پاسخ :
به نظر مىرسد بالا رفتن سن ازدواج در جامعه - اگر نگوييم عامل اصلى -
حداقل يكى از مهمترين عواملى است كه در به وجود آوردن اين مشكل كه
مشكل بسيارى از جوانان نيز به شمار مىآيد، نقش دارد. بنابراين،
بهتر است در ابتدا به بررسى اين سؤال پرداخته شود كه چرا سن ازدواج
بالا است و جوانان دوستدار عفت و پاكدامنى چگونه اين نياز به وديعه
گذاشته در درونشان را به گونهاى صحيح و عقلانى تأمين وارضا كنند؟
در پاسخ به اين سؤال مىتوان به عواملى چند اشاره كرد:
1. ارتقاى سطح علمى جامعه انگيزه شديدى را در تمام جوانان دختر و پسر ايجاد
كرده تا در ابتداى زندگى و مقدّم بر هر نياز ديگر خود به كسب دانش
بپردازند. آنها، به گمان اين كه تحصيل علمى با ازدواج تنافى و
تضاد كامل دارد، به كسب علم و اخذ مدارج علمى بالاتر بيشتر اولويت
مىدهند و بر اين باورند كه با مدرك بالاتر از ازدواج موفقتر و
زندگى مرفهتر و آسودهترى برخوردار خواهند بود. بنابراين، براى
تحصيل علم، ازدواج را به تأخير مىاندازند.
2. اشتغال و نداشتن منبع درآمد كافى مشكل ديگرى است كه جوانان با آن
روبهرو هستند و مىخواهند با اطمينان يافتن از داشتن پشتوانه مايل
مناسب و حتى گاه با لزوم پسانداز كردن امكانات، به ازدواج روى
آورند. تا بتوانند پاسخگوى نيازهاى اوليه خانواده خود باشند؛ به
همين جهت، جوانان و خانوادههاى آنها به خود اجازه نمىدهند قبل
از حل جدى اين مسأله به ازدواج بپردازند و در نتيجه ازدواج پسران و
دختران به تأخير مىافتد.
3. موج رو به افزايش قبولى دختران در مراكز دانشگاهى و ارتقاى سطح علمى
آنها تعادل پذيرفته شدگان و فارغ التحصيلان پسر و دختر را بر هم
زده است. با توجه به بافت فرهنگى جامعه ما معمولاً دخترانى كه از
سطح علمى و مدرك بالاترى برخوردارند حاضر نيستند با پسرهايى كه از
سطح علمى پايين برخوردارند ازدواج كنند؛ مثلاً يك دختر خانم ليسانس
معمولاً حاضر نمىشود با يك پسر ديپلم ازدواج كند. از طرف ديگر،
پسرانى كه مدرك علمى پايينترى دارند معمولاً به خود اجازه
نمىدهند به خواستگارى دخترانى كه سطح علمى و مدركشان بالاتر از
آنها است بروند. به همين ترتيب است كه سن ازدواج در جامعه افزايش
يافته است. البته افزايش سن ازدواج جوانان يكى از عوارض سوء اين
مسأله است كه بايد مسؤولان جامعه در سطح كلان به بررسى عميق اين
زمينه و پيامدهاى گسترده منفى آن بپردازند.
4. افزايش سطح انتظار خانوادهها و جوانان و عدم اجتناب از برخى تشريفات
غير ضرورى نيز به افزايش سن ازدواج كمك كرده است.
5. حوادثى نظير جنگ، گسترش ارتباطات بين كشورها و مسافرتهاى خارجى، سربازى
پسرها و نظاير آن نيز تا حدودى در به هم خوردن تعادل بين پسران و
دختران بىتأثير نبوده است. با توجه به آنچه ذكر شد، هر چند دغدغه
ازدواج در سنين ازدواج براى جوانان عزيز و گرامى امرى طبيعى است؛
ولى با توجه به عواملى كه سن ازدواج را افزايش داده و موانعى كه بر
سر راه ازدواج براى جوانان وجود دارد، نبايد مسأله نداشتن خواستگار
موجب نگرانى و اضطراب شديد شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرينش
را تغيير دهد يا موجب افت تحصيلى و در بعضى مواقع مشكلات روانى و
بيمارى گردد؛ زيرا:
اولاً، سن ازدواج در جامعه كنونى افزايش يافته است. اين واقعيت اجتماعى
مطلوب نيست و بايد در پى كاهش آن بود؛ ولى بايد به عنوان يك واقعيت
تلخ و رنج آور پذيرفته شود. حتى برخى دختران در سنين بالاتر از 30
سال ازدواج مىكنند و ازدواج موفقى هم دارند. بنابراين، بايد گفت:
كلبه احزان شود روزى گلستان غم مخور.
ثانياً، گمان نشود تعدد خواستگار نشانه يا دليل برترى يا داشتن كمال فردى
است و نداشتن آن نشانه نقص و ضعف. چنان نيست كه همه دختران داراى
خواستگارهاى متعدد چنين و چنان باشند. خيلى از خانمهاى متأهل كه
در زندگى مشترك خود نيز خوشبخت هستند، مىگويند شوهر من اولين و
آخرين خواستگارم بود. پس كثرت خواستگاران خيلى مهم نيست.
ثالثاً، اگر در زندگى بسيارى از كسانى كه خواستگاران بسيار داشتند يا زود
ازدواج كردند - به خصوص در مواردى كه آشنايىها از طريقهاى غير
مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل كافى صورت گيرد، آشكار مىگردد
كثرت خواستگار يا زود ازدواج كردن به صلاح دختر و زندگىاش نبوده
است و در واقع شرّى است كه به دنبال عدم رعايت اصول اخلاقى و ارزشى
و بىتوجهى به عفت و عفاف گريبانگير فرد گرديده و مدتها زندگى
مشترك دختر و خانوادههاى دو طرف را تلخ ساخته است. خداوند
مىفرمايد: «چه بسا شما چيزى رادوست نداريد ولى خير شما در آن است
و چه بسا شما چيزى را دوست داريد ولى آن چيز براى شما شرّ است؛ عسى
ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم و عسى ان تحبوا شيئاً و هو شر لكم.»
پس تعدد خواستگار و زود به خانه بخت رفتن هميشه به معناى خوشبختى
نيست. اگر به حفظ پاكى و عفت خود استمرار بخشيد و در امتحان الاهى
موفق و سرافراز شويد، خداوند از طريقى كه هيچ كسى نمىداند، فرد
صالح و شايسته و لايقى را به سراغ شما مىفرستد. مطمئناً شما هم
خوب مىدانيد عفت از هر ارزش ظاهرى ديگرى گرانسنگتر و ارزشمندتر
است و در واقع با هيچ امر ديگرى قابل مقايسه نيست.
در پايان پيشنهاد مىكنيم به راهكارهاى عملى زير توجه فرماييد:
1. تا زمانى كه كسى به خواستگارى شما نيامده، فكر و ذهن خود را از مسائل
مربوط به ازدواج، خواستگارى، ارتباط با جنس مخالف و نظاير آن خالى
كنيد و بيشترين تلاشتان درس و ادامه تحصيل باشد؛ زيرا بهترين فرصت
براى رشد و كمال و كسب مدارج علمى و عملى دوران جوانى و تحصيل است.
شما مىتوانيد باعمق بخشيدن به مطالعات و فعاليتهاى علمىتان به
يكى از امتيازات و ارزشهايى كه مىتواند در آينده و خوشبختىتان
مؤثر باشد دست يابيد. افزون بر اين، با كمتر فكر كردن به اين
مسأله و توجه به تحصيل و مطالعه و پيشرفتهاى علمى، اعتماد به
نفستان نيز بيشتر خواهد شد.
2. مطمئن باشيد با حفظ شؤون اخلاقى و دينى و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل
بهتر خواهيد توانست خود را از دام خطا و لغزش حفظ كنيد. بىترديد
جوانان غيرتمند، اهل زندگى و وفا وعشق و متدين و هم شأن شما سراغ
افرادى چون شما خواهند آمد و براى ازدواجى موفق از شانس بيشترى
برخوردار خواهيد بود. پس در حفظ متانت و وقار خود بيشتر دقت كنيد
و همان طور كه خودتان نيز به اين حقيقت دست يافتهايد پسرهايى در
پى برخى روابط با جنس مخالف هستند، بيشتر به فكر هوس هستند تا عشق
و وفادارى. چه بسا براى دخترى همچون شما كه به اين واقعيت تلخ
اجتماعى رسيده است نيازى نباشد تجربههاى تلخ دختران و جوانانى را
كه گمان مىكردند مىتوان با زير پا گذاشتن عفت و وقار و حجاب به
همسر دلخواه دست يافت، تكرار كنيد؛ زيرا مىتوانيد از تجربه تلخ
ديگران بهره گيريد. يكى از جوانانى كه قربانى اين تجربه تلخ شده
است، مىنويسد: «اكنون پى بردهام حتى پستترين پسرها دنبال
سنگينترين و باوقارترين دخترها مىگردند.» بنابراين، اگر به دنبال
خوشبختى و آرامش روانى در زندگى مشترك با همسرى مناسب و شايسته
هستيد، به اين نكته مهم در ابتداى زندگى بيشتر توجه داشته باشيد
كه البته مطمئنيم توجه داريد.
3. در صورتى كه نياز به ازدواج به مرحله وجوب رسيده است و فرد مناسب و
شايستهاى نيز توجهتان را به خود جلب كرد. اولاً، در صدد گفتوگوى
مستقيم (چه حضورى، مكاتبهاى و تلفنى) با وى نباشيد؛ چون هم مخالف
عرف و عقل و شرع و محل لغزش و خطا و به دام هوس افتادن است و هم با
پاسخ منفى وى غرورتان شكسته خواهد شد. بنابراين، بهتر است از فرد
واسطهاى كه حتى المقدور متأهل باشد، بخواهيد از جانب خودش شما را
به وى معرفى كند - به طورى كه ايشان از تمايل درونى و ابتدايى شما
مطلع نشود - تا اگر مطلوب واقع شد، به طور رسمى به خواستگارىتان
بيايد. راه ديگر اين كه: چنانچه در دانشگاه ياشهرستان محل سكونتتان
مركز يا كانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آنجا مراجعه كنيد
و شرايط خود را براى ازدواج ارائه دهيد تا مشخصات شما به فرد
مناسبى داده شود و مقدمات خواستگارى رسمى و ازدواجتان فراهم آيد.
تأكيد مىشود آن مركز بايد كاملاً شناخته شده و مورد اعتماد و تأييد
مسؤولان رسمى دانشگاه باشد. در پايان مطلب را با اين آيه شريفه
قرآن كه مىفرمايد: «و العاقبة للمتقين» خاتمه مىدهيم. به اميد
موفقيت و كاميابى و خوشبختى براى شما جوانان پاكدامن و جوياى سعادت
واقعى
|