پاسخ :
لازم است براى پاسخ شما به مطالب زير توجه فرمائيد:
1- آن چه مسلم است اين كه حجاب زن و يا به تعبير صحيح تر پوشش آن با هدف
حفظ پيوند خانوادگى و استحكام روابط زن و شوهر، استوارى اجتماع و
اخلاق عمومى و مهمتر از همه ارزش و حرمت نهادن به شخصيت زن، مورد
تاكيد اسلام قرار گرفته است.
2- اين حجاب كه در واقع مصونيت و سلامت است نه محدوديت(1) با همه اهميتى كه
از نظر دينى دارد ولى در عين حال نبايد به گونه اى باشد كه سبب
گرفتارى و يا مانع فعاليت صحيح زن شود. علت واجب نبودن پوشش دست و
صورت (وجه و كفين) به خاطر جلوگيرى از بروز سختى و دشوارى براى زن
بوده است.(2)
3- اين كه در سوال آمده كه چشم و صورت و بيش از موى سر محرك است، اما چرا
در يكى (موى سر) پوشش واجب است و در ديگرى (دست و صورت) واجب نيست،
پاسخ آن است كه اولا زحمت و سختى كه پوشش صورت و دست براى زن ايجاد
مى كند، در پوشش موى سر نيست ثانيا صورت و دست زن در حالى كه ساده
و عادى و طبيعى بوده و با هيچ آرايشى همراه نباشد معمولا جلب توجه
نمى كند و تنها در اين صورت است كه شرع مقدس پوشش آن را واجب نكرده
است. اما اگر زنى بخواهد با دست و صورت آرايش شده در محيطى عمومى
ظاهر شود، حتما بايد صورت خود را بپوشاند.
در پايان اين مطلب را يادآور مى شويم كه واجب نبودن پوشش قرص صورت و دست
(از مچ تا سر انگشتان) بدين معنا نيست كه زن مى تواند صورت خود را
به ديگران بنماياند و يا مرد غير محرم مجاز به نگاه آن باشد. از
اين رو همانگونه كه در توضيح المسائل مراجع تقليد آمده است، نگاه
كردن زن و مرد نامحرم به صورت يكديگر با قصد لذت حرام و گناه است
ولى نگاه معمولى و بدون دقت مانعى ندارد.(3)
خلاصه اينكه اصل دستور پوشش به عنوان يك راهكار مصونيت بخشى و نه محدوديت
زائى، نبايد به گونه اى طرح شود كه به انزواى زنان و ركود فعاليت
اجتماعى آنان منجر گردد. پوشش به عنوان مانعى در برابر زياده طلبى
ها و ابتذال اخلاقى قرار داده است و اين مصونيت بخشى گرچه طبيعتا
محدوديت زاست اما بايد تا آنچا كه ممكن است اين دو هدف را (مصونيت
بخشى و حضور زنان در عرصه فعاليت هاى اجتماعى) با هم جمع كرد. از
اين رو مواضعى از بدن به عنوان قاعده اوليه از حكم پوشش استثنا شده
است گرچه در صورتى كه در همين مواضع نيز اگر خوف ريبه باشد و يا به
قصد تحريك كنندگى آرايش شود و مشمول حكم پوشش است.
پىنوشت
(1)) تعبير زيباى شهيد مطهرى (
(2)) ر. ك: مسئله حجاب، شهيد مطهرى، ص 902)
(3)) ر. ك: رساله مرجع تقليد خود، بحث نگاه كردن
|