بانو مجتهده امین
 

 

سيده امين، (مجتهد، محدث، فيلسوف، عارف، متوفى سال 1406 ه)، حاجيه خانم سيده نصرت بيگم امين (معروف به بانوى ايرانى) فرزند سيد محمد على، امين التجار اصفهانى و مادرش بانويى بسيار شريف، متعبد و خير خواه بود.خداوند پس از سه فرزندپسر، اين دختر را به آنان عطا فرمود.مادر، با روشن بينى در چهار سالگى فرزند را به مكتب فرستاد.به اين ترتيب بانو امين تحصيل را آغاز كرد و ادامه داد تا اين كه در 15 سالگى با پسر عموى خود معين التجار كه از بازرگانان سرشناس و معتبر ازدواج كرد و به خانه‏دارى و تربيت فرزندان مشغول شد .اما اين امر نيز نتوانست مانع ادامه تحصيل و عشق به مطالعه و تحقيق ايشان در معارف اسلامى شود.
بانو امين صاحب 8 فرزند شد كه 7 تن از آنها در زمان حيات ايشان به مرگى زودرس در گذشتند و فقط يك فرزند برايشان باقى ماند.خود اين واقعه را ابتلاء و آزمايش حق تعالى تعبير مى‏كرد.
اين بانوى فاضله با پشتكار و تلاشى بى نظير به تحصيل صرف، نحو، بلاغت، تفسير، علم حديث، فقه، فلسفه و عرفان پرداخت و با وجود مشكلات متعددى كه در فضاى حاكم بر آن ايام براى زنان در امر تحصيل وجود داشت، طلبگى و تحصيل خود را در سطوح عاليه نيز ادامه داد تا اين كه در چهل سالگى مرتبه و تسلط علمى ايشان مورد تأييد علما و مراجع تقليد قرار گرفت و به دريافت درجه اجتهاد و روايت نايل شد.
بانو امين از چهل سالگى تا پايان عمر به تأليف كتب، تدريس، پاسخگويى به پرسشهاى دينى مردم و ارشاد دختران و زنان پرداخت.
مجتهده سيده نصرت بيگم امين در سال 1344 ه با سرمايه خود مكتبى به نام فاطمه عليها السلام و نيز دبيرستانى دخترانه تأسيس كرد به اين ترتيب براى بسيارى از دخترانى كه به واسطه جو حاكم بر آن ايام و با توجه به كشف حجاب و اين كه دبيران مرد در دبيرستانهاى دخترانه تدريس مى‏كردند، از نعمت تحصيل منع شده بودند، زمينه ادامه تحصيل را فراهم آورد.
ايشان همچنين در كانون تبليغات دينى بانوان اصفهان به تدريس معارف و تفسير قرآن و پاسخگويى به سؤالات پرداخت و تا پايان عمر پر بركت خود به تعليم و كوشش در جهت رشد علمى و معنوى دختران و زنان اهتمام ورزيد.
بانو امين درباره زندگى خود مى‏گويد: خانم معلم «پيرزنى است با چوب بلند تنبيه، و فضاى مكتب، همان فضاى رعب‏آور مكتب خانه‏هاى قديم.» او در اين محيط تحصيل را آغاز مى‏كند و از خاطرات آن روزها چنين نقل مى‏كند: «در 7 ـ 6 سالگى كه به مكتب مى‏رفتم، معلم هميشه به مادرم مى‏گفت: «دخترتان گوشت نپز است كه نمى‏پزد.تدريس به او بى فايده است و در نهايت چيزى نخواهد شد.بيهوده او را به مدرسه نياوريد!»
به اين صورت بانو امين تحصيل را آغاز مى‏كند تا حدود يازده سالگى كه به تحصيل‏زبان عربى مى‏پردازد.ايشان از خاطرات زمان كودكى اش مى‏گويد: «درست به خاطر دارم در اوقاتى كه با بچه‏هاى هم سن و سال خود بودم، مثل آنها تفريح و گردش نمى كردم، بلكه بيشتر مشتاق بودم تنها باشم تا بتوانم فكر كنم، زيرا گمشده اى در وجود خود احساس مى‏كردم حتى اگر در مجالس عمومى مى‏رفتم، باز در حال تفكر بودم، و در مقام اين كه پا از جاده شريعت بيرون نگذارم.» هنگامى كه بيست ساله مى‏شود به سبب شوقى كه با كسب دانش داشته است به تحصيل فقه و اصول و تفسير و علم حديث مى‏پردازد.خود ايشان در اين مقوله مى‏گويد: «همواره لطف پروردگار بدرقه راه من بود و حين تحصيل گاهى حالات خوش و نورانى نصيبم مى‏شد.»
وى در همين ايام به حكمت و فلسفه روى آورد و ديرى نمى‏گذرد كه ذوق عرفانى در او پديده آمده و به طى مراحل و منازل سير الى الله مى‏پردازد.
اما روح تشنه او نيز در جست و جوى محبوبى است كه سالها سراغ از او مى‏جست و خود مى‏گفت : «هيچ بدبختى بالاتر از اين نيست كه آدمى از محبوبش دور باشد.» بانو امين براى مصونيت از تعرض آلودگى جو بى حيايى و بى حجابى دوران پهلوى، همه اين دروس را در خانه تعليم گرفت.آن بانوى عارف به نفحات رحمانى، در راه كسب علم با جديت استقامت ورزيد.او خود نقل مى‏كند كه وقتى به مطالعه مشغول مى‏شد، بارها نزديكان و خويشاوندان او را ملامت مى‏كردند كه آنچه مى‏كنى جز بطالت و كسالت نيست و او تمامى اينها را براى رضاى دوست تحمل مى‏كرد و با وجود فضاى حاكم بر جامعه و ملامتهاى اطرافيان، مؤمنانه به راه خود ادامه مى‏داد و چنين بود كه درهاى حكمت به رويش گشوده شد.
در مورد آموختن علوم و كسب معارف، اين بانوى فاضله چنين اظهار مى‏دارد: «در نوشته‏هايم كمتر از امور خارجى كمك گرفته ام.نمى گويم كه از غيب خبر دارم.اما اغلب معنويات و معارف را از استاد فرا نگرفته‏ام و غالب نوشته هايم با ارشاد و كمك «او» بوده است» .
جديت اين حكيم الهى در امر تحصيل به حدى بود كه مى‏گفت: «هيچ چيز نمى‏تواند كلاس درس را تعطيل كند، حتى مرگ فرزند» .يكى از اساتيد بانو امين، مرحوم آيت الله حاج مير سيد على نجف آبادى نقل كرده است: «روزى شنيدم فرزند ايشان فوت شده است.فكر كردم خانم ديگر درس را تعطيل خواهد كرد، ولى بر عكس دو روز بعد كسى را به سراغم فرستاد كه براى تدريس به منزل ايشان بروم و من از اين علاقه ايشان به تدريس وتحصيل، سخت تعجب كردم» .
به اين ترتيب او بيشتر علوم را در خانه و نزد علامه فقيه آيت الله سيد محمد على نجف آبادى و شيخ مرتضى مظاهرى فرا گرفت، تا اين كه تحصيل و تحقيق ايشان به حدى مى‏رسد كه بعضى از علما و مراجع تقليد از جمله مرحوم آيت الله العظمى محمد كاظم شيرازى، آيت الله العظمى عبد الكريم حائرى و آيت الله ابراهيم حسينى شيرازى اصطهباناتى، پس از امتحان و طرح پرسشهاى بسيار و دريافت جوابيه‏هاى مكفى و مطمئن، به ايشان اجازه اجتهاد و استنباط احكام شرع مى‏دهند.خانم امين هم چنين از آيت الله محمد نجفى اصفهانى، حجت الاسلام و المسلمين مظاهرى نجفى اصفهانى اجازه روايت دارد و به آيت العظمى مرعش نجفى و حجة الاسلام والمسلمين زهير الحسون نيز اجازه روايت داده است.
آيت الله آقا سيد محمد على نجف آبادى از اساتيد برجسته بانو امين كه ايشان فقه و اصول و حكمت را نزدشان خوانده بود، گفته اند: «حكمت را دائى ام به من درس داد و يكى نيست كه من به او درس بدهم من مى‏خواهم به اين خانم درس بدهم كه از من يادگارى باقى مانده باشد» .
زمانى كه بانو امين كتاب خود را به نام «اربعين هاشميه» نوشت و اين كتاب به حوزه علميه نجف رسيد و علما از آن استقبال كردند، آيت الله آقا سيد محمد على نجف آبادى در تكميل تشويق‏هاى علما گفت: «بانو امين هر چه در اين كتاب نوشته اند، از تراوشات فكرى خودشان بوده است و ربطى به تعليمات من ندارد.» بعد از نگارش همين كتاب بود كه علما درصدد برآمدند تا از ايشان امتحان اجتهاد بگيرند و براى اولين بار خانم امين در مقام تنها بانوى مجتهده عصر خود قرار گرفت.علماى معاصر از جمله آيت الله العظمى مرعشى نجفى، استاد محمد تقى جعفرى و اساتيد حوزه و دانشگاه نيز با ايشان ملاقات و گفت و شنودهايى داشته اند.
بانوى عالمه امين، عاشق تحصيل بود و تحصيل بخشى از برنامه روزانه ايشان بود كه به عنوان وظيفه به آن مى‏نگريست.و در زمانه اى كه هنوز در بسيارى محافل و مجالس بحث بر سر اين بود كه آيا اصولا زن، انسانى در رتبه مرد است و آيا جامه كمال تنها برازنده قامت مرد است يا زن را نيز نصيبى از كمال هست، مرتبت و موفقيت علمى و عرفانى ايشان بدان جا رسيد كه اكابر و اعاظمى از علما و عرفا، حضور در محضر ايشان را مايه فيض مى‏دانستند.اين بانوى عالمه ربانى سالهاى متمادى در راه تحصيل علم و مقامات معنوى زحمت‏ها كشيد و عملا به جهان ثابت كرد كه زن حتى در محيط اجتماعى نامساعد و باوجود موانع و مشكلات، با رعايت كمال تقوا مى‏تواند به تحصيل علم ادامه دهد و مقام شامخى را هم احراز كند و راه را براى ديگران هموار كند.
كتابهاى اين بانوى فاضله معرف روح لطيف و متعالى ايشان است و مى‏توان گفت بهترين راه شناخت و معرفى ايشان، آثار قلمى اين بانوى فاضله است.بنابر تصديق يكى از بستگان نزديك ايشان: «اين بانو وقتى قلم به دست مى‏گرفت و مشغول نوشتن مى‏شدند، اصلا خط خوردگى در آن ديده نمى‏شد» .و اين خود روشنگر امدادهاى غيبى و افاضات رحمانى است.روى همواره تأكيد داشت ناشناخته بماند و به همين دليل كتابها را با نام «بانوى ايرانى» يا «بانوى اصفهانى» به چاپ مى‏رساند.
كتابهايى كه ايشان مكتوب داشته و به چاپ رسانده عبارتند از:
1 ـ اربعين الهاشميه (عربى)
اولين تأليف گرانمايه ايشان و مشتمل است بر چهل حديث در توحيد و صفات حق تعالى و اخلاق و احكام شرع و متضمن بيانات فلسفى.عرفانى و اصولى و فقهى اين كتاب به زبان عربى است و توسط شاگرد ايشان حاجيه خانم همايونى به زبان فارسى ترجمه شده است.محتواى اين كتاب به قدرى دقيق و با اهميت است كه علماى نجف و بعضى مراجع تقليد را بر آن مى‏دارد تا سؤالات و امتحانات متعددى پيرامون فقه، اصول و ديگر مبانى از مؤلف آن به عمل آورند كه از عهده تمامى اين آزمايشهاى صعب به خوبى برآمده و به درجه اجتهاد نايل آيد.
2 ـ جامع الشتات (عربى)
اين كتاب مشتمل است بر پرسشهاى متعددى است كه اساتيدى همچون محمد على قاضى طباطبائى، شيخ محمد طه هنداوى نجفى زاده، سيد حسن حسينى و...از ايشان پرسيده‏اند و پاسخهاى مبسوطى كه اين عالمه براى آنان تحرير كرده است.اين پرسشها و پاسخها توسط شيخ مرتضى مظاهرى نجفى جمع‏آورى و تنظيم شده است.
3 ـ معاد يا آخرين سير بشر
اين كتاب متذكر مى‏شود كه براى انسان غير از نشئه دنيوى نشئه ديگرى در پيش است كه ناچار و بايد در سير تكاملى از تمام آن نشآت و عوامل عبور كند و سرانجام به عالمى برسد كه فوق آن عالمى نيست و آن را معاد و قيامت گويند.مطالب مندرج در كتاب در 9 مقاله است.
4 ـ النفحات الرحمانيه فى الواردات القلبيه (عربى)
اين كتاب در واقع واردات قلبى و خاطراتى است كه مؤلف در سلوك الى الله به واسطه‏فيض حق در مى‏يابد.
5 ـ اخلاق
اين كتاب اقتباسى است از طهارة الاخلاق ابن مسكويه كه قسمتى از آن ترجمه شده است و افكارى كه خانم امين در اين باره داشته‏اند نيز در حاشيه آن اضافه شده است.كتاب داراى جنبه علمى، عملى و اخلاقى است و مشتمل بر نكات و دقايق و لطايف مى‏باشد.كه البته كلمه به كلمه ترجمه نشده است.بلكه بدون عبارت پردازى، اقتباس از متن شده است.
6 ـ تفسير مخزن العرفان (فارسى)
تفسير جامعى از قرآن كريم است كه در 15 جلد به چاپ رسيده است.در حين نگارش اين اثر عظيم، خانم سيده امين، پس از تفسير 2 جزء اول، از بيم آن كه براى خاتمه كارش عمر وفا نكند، به تفسير جزء سى ام دست مى‏يازد و به ترتيب آن را ادامه داده تا سرانجام در اواخر عمر، اين مجموعه به پايان مى‏رسد.به اين ترتيب اراده خداوند متعال بر اين قرار گرفت كه اين مجتهده فرزانه، تنها بانوى مفسر جهان اسلام باشد كه كلام الله مجيد را از ابتدا تا انتها تفسير نموده است.
7 ـ روش خوشبختى و توصيه به خواهران ايمانى
در اين كتاب سعى شده است معناى سعادت و خوشبختى و راه نيل به آن با زبانى ساده و همراه با اندرزهاى نيكو به خواهران ايمانى ابلاغ شود.به اين منظور پس از ارائه توضيح پيرامون دو ركن خوشبختى، يعنى: آسايش بدن و صحت مزاج و ديگرى آسايش فكر و استراحت خيال و آرامش روح كه در نتيجه رعايت دو اصل اساسى عقايد صحيح و ايمان به مبدأ و معاد و اخلاق نيكو حاصل مى‏شود، به اركان دين و ايمان مى‏پردازد.در پايان كتاب نيز مباحث آموزنده‏اى پيرامون معناى توسل به ائمه و شفاعت، مبارزه با خرافات و وسواس، توصيه به خواهران ايمانى، امتيازات، خصوصيات و شرافت زن، تهذيب اخلاق و اصول اخلاق نيك مطرح شده است.
8 ـ مخزن اللالى در مناقب مولى الموالى على عليه السلام
اين كتاب در يك مقدمه، پنج باب و يك خاتمه به ذكر فضائل و مناقب مولاى متقيان و امير مؤمنان على عليه السلام مى‏پردازد.
9 ـ سير و سلوك در روش اولياء و طريق سير سعداء
محتواى اين كتاب در كشف و شهود و سير الى الله است.در بخشى از اين كتاب در بحث «فنا و بقا» ايشان چنين آورده‏اند: «...تا از خود فانى نگردى، به او باقى نباشى و تا هر چه دارى از دست ندهى، به حريم قدس پى نبرى.و تا به قدم اميدوارى سير راه دور و درازننمايى، در منزل امن و امان نياسايى و تا زحمت رياضت و طاعت نكشى، هرگز به راحتى نرسى.و تا تلخى فراق نچشى، به شيرينى وصال خرسند نگردى.تا آتش غضب خود را فرو ننشانى، به رحمت الهى نپيوندى، تا به ناگوارى صبر در سختى‏ها نسازى، به شيرينى نعيم هميشگى متلذذ نشوى، تا ترك لذات خيالى طبيعى نكنى، محبوب حق تعالى نگردى.اگر طوق بندگى به گردن اندازى سلطان السلاطين گردى و اگر در دنيا زهد ورزى و عازم سفر به سوى حق شوى، در منزلگاه قرب ساكن شوى.اگر به پيشگاه خداوندى‏اش رسى، تمام ممكنات تو را بندگى نمايند.اگر دائم الحضور شوى، كار خدايى كنى...»
از آن جا كه بانو مجتهده امين ارزش علم و تعلم را مى‏شناخت و با توجه به وضعيت زمانه نيز به خوبى مى‏دانست كه مجال و زمينه تعلم براى دختران تا چه حد محدود است، به عنوان يك معلم متعهد در قبال جامعه زنان احساس مسؤليت مى‏كرد و از هرگونه كه مى‏توانست در راه تعليم و تربيت آنان مى‏كوشيد.وى از ديدن وضعى كه جامعه در آن زمان داشت، زجر مى‏برد و مى‏گفت: اگر افراد قدر خود را مى‏دانستند و اگر مى‏دانستند چه نقشى در نظام عالم دارند و خدا چه رحمتى به آنها كرده است، در جامعه اين قدر ذلت نمى‏پذيرفتند و طوق خوارى را بر گردن خود نمى‏كشيدند.
با توجه به اين احساس مسؤوليت اجتماعى و دينى بود كه بانو امين در سال 1344 حوزه‏اى به نام مكتب فاطمه عليها السلام براى بانوان تأسيس كرد.و با 600 تا 1000 شاگرد شروع به كار كرد.تأسيس اين مكتب به صورت يك حركت علمى و فرهنگى در ميان جامعه زنان درآمد كه در آن بانوان علاقه مند به كسب علم و فضيلت، به تحصيل و تدريس علوم اسلامى در رشته‏هاى فقه، اصول، حكمت، عرفان فلسفه و اخلاق پرداختند و اين حركت هنوز ادامه دارد.دستاوردهاى پر ارزش و معنوى اين مكتب در تعليم و تعلم بانوان قابل توجه است.بطورى كه بسيارى از بانوان اصفهان كه تحصيلات مذهبى دارند، از شاگردان حاجيه خانم امين بوده و يا از جلسات تفسير قرآن و مباحث مذهبى ايشان كه به صورت هفتگى برگزار مى‏شد بهره‏مند شده‏اند.
از ديگر خدمات فرهنگى بانو امين تأسيس دبيرستان دخترانه بود.در آن زمان به سبب اين كه دبيران بسيارى از دبيرستانهاى دخترانه مرد بودند، خانواده‏هاى مذهبى به ندرت اجازه مى‏دادند دخترانشان به دبيرستان بروند و در نتيجه ايشان با تأسيس دبيرستان دخترانه راه را براى تحصيل بسيارى از دختران باز ساختند.اين بانوى خير و نيكوكار پس از پيروزى انقلاب اسلامى اين دبيرستان را به آموزش و پرورش هديه كردند و در سال 1406 ه بدرود حيات گفت.

 

 


منبع: سايت حوزه