نسيبه , دختر كعب بن عمرو, از
بانوان نمونه اسلام بود كه به همراه شوهرش زيد و دو فرزندش
عبداللّه و حبيب در نبرداحد شركت كرد و بااستقامت و شجاعت خويش ,
حماسه ها آفريد. وى در آغاز درگيرى , مشك آب را برداشته , به
مجروحان آب مى داد. در اين ميان ,چشمش به فرزندش افتاد كه زخمى شده
است . با دست خود, فرزندش را مداوا كرد و براى شركت مجدد در جنگ به
او گفت :پسرم ! پاخيز و جنگ كن ! نسيبه , همچنان به يارى رزمندگان
مى شتافت .
ناگهان متوجه شد عده اى از
مسلمانان , پيامبر(ص ) را تنها گذارده و پا به فرار نهاده اند,لذا
براى حفاظت از جان پيغمبر اسلام (ص ), مشك آب را به كنارى انداخت و
با دشمن به نبرد پرداخت و دوازده زخم شمشير ونيزه را به جان خريد.
نسيبه در هنگامه نبرد متوجه شد كه پسرش عبداللّه نيز مى خواهد فرار
كند. جلوى او را گرفت و گفت :پسرم ! ه كجا مى گريزى ؟يا از خدا و
رسولش فرار مى كنى ؟ همان حال , يكى از سپاهيان اسلام ,سپرش را بر
شانه گذاشته بود و قصد فرارداشت . پيامبر اكرم (ص ) به وى
فرمودند:حال كه فرار مى كنى , سپرت را بينداز ! او سپر را انداخت ,
نسيبه آن را برداشت , كافرى رسيد و شمشيرى به سوى او فرو آورد,
نسيبه با سپر, شمشير را برگردانيد و با يك ضربت ,اسبش را از پا
درآورد. پيغمبر(ص ) به عبداللّه بن زيد فرمودند:مادرت را كمك كن .
عبداللّه با سرعت به كمك مادر
شتافت و به همراه مادرش , آن كافر را كشتند. نسيبه همچنين در جنگ
حنين شركت كرد و زمانى كه فرار مسلمانان ضعيف الايمان را در آن جنگ
ديد, خاك از زمين برمى داشت و بر سروروى فراريان مى ريخت و مى گفت
:كجا فرار مى كنيد؟يا از خدا و رسولش مى گريزيد ؟ از رحلت پيامبر(ص
), در نبردى كه بين قواى اسلام و سپاه مسيلمه كذاب (قاتل حبيب بن
زيد) در يمامه به وقوع پيوست , وى همراه ديگرجنگاوران دلير اسلام ,
به نبرد پرداخت و انتقام فرزندش را از مسيلمه گرفت و خود نيز در آن
جنگ , يك دستش قطع شد.
|