتوان به آسانى در مورد آن سخن گفت, چرا كه
بازتابـى كـه ايـن امر در ميان مجامع جهان و بيرون مرزى دارد بسيار
فراتر و در خور توجـه مـى بـاشـد.
به اين خاطر اسلام همانگونه كه به زنان دستور عفاف و حجاب مى
دهد, به آنـان دسـتـور شـركـت در مـجـامـع عـمـومـى را نـيـز صـادر
كـرده اسـت حضور زنان در مساجد, بيانگر حضور فعال آنان در جامعه
اسلامى و مجامع ديـنـى و مـذهبـى اسـت.
زنان با حضور خود در مساجد, وحدت و همبستگى در سطح اجتـمـاع را
بـه ارمـغان مـىآورنـد.
چون همه روزه قشرهاى مختلفى از زنان اعم از پير و جوان,
ثروتمنـد و فقير و داراى ديدگاه هاى مختلف در صف هاى طويل نماز
جماعت حضور مى يابنـد و به يك سو و بر خـداى يـگـانـه ابـراز
كـوچـكـى و پرسـتـش مـى كـنـنـد ائمه اطهار( : ) كسانى را كه بعد
از شنيدن اذان بدون عذر از مسـجـد خـارج مـى شـونـد ((مـنـافـق))
خـوانـده انـد.
رسول گرامى اسلام( ص ) جهت حفظ انسجام و همبستگى و اجتناب از
هرگونه تفرقه و پراكندگى فرمود:((من سمع الندإ فى المسجد فخرج من
غيـر عـلـه فـهو مـنـافـق الا ان يـريـد الـرجـوع الـيـه))(12).
((كسى كه در مسجد صداى اذان را بشنود و بدون علت از مسجد خـارج شود
منافق است جز اين كه قصد برگـشـت بـه مـسـجـد را داشـتـه بـاشـد))
از صدر اسلام تا كنون مسجد به عنوان كانون طرح مسائل سياسى مطرح
بوه اسـت.
و اگر زنان در اين جاها حضور نيابند, از آگاهى از مسائل مهم
سياسـى كـشـور و جـهان اسـلام بـى بـهره مـى شـونـد. د) آثار معنوى
حضور زنان در مساجد مسجد جايى است كه خداوند عنـايـت بيشترى دارد
ومسلما دست بندگان به آستانش آسانتر خواهد رسيـد و رابـطه مـى
تـوانـد تـنـگ تـر بـاشـد.
از اين رو, رفتن به خانه اى كه ميزبان آفرeدگار همه گيتـى اسـت
و آن را مهمان خانه اى براى دوستدارانش كرده, از اهميت خاصى
برخوردار اسـت و نشستن در آن به خصوص كه با ياد خدا و اميد به
خشنودى او باشـد, و هيـچ گـاه شـخـص بـى نـصـيـب نـخـواهد مـانـد.
پس اين اختصاص به گروه خاصى ندارد و محدود به شرايطى نشده كـه
دسـت عـده اى از آن كـوتـاه گـردد.
همان گونه كه رسول خدا ص فرمود:((من كان القرآن حديثه والمسجد
بيته نـبـى الـلـه تـعالـى لـه بـيـتـا فـى الـجـنـه))(13).
((كسى كه كلام و ذكرش قرائت قرآن باشد و مسجد خانـه اش,
خـداونـد مـتـعال خـانـه اى در بـهشـت بـرايـش مـهيـا سـازد)).
آن كه در مسجد مإوى مى كنـد و بـا خـدا بـه راز و نـيـاز مـى
پردازد وشيرين ترين گفتارش را كلام او مى داند, لابد اجرى دارد و
سزاوار بزرگداشت كه بنا بر حديث فوق خداوند در بهشت برايش خانه اى
در نظر مى گيرد و ايـن بهترين پاداشـى اسـت كـه يـك بـنـده مـى
تـوانـد تـوقـع داشـتـه بـاشـد و نيز اصولا كسى كه اراده مسجد مى
كند و گام برمى دارد يك نورانيـت در او پديد مىآيد كه ما بـا
ديـدگـان عـادى قـادر بـه درك آن نـيـسـتـيـم و اگر فرض كنيم كسى
كه كار خيرى انجام مـى دهد و يـا دسـتـگـيـرى از درمانده اى مى
كند, يك حالت شادابى و رضايت وجدان به او دسـت مـى دهد بـه همان
اندازه كه يك گناه كار با گناه خود احساس افسردگى و نگرانى در او
پديد مىآيد ـ اين فقط در درون خود شخص ايجاد مى شود و قابل توصيف
نيست; ولى اين حالت و بازتاب و يا تإثيرش بر جهان اطراف ما را
كسانى ماننـد امامان معصوم : به خوبى حس مى كنند, همان گونه كه
امام صـادق ع فـرمـود: ((آن كه به سوى مسجد برود و گام هايى كه بر
مى دارد آن اندازه مبارك است كـه زمـيـن و هفـت زمـيـن بـر او
تـسـبـيـح مـى كـنـنـد)).
(14) شايد كسى گمان كند فقط مسجد نيست كه چنين ارزشى دارد و در
خانه هم كـلام نـورانـى خـدا سـبـب نـورانـيـت و كـسـب فـيـض مـى
شـود. بلى ممكن است; ولى همان اندازه كه شخص در خانه صرف عبادت مى
كند اگر در مـسـجـد انـجـام شـود تـإثـيـر آن چـنـديـن بـرابـر
خـواهد بـود. وقتى كه جمعى كنار هم و به يك صدا پروردگار عالم را
صـدا مـى زنـنـد پاسـخ زودتـر و تـوجـه خـدا را بـيـشـتـر جـلـب
مـى كـنـد.
و اگر اين حكايت كه آورده اند توجه كـنـيـم مـطلـب روشـن تـر
مـى شـود شيخ الرئيس ابوعلى سينا براى ابوسعيدابوالخير نوشت كه: چه
لزومى دارد مردم همه در مسجد اجتماع كنند با اين كه, خداوند از رگ
گردن به انسـان نزديك تر است,(15) هر جا كه باشى اگر رابطه ات با
خدا برقرار سازى نتيجه خـواهى گـرفـت.
ابوسعيد در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در يك جا روشن باشد اگر يكى
از آن ها خـامـوش شـده چـراغ هاى ديـگـر روشـن اسـت.
ولى اگر همان چراغ ها هر كدام در اطاق دربسته اى باشـد اگـر
يـكـى از چـراغ ها خـامـوش شـود آن اطاق تـاريـك مـى گـردد.
انـسـان ها نـيـز ايـن گـونـه انـد.
بعضى گنه كار هستند اگر تنها باشند شايد موفق به فيوضات و بركات
نور الهى نشوند ولى اگر در اجتماع باشند شايد خداوند به بركت وجـود
بـعضـى ديگر افراد اجتماع آنان را نيز مشمول فـيـوضـات و بـركـاتـش
قـرار دهد (16) ه') آثار اجتماعى و فرهنگى حضور زنان در مـسـاجـد
امـروزه مـلاك شـنـاسـايـى هر جـامـعه اى فـرهنـگ آن اسـت.
و براى اين كه بگويند ملتى فرهنگى است به مقياس شـنـاخـت و
دانـش و پيـشـيـنـه فـرهنـگـى آن رجـوع مـى كـنـنـد.
در فرهنگ ما مسلمانان نيز همواره چنين بود كه تإثـيـر
گـذارتـريـن انديشه ها پرورده و به جهان عرضه مى شد و دانش
مندتـريـن دانـش مـنـدان از مـمـالـك اسـلامـى بـرخـاسـتـه انـد.
و قريب به اتفاق اينان نقطه آغازشان را مسـجـد قـرار داده انـد
و از همـيـن جـا پرورده شـدنـد و بـالـيـدنـد و سـرآمـد شـدنـد.
از آن روز كه پيامبر اسلام پيك هايى به كشورهاى همسـايـه
فـرسـتـاد و مإمور آموزش قرآن و احكام كرد, مسجد رونق گرفت و
نخستين پايگاه دانـش و ديـانـت شـد.
هر كس خواستار دانش بود بايد ابتدا اهل مسجد باشد و دوستدار
خـانـه خـدا تـا بـتـوانـد از انـوار آن مـكـان مـقـدس بـهره
بـرگـيـرد.
در آن محل هم جهان بينى اسلام گفته مـى شـد و هم رزم تـن بـه
تـن هم درس ديانت مى دادند هم رسم سياست, هم آموزش بندگى داده مى
شد و هم خدابـاورى اين معنا با يك نگاه گذرا به روزگاران كهن
مسلمانان به خوبى قـابـل درك اسـت.
رسول خدا ص سيزده سال از رسالت خود را در مكـه و ده سـال ديـگـر
در مـديـنـه در كـانـون مـسـجـد مـردم را گـردآورد.
آن حضرت رسم خداشناسى و آيين جهان دارى و پرستش پروردگار يگانـه
را در مسجد به مردم آموخت و آن محل را در رإس همه كارهاى خـود
قـرار داد به طورى كه با وارد شدن به هر منطقه جديدى نخست جايى
براى ساختمـان مـسـجـد مـى جـسـت.
ايـن كـار ارزش مـنـد درس شـد بـراى همـه مـسـلـمـانـان.
دوازده فرزند بزرگوارشان ايشان همگى در خانه خدا و مسجد به آن
عظمت رسـيـدنـد و تـاريـخ را مـتـحـول سـاخـتـنـد.
آنـان دوسـتـدار مـسـجـد و بـزرگ دارنـده آن بـودنـد. همان گونه
كه در بخش پيش گفتيم على ع هشت امتياز براى آن برشـمـرده كه نصيب
بندگان پرهيزگار و دوستدار مسجد مى شود:((برادرى (دوستى) كه از او
در راه خدا استفاده مى كند, با علم و دانش نو و تازه آشـنـامـى
شـود; عقايد خود را با دليل و برهان, محكم و استوار مى سازد; كلمات
و سخنانـى كه مايه هدايت او شود مى شنود; رحمت الهى كه آن را
انتظار مى كشد شـامـل حالش مى شود; سخنى كه او را از گمراهى و گناه
و فساد باز دارد مى شنـود; بخاطر ترس الهى ترك گناه مى كند; بخاطر
حيإ و آبروى خويش مرتكـب عـمـل خـلافـى نـمـى شـود))(17).
پس زنان كه در اجتماع مثل مردان نمى توانند در همه اجـتـمـاعـات
شركت كنند و يا بستر مناسبى نمى بينند, مسجد بهترين مـكـان بـراى
كـسـب دانـش اجـتـمـاعـى, سـيـاسـى, عـبـادى و اخـلاقـى اسـت.
بنابرآن چه از روايات به دست مىآيد و شرايطى كه اسلام براى آنـان
در نظر گرفته رفتن به مسجد و رونق بخشيدن به آن در رشد وبالـنـدگـى
زنـان بسيار موثر است و كسى هم تا كنون زنان را از رفتن به اين
گونه مكـان ها بـازنـداشـتـه اسـت.
و براى تإييد گفتارمان به سخنانى از حضرت امام خمينى ; مى
پردازيـم كه ايشان در وصيت نامه الهى ـ سياسى آورده اند:((ما
مفتخريم كه بانوان و زنان پير و جوان, خرد و كلان در صحنه هاى
فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان يا بهتر از آنان در
راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كـريـم فـعالـيـت دارنـد)).
و) آثار اخلاقى و تربيتى حضور زنان در مسجد از آن جايى كه زنان
قسـم بيشتر اوقات خود را صرف كارهاى خانه و تربيت فرزندان شان مى
كنند و گاهى نيز مشكلات زندگى آنها را در تنگنا قرار مى دهد نياز
دارند تا به گوشه اى بـرونـد و بـا خـود خـلـوت كـنـنـد و كـمـى
آرامـش بـيـابـنـد.
در اين راستا تجربه نشان داده كه اگر شخصى به بزرگ تر از خـود
پنـاه ببرد و با او درد دل كند موثرتر است و مومنان هم يگانه كسى
را كه براى درد دل بـا او مـى شـنـاسـنـد, خـداى مـتـعال اسـت.
جايى هم كه مناسب تـر و نـزديـك تـر بـه خـدا اسـت مـسـجـد مـى
بـاشـد زنان براى پرورش فرزندان در دامن خود بيش از مردان به راز و
نـيـاز احتياج دارند; چرا كه فرزندان كانونى نياز دارند كه هم آرام
باشد و هم امين و هم پاك, كه ا ين هم در گرو داشتن ايمانى مـحـكـم
مـيـسـور اسـت پس چه خوب است آن كه قصد مسجد مى كند, به اين اميد
كه آن جا خداونـد نزديك تر به بنده اش است و آسان تر به درد دل
هايش توجـه دارد, دل از همـه چـيـز بـكـنـد و فـقـط بـه خـشـنـودى
حـضـرتـش تـوجـه نـمـايـد.
مسجد جايى است كه با دعاها و راز و نياز بنده خـداى بـزرگ
بـسـيـار خرسند مى شود و در روايت هم داريم كه وقتى بـنـده اى از
دل خـدا را صـدا بزند بسيار خوشحال مى شود و به فرشتگان مى گويد:
گوش كنيد و ببينيد ايـن بـنـده ام چـه قـدر عـاشـقـانـه مـرا صـدا
مـى كـنـد.
وقتى جماعتى در يك زمان گرد هم مىآيند و خدا را مى خوانـنـد,
مـيـان آن ها هستند كسانى كه دل شكسته پروردگارشان را مـى
خـوانـنـد و بـه قـول ابوسعيدابوالخير به خاطر يك نفر يا چند نفر
هم كه شده نورانيت مسـجـدو مجلس بيشتر مى شود و اين همان چيزى است
كه بنده مى خواهد و در پرتو ايـن رضايت خدا بندگان گناه كار هم به
فيض خواهند رسيد; هر چند انـدك بـاشـد به ويژه اين كه گردهم آيى ها
براى دعا هم باشـد و غـيـر از نـمـاز و نمازجمعه دعاهايى هم
دركنارش خوانده شود و به امامـان مـعصـوم : و پاك بندگان خدا متوسل
شونـد و مـيـان خـود و خـدا آنـان را واسـطه سـازنـد چه خوب است
نمازگزاران با استفاده از بوى خوش و لباس هاى پاكيزه بـه
مـيـهمـانـى خـدا بـرنـد.
امام صادق ع مى فرمايد: پدرم امام باقر ع هميـشـه حـاجـت هاى
خـود را هنـگـام ظهر از خـداونـد درخـواسـت مـى نـمـود.
پدرم هرگاه حاجتى و درخواستى داشت بعد از صدقه دادن و
اسـتـفـاده از بوى خوش به طرف مسجد مى رفت و حاجت خود را در آن جا
از خداوند مى طلبـيـد (18) همان طور كه گفتيم مسجد يك قدم نزديك تر
به خدا است و امامـان هم به اين معتقد بودند و زمانى را كه زودتر
به اجابت مى رسيد برمى گزيـدنـد در بعضى از روايات نيز آمده است كه
دعـا بـه صـورت جـمـعى و گـروهى مـقـبـول تـر و پسـنـديـده تـر
اسـت.
شيخ حر عاملى در كتاب ارزش مند وسائل الشيعه بابى تحت عنوان ((
بـاب استحباب الاجتماع فى الدعإ من إربعه الى إربعين)) آورده و
رواياتى را در ايـن زمـيـنـه مـطرح نـمـوده اسـت.
از جمله از قول امام صادق ع آورده است كـه آن حـضـرت در ايـن
بـاره فرمود:((ما اجتمع إربعه رهط قسط على إمر واحد فدعوالـلـه
عـزوجـل الا تـفـرقـوا عـن اجـابـه))(19).
((هيچ گاه چهار نفر با هم اجتماع نكرده اند كه براى مـطلـبـى
بـه درگاه خدا دعا كنند جز اين كه با اجابـت آن دعـا از هم جـدا
شـده انـد)) امام صادق ع در حديث ديگرى فرمود:((كان ابى اذا حزنـه
امـر جـمـع الـنـسـإ والـصـبـيـان ثـم دعـا و امـنـوا))(20).
(( هرگاه پيشآمدى پدرم را غمناك مى كرد زنان و كودكـان را جـمـع
مـى كـرد, سـپس دعـا مـى نـمـود و آن ها آمـيـن مـى گـفـتـنـد)).
ماجراى ((مباهله)) كه رسول خدا ص در برابر اهل نجران كه آن حضرت را
انـكـار مـى كـردنـد, مـى تـوانـد نـمـونـه اى از همـيـن نـوع
بـاشـد. و پندى باشد براى مسلمانان; گرچه حضرت خود به تنهايى مى
توانست مردم نجران را نفرين كند و خدا هم به خواسته ايشان پاسخ
مثبت دهد; ولى همـه فرزندانش و على ع را گردآورد و تا هم اهميت
قضيه و جـدى بـودن خـود را وانـمـود كـنـد و هم ايـن كـه بـراى
ديـگـران درسـى بـاشـد. بنابراين, حضور زنان به همراه مردان در
دعاهاى پرفيض در خانـه خـدا مشمول عنايت خاص و ويژه الهى قرار مى
گيرند و از نكات تربيتى و اخـلاقـى دعـا بـهره مـنـد مـى شـونـد.
حضور زنان در مساجد در روزگار پيامبر ص حضور زنان در مسـاجـد
بـراى انجام نماز جمـاعـت در عـصـر رسـول خـدا ص از مـسـلـمـات
تـاريـخ اسـت در بـعضـى از روايـات حـضـور آنـان بـه روشـنـى ذكـر
شـده اسـت.
امام صادق ع از پدرش امام باقر ع نقل مى كند كه آن حضرت
فرمود:((كان رسول الله ص يسمع صوت الصبى و هو يبكى و هو فى الصلاه
فيخـفـف الـصـلاه إن تـعبـر امـه))(21).
((رسول خداص هنگام خواندن نماز جماعت صداى گريه طفلى را شنـيـد
كـه مـادرش او را بـا خـود بـه مـسـجـد آورده بـود.
آن حـضـرت نـمـاز را كـوتـاه كـرد)).
و در روايات ديگر آمـده اسـت:روزى رسـول خـداص نـمـاز صـبـح را
بـا كـوتـاه تـريـن سـوره خـوانـد.
اصحاب از او پرسيدند اى رسول خداص! چه اتفاقى افتاده كـه نـمـاز
را سـريـع تـمـام كـرديـد.
آن حضرت در پاسخ فرمود:((انى سمـعت صـوت صـبـى فـى صـف
الـنـسـإ))(22) ((مـن صـداى طفـلـى را در صـف زنـان شـنـيـدم)).
حضرت على ع نيز در همين زمينه مى فرمايد:(كن النسإ يصلين مع
النبى(ص) فـكـن يـومـرن إن لا يـرفـعن روسـهن قـبـل الـرجـال
لـضـيـق الازر))(23). ((زنان (در عصر پيامبر ص)نماز را با پيامبرص
به جاى مـىآوردنـد به زنان دستور داده شده بود كه چون لباس مردان
كوتاه بـود قـبـل از مـردان سـر از سـجـده بـرنـدارنـد)).
اين كه در بعضى از روايات وارد شده خواندن نماز در خانـه از
نـمـاز خواندن در مسجد براى زنان افضل است شايد به اين خاطر باشد
كه چنانـچـه حضور زنان در مسجد موجب فساد و اشاعه فحشا شود چه بسا
نـمـاز خـوانـدن آنـان در خـانـه بـهتـر بـاشـد.
اما اگر زنان با حفظ حجاب اسلامى و رعايت پاكدامنى و به قصد
اقـامـه نماز و دعا در مسجد حضور پيدا كنند بى شك بسيار با فضيلت
است و مستـحـب در شإن نزول آيه شريفه ((يا ايهاالنبى قل لازواجك و
بناتك و نـسـإ المومنين يدنين عليهن من جلابيهن ذلك ادنى ان يعرفن
فلا يوذين و كان الله غـفـورا رحـيـمـا))(24).
آمده است:((در عصر رسول خدا ص زنان به منظور اقامـه نـمـاز بـه
مسجد مى رفتند و گروهى از منافقان اوايل شب كه هوا تازه تاريك مى
شـد در كوچه ها و معابر مزاحم آنان مى شدند و بعد مدعى مى شدند كه
ما نمى دانستيم اين زن كنيز است يا آزاد (چون براى كنيزان پوشاندن
سر واجب نبـود)(25).
لذا خداوند سبحان اين آيه را نازل فرمود و به رسول خدا ص دستور
داد كه به همسران و دختران خود و زنان مومنين بگويد كه بدون جلباب
و روسـرى و پوشـش كـامـل از خـانـه خـارج نـشـونـد.
پس از نزول اين آيه, زنان انصار با لباس سياه و بلنـد و بـا
حـجـاب كـامـل در نـمـاز جـمـاعـت حـاضـر مـى شـدنـد(26). از مجموع
روايات و آيات استفاده مى شود كه زن مسلمان بـايـد بـه گونه اى در
ميان مردم رفت وآمد كند كه نشانه عفاف و پاك دامنى آنان باشـد و به
اين نام شناخته شوند (ذالك ادنـى ان يـعرفـن) تـا بـيـمـار دلان و
مـنـافـقـان در صـدد تـعرض و آزار آنـان بـرنـيـايـنـد.
(فـلايـوذيـن).
پىنوشتها:
1- ان بـيـوتـى فـى الارض الـمـسـاجـد.
(وسـائـل :3 557 / 1) .
2- الـمـسـاجـد انـوار الـلـه.
(مـسـتـدرك وسـائـل 448:3 / 20) .
3- الـمـسـاجـد سـوق مـن الاسـواق الـآخـره.
(مـسـتـدرك وسـائـل 361:3 / 14) .
4- نـور :24 36 .
5- جـن :72 18 .
6- مـجـمـع الـبـيـان :5 372 .
7- اعـراف 29:7 .
8- بـحـار :77 ;86 وسـائـل 86:3 .
9- وسـائـل :3 492 / 6362 .
10- وسـائـل :3 480 / ;6321 مـن لايـحـضـره الـفـقـيـه 237:1 / 713
.
11- رساله توضيح المسائل, آيه الله مكارم شـيـرازى, مـسـإلـه 817
12- وسـائـل :3 481 / 6322 .
13- وسـائـل :3 481 / 6322 .
14- وسـائـل :3 482 / 6327 .
15- ((و نـحـن اقـرب الـيـه مـن حـبـل الـوريـد)) (ق 016:50) .
16- داسـتـانـها و پنـدها, ج9, ص58 .
17- وسـائـل :3 480 / ;631 مـن لايـحـضـره الـفـضـيـه / : 237 /
713 .
18- وسـائـل :4 1116 / 8748 .
19- وسايل شيعه, شيخ حر عاملى, ج4, ص1143, حـديـث 8858, بـاب 38 از
ابـواب دعـا .
20- اصـول كـافـى, بـاب اجـتـمـاع در دعـا, ح3 .
21- وسـائـل :5 47 / 11071 .
22- الـمـسـنـد الـجـامـع 227:6 / 4269 .
23- وسـائـل :5 413 / 10858 و 10861 .
24- احـزاب :33 59 .
25- تـبـيـان :8 361 .
26_ مـجـمـع الـبـيـان :4 370 .
|