حزبيل , از مومنان زمان فرعون ,
پس از پيروزى حضرت موسى بر جادوگران , تحت تاثير احساسات خويش قرار
گرفت و ايمان خود راآشكاركرد.
به همين علت , فرعون به اعتقاد
عميق وى به خداوند پى برد و او را به قتل رساند. همسر حزبيل نيز كه
آرايشگر دختر فرعون بود, همواره ايمانش را مخفى كرد تا اين كه يك
روز كه دختر فرعون را آرايش مى كرد و گيسوانش راشانه مى زد, شانه
از دستش بر زمين افتاد,شانه را برداشت و براى ادامه كار گفت :بسم
اللّه الرحمن الرحيم ! دختر كه تا آن روز چنين عبارتى به گوشش
نخورده بود, پرسيد:اين كلمه چيست ؟همسر حزبيل گفت :حقيقت اين است
كه پدر تو متقلب و حقه بازى است كه ادعاى خدايى مى كند.
خدا حقيقت ديگرى دارد. خدا آن است
كه موسى (ع ) مى گويد. من كارم را با نام آن خدا شروع مى كنم !
دختر فرعون جريان را به پدرش خبر داد. فرعون , او و بچه هايش را
حاضر ساخت و گفت : دست از عقايدت بردار وگرنه تو را رها نخواهم
كرد. همسر حزبيل گفت :خدا, خداى موسى است و تو دروغ مى گويى !
فرعون دستورداد تنورى را كه از مس ساخته بود, بيفروزند و او و بچه
هايش را در آتش بيندازند. همسر حزبيل همچنان احد, احد مى گفت و
تسليم زور و ستمگرى فرعون نمى شد.
فرزندانش را يكى يكى در آتش
افكندند تا نوبت به طفل شيرخوارش رسيد. اين صحنه برايش ناگوار آمد.
ناگهان كودكش به قدرت خدا, فريادزد: مادرجان ! شكيبا باش , مبادا
از عقيده خود بازگردى كه اعتقاد تو برحق است ! آن گاه مادر و كودك
را با هم در آتش انداختند و مادر همچنان فرياد مى كرد: احد, احد .
در دم آخر, همسر حزبيل وصيتى كرد و گفت : خاكستر من و فرزندانم را
در يك مكان دفن كنيد ! گويا مى خواهد بگويد: عاطفه دارم , ولى عشق
به خدا بالاترين عشق هاست ! پيامبر گرامى اسلام (ص ) در مورد وى مى
فرمايند:
شب معراج در آسمان چهارم بوى عطرى
استشمام كردم كه تمام آسمان را فراگرفته بود, پرسيدم بوى چيست
جبرئيل گفت : يا رسول اللّه ! بوى عطر همسر حزبيل و فرزندان اوست
كه همه جا را در بر گرفته است .
|