پاسخ :
طرفداران اخلاق جنسي معتقدند: آتش ميل و رغبت بشر در اثر منع و محدوديت
فزوني مي گيرد و مشتعل تر مي گردد اما در اثر ارضا و اشباع، کاهش
مي يابد و آرام مي گيرد. براي اين که بشر را از توجه دائم به امور
جنسي و عوارض ناشي از آن منصرف کنيم، يگانه راه صحيح آن است که هر
گونه قيد و ممنوعيتي را از جلوي پايش برداريم و به او آزادي
بدهيم.(1) فرويد و پيروان وي بر اين اساس معتقد به آزادي غريزة
جنسي شده اند اما استاد مطهري مي گويد: "اشتباه فرويد و امثال او
در اين است که پنداشته اند تنها راه آرام کردن غرايز، ارضا و اشباع
بي حد و حصر آن ها است. اين ها فقط متوجه محدوديت ها و ممنوعيت ها
و عواقب سوء آن ها شده اند. طرحشان اين است که براي ايجاد آرامش
اين غريزه بايد به آن آزادي مطلق داد. اين ها چون يک طرف قضيه را
خوانده اند، توجه نکرده اند همان طور که محدوديت و ممنوعيت، غريزه
را سرکوب و توليد عقده مي کند، رها کردن و تسليم شدن و در معرض
تحريکات و تهييجات در آوردن، آن را ديوانه مي سازد و چون اين امکان
وجود ندارد که هر خواسته اي براي هر فردي برآورده شود، بلکه امکان
ندارد همة خواسته هاي بي پايان يک فرد برآورده شود، غريزه بدتر
سرکوب مي شود و عقدة روحي به وجود مي آيد".(2) به نظر استاد مطهري
براي آرامش غريزه دو چيز لازم است: ارضاي غريزه در حد نياز طبيعي و
ديگري جلوگيري از تهييج و تحريک آن.(3) اما اين که مي گويند: انسان
نسبت به چيزي که از آن منع شود حريص است، مطلب صحيحي است، ولي
نيازمند به توضيح است. انسان به چيزي حرص مي ورزد که هم از آن
ممنوع شود و هم به سوي آن تحريک شود. به اصطلاح تمناي چيزي را در
وجود شخصي بيدار کنند اما او را ممنوع سازند. اگر امري اصلاً عرضه
نشود يا کم تر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان کم تر خواهد
بود.(4)
"فرويد" که طرفدار سرسخت آزادي غريزة جنسي بود، متوجه شد خطا رفته است، از
اين رو پيشنهاد کرد بايد آن را از راه خاص خودش به مسير ديگري
منحرف کرد. "راسل" نيز که به آزادي جنسي معتقد است، اعتراف کرده که
عطش روحي در مسائل جنسي غير از حرارت جسمي است. آن چه با ارضا
تسکين مي يابد، حرارت جسمي است، نه عطش روحي. يعني روح انسان سيري
ناپذير است و اگر چه شايد از نظر حرارت جسمي در زماني ارضا شود،
اما چون انسان روح سيري ناپذير دارد، به آن حد قناعت نمي کند و مي
خواهد از آن هم بالاتر رود. پس بايد گفت: آزادي در روابط زن و مرد
و يا بي توجهي به حجاب، از حرص و ولع نسبت به شهوت، پيشگيري نمي
کند، بلکه سبب شعله ور شدن شهوات مي گردد. آمار موجود در جهان
گوياي اين واقعيت است. ره آورد آزادي جنسي در عصر حاضر، رفتارهاي
خشونت آميز در روابط جنسي و استفاده قهر آميز از زنان و آزار جنسي
در محل کار و بيماري هاي مقاربتي از جمله ايدز است. در انگلستان از
هر ده زن، هفت زن در دورة زندگي شغلي خود به مدت طولاني دچار آزار
جنسي مي گردند. در مورد تجاوز جنسي نيز بررسي ها در لندن آشکار
ساخت که از هر شش تن يک تن مورد تجاوز قرار گرفته بود.(6) بر اين
اطلاعات بايد آمار همجنس بازي ها و کشانده شدن به راه هاي ديگر را
اضافه کنيم که همه نشان از آن دارد که عطش روحي هيچ گاه سيري پذيري
نيست. اگر آزادي جنسي و روابط آزاد زن و مرد، حرص و ولع را کاهش مي
دهد، پس اتفاقات در غرب ناشي از چيست؟ بهتر است بگوييم آن قدر
پيامدهاي بد زياد است که نسبت به آن بي اهميت شده اند، نه آن که
ديگر تجاوزات و راه هاي انحراف مانند همجنس بازي ديگر وجود ندارد.
مانند اين که کسي به خانه اي وارد مي شود و مي بيند بچه هاي خانه
ديوار را خراب کرده، فرش ها را پاره کرده و ظرف ها را شکسته، آن
وقت مي بيند مادر خانه اصلاً ناراحت نيست يا توجه نمي کند. عدم
توجه مادر، نشان آن نيست که وضع خانه به هم ريخته و خراب نيست،
بلکه ناشي از بي توجهي مادر به وضعيت است. اسلام نه به صورت مطلق،
غريزة جنسي را محدود و سرکوب کرده و نه آن را به طور مطلق آزاد
گذارده است. به نظر مي رسد راه ميانه اي را مطرح کرده است و آن
عبارت است از: ارضاي غريزة جنسي به صورت طبيعي و قانونمند با حفظ
کرامت انساني و امنيت رواني جامعه؛ پرهيز از تحريک و تهييج غريزة
جنسي و تأکيد بر آسان گيري در ازدواج.
فلسفة اصلي پوشش، حيا و عفت است که خصلت بشري است و تمامي انسان ها آن را
پذيرفته اند. البته نتايج ديگري نيز بر پوشش مترتّب است، مانند
سلامت جامعه و حفظ اصالت خانواده.
جهت مطالعة بيشتر، کتاب مسئلة حجاب از استاد مطهري، کتاب زن از مهدي مهريزي
را معرفي مي نماييم.
پي نوشت ها:
1. استاد مطهري، اخلاق جنسي در اسلام و غرب، ص 26.
2. همان، مسئلة حجاب، ص 130 ـ 140.
3. همان، ص 104.
4. همان، ص 105.
5. همان، ص 98.
6. مجلّه کتاب نقد، ش 17، ص 275.
|