گفتمان بررسی راهکار های حضور صحیح زنان در اجتماع

  

          عنوان مقاله
زن در دو عرصه سلوك انسانى و مديريت اجتماعى ((قسمت سوم)) احمد آكوچكيان
 

 

چكيده سخنهاى گذشته

زن, در دو عرصه ((سيروسلوك انسانى)) و ((مديريت اجتماعى)) با سنت و زندگانى صديقه طاهره(س) و زينب كبرى(س) موضوع تحقيقى است كه نگاشته هاى آن به تدريج در پيش روى خواهد بود. فرازهاى اصلى سخنهاى گذشته را فهرست مى كنيم:

ـ گفتيم كه در تحليل انسان ـ زن, مرد ـ با دو عرصه ((انسانى)) و

((اجتماعى)) روبروييم. و دانستيم كه هدايت دين شامل راهبرى انسان در اين هر دو وجهه است: ((تربيت انسانى)) و ((مديريت اجتماعى)).

بر اين باوريم كه عينيت, تنها در پيوستگى با ديانت است كه زندگى آدمى را به رستگارى و نيكبختى مى رساند. و نيز بر اين اعتقاديم كه بينش ما از ((زن)) همواره در گرو بينش و ديدگاه كلان ما نسبت به انسان و مذهب است. منظر ما در تحليل زن و الگوى توصيه اى منظرى انسان شناختى است كه ما را توانا مى سازد تا مرد را نيز از آن ديدگاه بررسى نماييم. در اين منظر, زن الگو انسان الگوست; انسانى كه جريان تربيتى خاصى را در خود طى سپرده و به عزم جامعه سازى در عرصه مناسبات اجتماعى حضور يافته و به كار راهبرى عصر و نسل خويش و تاريخ بشريت پرداخته. و در اين جايگاه, نظامى از ارزشها, هنجارها و روشها را ارائه مى نمايد كه الگوى پيشنهادى دين براى انسان در هر برهه اى است.

ـ در گام نخست به سير و سلوك فردى او مى پردازيم. جريانى شامل سه جنبه اساسى, يكى بينش و شناخت. دوم عقيده و ايمان. سوم عمل و كردار; و اين سه ميدان تقوا و پالودگى انسان است

ـ جريان رشد انسانى, جريان رشد سه ساحت روح او يعنى ساحت آگاهيها, گرايشها و تواناييها است. جريان رشد اين سه ساحت, بطور پيوسته و هماهنگ رو به تحقق طرحى آرمانى از انسان است و آموزه هاى دو بانوى بزرگ در وجهه تربيت فردى آدمى ناظر به اين جريان. هرچند كه تفسير و تحليل و فهم اين جريان در گرو تجربه اى خودآگاهانه از انسان و مذهب و پيوند عميق آن دو مى باشد.

با اين ديد از انسان, به طرح اصول پايه شناخت هويت و شخصيت زن پرداختيم, اصولى مانند: ((خاستگاه مشترك آفرينش)), ((هدف مشترك در آفرينش)), ((امكانات و مقدورات و استعدادهاى متنوع هماهنگ)), ((خلافت و گواهى انسانى و امانت دارى)) و ((اصول و معيارهاى مشترك و هماهنگ بالندگى, تربيت و رشد انسانى)).

و اكنون ادامه سخن:

بخش اول را پس از چند نكته فشرده كه گفته شد و يكى دو نكته ديگر كه خواهد آمد پنج فصل مى سازند.

فصل اول: زندگانى دو بانوى بزرگ در جنبه هاى تربيتى چند

فصل دوم:بينش وانديشه وشناخت با زن الگو: نظام معرفتى يا نظام فكرى

فصل سوم:احساس وعاطفه وايمان بازن الگو: نظام اخلاقى يا نظام ارزشى

فصل چهارم: كردار و سلوك و رفتار با زن الگو: نظام رفتارى

فصل پنجم: نظام تربيتى با زن الگو

توضيح اينكه از جمع بند سنت و زندگانى دو بانوى بزرگ اين بينش و الگوى كلى به دست مى رسد.

سه مقوله اصلى تحقيق از دو وجهه انسانى ـ اجتماعى زن

كاوش وتحقيق ازموضوع((زن دروجهه انسانى واجتماعى)),در سه عرصه وحوزه پژوهشى اصلى كه از جنبه ماهوى با يكديگر متفاوت هستند, جايگير است.هركدام ازحوزه هاىمزبور,اهداف,اصول وروش تحقيق وماهيت وساختار و ادبيات ويژه اى دارند كه بايستى از خلط نمودن آنها به جد پرهيز نمود.

حوزه اول به توضيح و توصيف وضع موجود زن و نظام عينى اجتماعى ـ واقعيت موجود اجتماعى ـ كه حاوى عناصرتاريخى نيز هست مى پردازد. موضوعاتى مانند شناخت عوامل فقر زنان, آثار اشتغال زنان بر توسعه اقتصادى ـ اجتماعى خانواده ها و كشور, فرهنگ موجود نگرش به زن از ابعاد مختلف اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى و سياسى در زنان و مردان و...

حوزه دوم به رهيافتها, مسائل ارزشى و هنجارى, مطلوبيتها و غايات تحول فردى و اجتماعى زن, ناظر است; و الگوى مطلوب زن, ارائه و به دست داده مى شود.

در سومين حوزه به راهبردها و الگوى (شيوه ها و شكلهاى) گذار از وضع موجود به وضع مطلوب (پيشنهادى در الگوى مطلوب زن) مى پردازد. از اين رو مى توان گفت كه سه نوع تحقيق توصيفى, تجويزى و هنجارى در موضوع زن, بايستى دست به دست يكديگر دهند تا كاوشى جامع و درست و واقع نگر, به سرانجامى شايسته و بهره خيز برسند. تصور و بينشى برآمده از الگو و وضع مطلوب, همواره بر تحقيقات توصيفى و راهبردى مقوله زن سايه مى افكند و در گزينش و سازماندهى داده ها و اطلاعاتى مشخص از انبوه بى شكل واقعيات و اطلاعات در مقوله ياد شده, موثر است. الگوى وضعيت مطلوب مدديار ما در نقد وضعيت موجود و طراحى و ارائه الگوها و راه حل عينى راهبردهاى هدايت وضع موجود, مى باشد.

سنت, تعاليم و آموزه هاى صديقه زهرا(س) و زندگانى زينب كبرى(س), از سويى و به گونه اى انسان ساز و جامعه ساز ناظر به رهيافتها و مسائل ارزشى و هنجارىاند و به ديگر سخن ((زن الگو)) را توضيح مى دهند. از ديگر سو, آموزه هاى مزبور چون در برخورد با واقعيات ملموس و عينيتهاى انسانى ـ اجتماعى, نيز, بوده اند ـ با توجه به برخى((اصول و روش شناخت سنت در مقوله زن)) كه بعضا گفته مىآيد ـ عناصر اصولى الگوهاى راهبردى يا راه حلهاى عينى در برخورد با واقعيات ملموس امروز را در راستاى الگوى مطلوب, به دست مى دهند.

اين نكته گفته آمد تا مخاطب, تحقيق حاضر را در نگاه اول, تحقيقى هنجارى بداند اگرچه برخى برآوردهاى توصيفى و بعضى راهبردهاى كلى را نيز مشاهده خواهد نمود.

فصل اول: زندگانى دو بانوى بزرگ ازوجهه هاى تربيتى ـ انسانى چند

تحليل, برآورد روان شناختىـ رفتار شناختى زندگانى و سنت دو بانوى بزرگ در سه بخش اصلى شكل مى پذيرد.

بخش اول: جريان شكل گيرى ساحتهاى روحى و شخصيت فكرى, روحى و رفتارى

بخش دوم: ماهيت, ساخت و ابعاد شناختى, اخلاقى و رفتارى

بخش سوم: الگوى كلان تربيتى قابل استنباط

در اين فصل به بخش اول اين تحليل نظر داريم و در فصلهاى بعدى دو بخش آخر را مد نظر و بررسى مى گيريم. شخصيت و منش دو بانوى بزرگ در فرايند تربيتى خاصى شكل گرفته است كه فرايند مزبور و ساز و كارها و ساختار آن, خود, ((سنت)) است و آموزگار ما.

شخصيت, منش و عوامل شكل دهنده شخصيت و سلوك انسانى

شخصيت(1)درتحليل نظرىعبارت است ازتبلوروساخت گيرىهماهنگ مجموع عناصر(2) و فعاليتهاى درونى آدمى كه مديريت اصول بنيادين جهان و دنياى درونى او را در دست دارد. شخصيت, سازمان پوياى جنبه هاى ادراكى, روحى, انفعالى و ارادى و بدنى فرد آدمى است. و منش نيز(3) عبارت است ازكيفيت ساخت گرفته در شخصيت كه به صورت عامل فعال در زمينه هاىگوناگون زندگى دست به كارمى شودوخصوصيات واوصاف خاصى به فردمى دهد,مانندمنش سياسى,منش هنرى, منش روحانى, منش مديريت و...

شخصيت و منش ـ با تعريفى كه گذشت ـ بسته به جنبه ها و ابعاد و عوامل ساخت گرفته درونى فرد, با نامهاى متنوع شخصيت و منش فكرى, شخصيت و منش روحى و اخلاقى, شخصيت و منش رفتارى, شخصيت و منش سياسى و... معرفى مى شود.

زمينه ها و عوامل شكل گيرى و تحول شخصيت و منش آدمى در برآوردى تجربى چند دسته اند:

1ـ عوامل ژنتيك يا وراثتى كه به يادگيرى بستگى ندارند مانند ساخت و كنش اندام و ديگر ويژگيهاى ذهنى, عاطفى و...

2ـ عوامل فيزيولوژيك يا عوامل مربوط به وظايف اعضا

3ـ عوامل ذاتى و فطرى مانند وجدان اخلاقى و...

4ـ عوامل گرايش كه خود چند دسته اند:

4ـ1ـ عوامل روان شناختى مانند عواطف, انگيزه ها و سائقه ها و...

4ـ2ـ عوامل فرهنگى ـ اجتماعى مانند آداب و رسوم و...

در عوامل مزبور, هر عامل, تاثير خاصى در رفتار فرد دارد. بين اين عوامل ارتباط و تعامل وجود دارد; مجموعه اين عوامل در آدمى به صورت و در قالب يك سيستم و يك كل مرتبط و منسجم عمل مى كنند و نيز اينكه شناخت اين عوامل و ميزان تاثيرشان در فرد شرط عمده شناخت او, و شناخت سلوك و سيره اوست.

از ميان عوامل فهرست شده, عوامل ذاتى فطرى و عوامل گرايشى ـ به دليل كاربرد تربيتى افزونتر آن ـ مد نظر و برآورد اين تحقيق مى باشد. كوشش ما در برآورد فرايند شكل گيرى شخصيت زن الگو به طور خاص ناظر به دو دسته عوامل ياد شده است.

تربيت, مربى و چند زمينه تربيتى در شناخت دو بانوى بزرگ

تربيت يا آموزش و پرورش, فرايند راهبرى استعداهاى و قابليتهاى انسانى است در جهت انتقال ارزشها, معتقدات, بينشها, تعبيرهاى رمزى (سمبوليك), مهارتها, معلومات, آداب و سيره برگزيده عهده داران

تربيت فرد به وى در چارچوبه يك الگو و نظام منسجم.

و مربى, وجودى است آشناى با قابليتها و استعدادهاى انسانى و مقصد و اهداف تربيت انسانى و جهتها و روشها و شكلهاى تربيت و راهبر مجموعه آن قابليتها و استعدادها به سوى مقصد و اهداف برگزيده در جهتى نيل دهنده به اهداف مزبور با روشها و شكلها و الگوهايى متناسب آن اهداف و جهتها.

برخى وجهه هاى تربيتى ـ انسانى در شناخت دو بانوى بزرگ كه در فصلهاى بعدى, در قالب الگوهاى تربيتى چندى تحليل مى شوند عبارتند از:

ـ مربيها و تربيت كننده هاى زن الگو, شرايط و محيط تربيتى, روابط و مناسبات تربيتى, ويژگيهاى شخصيتى, فرايند كلى تربيت انسانى.

مربيها, تربيت كننده ها براى زن الگو

زن چند دوره يا گروه تربيتى را در دوران زندگانيش, تجربه مى كند, با پدر و مادر, در محيط اجتماعى خود, با همسر و با فرزندان. برخى ويژگيهاى تربيتى اين دوره و گروه هاى تربيتى را مرور مى كنيم.

پدر و مادر, دو همراه, دو همدل

پدر, بنده و پيامآور خداوند با رهنمونى و دين حق(4), فراخوان به حيات و محتواى جدى آن,(5) از ميان خود مردم, حريص و دغدغه دار بر راه راست روى مردم و رئوف و مهربان با مومنان و دين باوران(6), و نمونه و اسوه اى نيكو براى باورداران آرمان الهى و فرجام اخروى.(7) اينها برخى ويژگيهاى پدر ((زن الگو,)) است.

و مادر, مادرى پاك(8) و سربلند با كوله بارى از پختگيها و تجربه هاى زندگى خانوادگى(9) و روابط اجتماعى(10) و اولين باوردار و پذيراى رسالت الهى همسر خويش در راهبرى آدم و مردم و همراه همسر در همه سختيها و رفيق و ياور شوى خود در همه مراحل زندگى, در آشكار كردن دعوتش در هنگامه سخت گرفتن كفرپيشگان مكه وآزارهاىسخت ايشان بروىوپيروانش و دراوج دشواريهادردره ابوطالب واينهابرخى ويژگيهاىمادر((زن الگو,)) است.

و پدر و مادر, زن و شوهرى همراه با يكديگر و دلباخته به مقصدى و آرمانى و الا با يك دين, يك زبان, يك شيوه و الگوى برگزيده زندگى و پرسشها و دغدغه هايى مشترك و سوزها و شورهاى مشترك و فرزند در دامان چنين روابط عميق فكرى, روحى, عاطفى و رفتارى پدر و مادر متولد مى شود, شخصيت مى گيرد و رشد مى كند.

ادامه دارد.


پى‏نوشت‏ها:

1و3ـ ر. ك براى مثال به كتابهاى روانشناسى شخصيت و نيز تفسير نهج البلاغه, ج1نوشته استاد جعفرى و منابع مربوط به نظريه هاى شخصيت.
2ـ ساحتهاى ياد شده روح و عناصر زيرمجموعه آن.
4ـ توبه33/
5ـ انفال24/
6ـ توبه/ 128
7ـ احزاب21/
8ـ پيش از اسلام, خديجه را طاهره و سيده زنان قريش مى خواندند.
9ـ بنا بر برخى اقوال داراى دو پسر از همسر اول و يك دختر از همسر دوم.
10ـ خود, بازرگان بود و مدير موفق يك سازمان تجارتى ـ بازرگانى و رسول خدا(ص), پيش از ازدواج, يكى از عاملان و كارگزاران او.
 

ماهنامه پيام زن ـ شماره 23 ـ بهمن 72

 


 منبع مقاله : ماهنامه پيام زن