پاسخ :
لباس پوشيدن سابقهاى به اندازه حيات انسان دارد و جز پيروان يكى از مكاتب
فكرى كه بر لزوم برهنه زيستى پاى مىفشارند،(1) همه افراد به نوعى
آن را تجربه مىكنند. اين پديده، به رغم ارتباطش با خصوصيات مختلف
فردى و اجتماعى انسان، دست كم به سه نياز وى پاسخ مىدهد:
1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران(2)
2. حفظ عفت و شرم(3)
3. آراستگى، زيبايى و وقار(4)
اين نوشتار به بررسى معناى حجاب اسلامى و دليلهاى ضرورت آن مىپردازد.»
حدود پوشش در اسلام» و نيز نوع پوششهايى كه پيشوايان دين سفارش يا
نكوهش كردهاند، در شمارههاى آينده بررسى خواهد شد.
رابطه حجاب و پوشش اسلامى
«حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و منع از وصول است.(5)
اين واژه تنها به معناى پوشش ظاهرى يا پوشاندن زن نيست و در اصل به
مفهوم پنهان كردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششى
حجاب نيست. حجاب پوششى است كه از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد
ولى بر خلاف تصور عموم و نيز آنچه مشهور است، آيه حجاب(6) در قرآن
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ
حِجابٍ»(7) «چون از زنان پيغمبر (ص) متاعى خواستيد، از پس پرده
بخواهيد». درباره زنان آن حضرت و بيشتر به منظور مسائل سياسى و
اجتماعى فرود آمده است(8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به كارگيرى
كلمه «حجاب»(9) در خصوص پوشش زن اصطلاحى نسبتاً جديد است و همين
سبب گرديده بسيارى گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و
در خانه محبوس باشد و بيرون نرود(10) يا مثل «ويل دورانت» بگويند:
«اين امر خود مبناى پرده پوشى در ميان مسلمانان به شمار
مىرود»(11) و يا مدّعى شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و
اعراب سرايت كرده است در حالى كه آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى
زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است.
در عهد جاهليت نيز- همان طور كه ويل دورانت مىگويد(12) و كتب
تفسير شيعه و سنى تأييد مىكند(13)- اعراب چنين پوششى نداشتند و
عادتشان تبرّج و خودنمايى بود كه اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا
تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى.»(14)
آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (كتاب الصلوة) و ازدواج (كتاب
النكاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسيله
پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامى
بانوان به معناى حبس و زندانى كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در
نتيجه عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليتهاى اجتماعى نيست. اين
وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و
به جلوه گرى و خودنمايى نپردازد و مشاركتش در فعاليتها بر اصول
انسانى و اسلامى استوار باشد.(15)
ضرورت پوشش اسلامى در قرآن
پوشش اسلامى از احكام ضرورى اسلام(16) است و هيچ مسلمانى نمىتواند در آن
ترديد كند زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات
بسيار بر وجوب آن گواهى مىدهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سنى
به اتّفاق به آن فتوا دادهاند. همان طور كه نماز و روزه به دورانى
خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاى عصرى بودن آن
بىدليل و غير كارشناسانه مىنمايد.
خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به
زنان مسلمان فرمان مىدهد از چشم چرانى اجتناب كنند و در رعايت
پوشش بدن از نامحرمان كوشا باشند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا
مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ
إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ» «[اى پيامبر] به مردان
مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را
از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين كار براى پاكى و پاكيزگىشان بهتر
است و خداوند بدانچه مىكنند، آگاه است».
«غضّ» در لغت عرب- چنان كه مرحوم طبرسى در مجمع البيان(17) و راغب اصفهانى
در مفردات(18) گفتهاند- به معناى «كاستن» است و «غضّ بصر» يعنى
كاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق اين فعل و اينكه از چه
چيز چشمان خود را فرو بندند، ذكر نشده است امّا با توجّه به سياق
آيات، به ويژه آيه بعد، روشن مىگردد مقصود آن است كه خيره خيره
زنان نامحرم را تماشا نكنند و از چشم چرانى(19) بپرهيزند. از سوى
ديگر، ممكن است مقصود از «حفظ فرج» در اين آيه پاكدامنى و حفظ آن
از آلودگى به زنا و فحشا باشد ولى
عقيده مفسران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق (ع)(20)
اين است كه مراد از «حفظ فرج» در همه آيات قرآن كريم پاكدامنى و
حفظ آن از آلودگى به فحشا است جز در اين دو آيه كه به معناى حفظ از
نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه
اين آموزه را نظافت و پاكى روح مىداند و بر خلاف اهل جاهليت قديم
و جديد- مانند «برتراند راسل» كه اين ممنوعيت را يك نوع محروميت و
اخلاق بىمنطق و به اصطلاح «تابو» (تحريمهاى ترس آور رايج در ميان
ملل وحشى) مىداند- مىگويد: اين پوشش به منظور طهارت روح بشر از
اينكه پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد،(21) واجب
شده است. سپس در آيه بعد مىفرمايد:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ
فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ
مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا
يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ
أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ
بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوانِهِنَّ أَوْ
بَنِى أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ
أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِى الْإِرْبَةِ مِنَ
الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ
النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما
يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً
أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «[اى پيامبر] به
زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود
را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براى شوهران و
ساير محارم آشكار نكنند، مگر آنچه پيدا است و روسرىهاى خويش را به
گريبانها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوشها پوشيده باشد و
پاهاشان را به زمين نكوبند تا آنچه از زينت پنهان مىكنند، معلوم
شود. اى بندگان مؤمن، همه به سوى خدا توبه كنيد تا رستگار شويد».
در اين آيه خداوند تعالى، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم
است، به دو شكل گسترش مىدهد: 1. پوشيدگى سر و گردن 2. پوشاندن
زينتها.
«خمر» جمع «خمار» و به معناى روسرى و سرپوش(22) است. «جيوب» از واژه «جيب»
به معناى قلب و سينه و گريبان است.(23) در تفسير مجمع البيان چنين
مىخوانيم: زنان مدينه اطراف روسرىهاى خود را به پشت سر
مىانداختند و سينه و گردن و گوشهاى آنان آشكار مىشد. بر اساس
اين آيه، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گريبانها بيندازند تا
اين مواضع نيز مستور باشد.(24) فخر رازى ياد آور مىشود: خداوند
متعال با به كارگرفتن واژههاى «ضرب» و «على» كه مبالغه در القا را
مىرساند، در پى بيان لزوم پوشش كامل اين نواحى است.(25) ابن عبّاس
در تفسير اين جمله مىگويد: «يعنى زن مو و سينه و دور گردن و زير
گلوى خود را بپوشاند».(26)
برخى ادّعا مىكنند، حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داريم ولى در
هيج جاى قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است نا درستى اين سخن
آشكار مىنمايد زيرا، با چشم پوشى از گفتار ابن عبّاس و نيز شأن
نزول آيه، اين واقعيت كه زنان مسلمان حتّى قبل از نزول اين آيه
موهاى خود را مىپوشاندند و آشكار بودن گردن و گوش و زير گلو و
گردنشان تنها مشكل به شمار مىآمد، ترديدناپذير است. در آيه از رو
سرى سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسرى جز آنچه بر سر
مىافكنند و موها را مىپوشانند، معنايى دارد. افزون بر اين، حكم
ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است.(27) اگر قرار باشد مانند
برخى از صحابه يا گروهى روشنفكر مآبان جديد فقط به قرآن اكتفا
كنيم، در كشف جزئيات ضرورىترين احكام مانند ركعات نماز نيز ناكام
مىمانيم.
|