پاسخ :
گروهى به نام «مرجئه» در همان قرن اول ظهور اسلام بر آن بودند كه وجود
ايمان، براى سعادت ابدى كافى است و ارتكاب گناه، ضررى به سعادت
مؤمن نمى زند. اين عقيده به شدت از سوى گروه هاى مسلمان ديگر، رد
شده است. حقيقت آن است تنها وجود ايمان براى آدمى كافى نيست و چنان
نيست كه با وجود ايمان، هر گناهى بخشيده شود و هيچ اثر سويى نداشته
باشد.
توضيح اين نكته به تبيين ماهيت ايمان، نصاب آن و رابطه آن با اعمال دارد:
حقيقت ايمان:
ايمان، حالتى قلبى و روانى است كه در اثر دانستن يك مفهوم و گرايش به آن،
حاصل مى شود و با شدت و ضعف هر يك از اين دو عامل، كمال و نقص مى
پذيرد.
اين تعريف، به اين نكته اشاره دارد كه تنها آگاهى و اطلاع در ايمان كافى
نيست بلكه افزون بر آن، گرايش به مورد آگاهى و انكار نكردن و انجام
ندادن ضد آن نيز شرط است چنان كه قرآن كريم
مى فرمايد: «و جحدوا بها و استيقنتها انفسهم ظلما و علوا آيات الهى را از
روى ستم و برترى جويى انكار كردند در حالى كه به آنها يقين پيدا
كرده بودند»(1)
نصاب ايمان:
بر حسب آنچه از آيات شريفه و روايت ها استفاده مى شود، حداقل ايمان براى
سعادت ابدى عبارت است از ايمان به خداى يگانه و پاداش و كيفر اخروى
و صحت آنچه بر انبياء (ع) نازل شده است و لازمه آن تصميم بر عمل به
دستورهاى خداى متعال است.
بنابراين، كسى كه آگاه به حقيقتى است ولى تصميم دارد كه هيچ گاه به هيچ يك
از لوازم آن، عمل نكند، ايمان به آن نخواهد داشت و حتى اگر ترديد
داشته باشد كه به آنها عمل كند يا نكند باز هم هنوز ايمان نياورده
است قرآن كريم مى فرمايد: [گروهى از] اعراب [بيابانى به پيامبر
اكرم] گفتند ما ايمان آورديم. بگو: شما ايمان نياورده ايد ولى
بگوييد اسلام آورديم و هنوز ايمان در دل هايتان وارد نشده است»(2)
از آنچه گذشت، معلوم مى شود، ايمان قلبى بدون عمل به دستورهاى شرع در سعادت
و نجات انسان، كافى نيست به ويژه افرادى كه در عين آگاهى از دستور
شرعى آن را به هر علتى انكار كرده انجام نمى دهند(3)
پىنوشت
(1)) نمل، آيه 14).
(2)) حجرات، آيه 14).
(3)) آيت الله مصباح يزدى، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامى، دوره سه
جلدى، ج 3، ص 107- 127
|