پاسخ :
شکى نیست که تحمیلات ناروایى در طول تاریخ بر دوش زنان بوده و
بعضى از آنها هم
اکنون نیز باقى است.
ریشه بسیارى از این تحمیلات را بایستى در بىدینى و بىتقوایى گروهى از مردم
دانست که محیط را براى زنان و بلکه براى همه ناامن مىکنند. مشکلات دیگر
اجتماعى را نیز که بر این مقوله بیفزاییم، وضعیتى را پیش مىآورد که هماکنون
شاهد آن هستیم.
آنچه دین از زنان و مردان خواسته، حفظ حریمها است و این جز
براى سعادت آنان نیست چنان که مىبینیم در دنیاى غرب و در پشت پرده ظواهر
فریبنده، نظامى پر دغدغه و مخاطرهآمیز بر روابط خانوادگى و تربیت فرزندان و
حاکم است.
موضوعى که جامعهشناسان و محققان مسائل اجتماعى را در غرب به
وحشت انداخته و آنان آیندهاى تاریک را براى جوامع غربى پیشبینى مىکنند.
جامعهاى که در آن آدمیان به گونهاى مسخ شده و نامتعادلاند.
آمار تجاوزات جنسى و رفتارهاى آزار دهنده (علىرغم همه
آزادىهاى جنسى) به موضوعى مهم تبدیل شده است و انتظارات روزافزون رفتارهاى
عجیب و غریب جنسى از زنان، آنان را به دلقکهاى مضحک تبدیل کرده است.
هدف اسلام از ارائه الگوى حجاب حفظ طهارت و امنیت زنان است.
در این بین نبایستى برخى تحمیلات محیط را به حساب اسلام گذاشت
چه این که افراد بىبند و بار نیز بسیار بیشتر در دام این تحمیلات قرار
مىگیرند و آزار مىبینند.
گذشته از این که بسیارى از مشکلات پیش امده برای جامعه بانوان، به آداب و
رسوم و برداشتها برمىگردد نه به اسلام (که صد البته بایستى در اصلاح این
آداب و رسوم کوشید)
علاوه بر این که بایستى، برنامهریزىهاى گستردهاى صورت گیرد تا دختران و
زنان نیز به صورت مساوى از امکانات عمومى و طبیعى بهره ببرند، بدون آن که
دچار عوارض سوء شوند (مانند گسترش امکانات ورزشى و رفاهى، پارکهاى اختصاصى و
امکاناتى که بتواند حق استفاده آنها از امکانات را به صورت مساوى تأمین
نماید). متأسفانه در حال حاضر، اولویتهاى دیگر اقتصادى (مانند بیکارى، گرانی
و امنیت) فرصت را از اجراى چنین برنامههایى سلب کرده است.
بنابر این اولا
بسیاری از محدودیتهایی که بر زنان و دختران اعمال می شود دستور دینی نیست،
وبه آداب و سنن و خرافات غلط مربوط است، مثل جلوگیری ازتحصیل زنانویاحق
اشتغال ودرآمدکه البته دردین برایآن استثنائاتی ذکرشده، ولی اصل این حقها
برای اومورد تأیید دین است.
ثانیااگر ما با جامعیّت بیشتری به قضیه بنگریم، می بینیم در
محدوده دین چیزی که شما فرمودید وجود ندارد، برای بررسی بیشتر، مطلب را به دو
بخش تقسیم می کنم : الف : درون اسلام
ب : بیرون از اسلام
الف : اگر به طور مثال برای زن واجب است که سرخودش را بپوشاند، برای مرد هم
واجب است معاش اهل بیت خود را تأمین کند، به عبارت دیگر، هر یک از زن و مرد
تا آنجا که از جهت تکوین و خلقت مشابه هم هستند، دارای حقوق یکسان هستند، اما
در مواردی که دارای تفاوت جسمی و روحی هستند ـ و این مسأله واضح بوده، نیاز
به اثبات ندارد ـ "هر یک از زن و مرد به تناسب استعدادها و تواناییهایی که
دارند، تکالیف و تعهدات خاصی متوجهشان می شود"(1) که ما به هنگام طرح سؤالی
نظیر سؤال شما، اگر فقط به تکلیفی که به عهدة خودمان گذاشته شده نگاه کنیم،
طبعاً احساس می کنیم به ما ظلم شده است، اما اگر با جامعیّت بنگریم، متوجه می
شویم دیگر انسانها نیز از زن و مرد، به نسبت تکلیفی که دین به عهدة او گذاشته
حقی هم دارد و بالعکس. مثلاً اگر زن موظف است از مرد تمکین کند، مرد هم موظف
است فقط در چهارچوب دین از او چیزی بخواهد و موظف است سالانه لباس بهاره و
پاییزة او را تأمین کند. و اگر مثلاً دختر در خانه پدرش، خدمتکار داشته،
شوهرش هم باید برای او خدمتکار بگیرد، پس حقوق متقابل است نه یکطرفه.
ب
: باز اگر با جامعیّت بیشتری بنگریم و وضعیت زن را در اسلام و سایر مکاتب
مشاهده کنیم، می بینیم چون اسلام کاملترین دین است، بیشترین حقوق را برای
زنان به نسبت سایر ادیان و مکاتب قایل شده، مثلاً در رأی گیری برای تعیین
خلافت در 1400 سال پیش، زنان حضور داشتند، اما تا چند دهه قبل در همین فرانسه
و بسیاری دیگر کشورهای غربی زن حق رأی نداشت.
در جامعه ما نیز بسان سایر جوامع،به علل مختلف از جمله وجود عرف و عادات
نادرست بجای مانده از عصر جاهلیت،در معرض تضییع حقوق فردی و اجتماعی قرار
دارند و صد البته باید با رویکردی دقیق ،زنان مسلمان به همه حقوق شرعی خود
دست یابند ،ولی باید توجه داشت.
که عادات و رسوم غلط از دین تفکیک گردند تا به بهانه رد سنت های ناروا،دین و
ارزشهای ان نفی نگردد و ره به افراط پیموده نشود.
یکی از اصول اساسی که با نگاه افراطی و جنسیت پرستانه پاره ای فمنیستها مخدوش
شده است جایگاه خانواده و نقش زن در خانواده است.
ما بر این باوریم اگر انسانها جامعه ای سا لم و به دور از انحرافات و آسیب
های اجتماعی و دور از تبهکاری وجرم وجنایت بخواهند باید در ان جامعه نقش و
جایگاه افراد خانواده را به درستی مشخص شود واز انجا که زنان محوری ترین
افراد در ساختار خانواده هستندبایددو نقش اصلی زنان که همانا نقش همسری و
مادری است در کنار بسیاری دیگر از نقشهای پیدا و نا پیدای انان در خانواده
تدقیق شود،چون در یک ازریابی مشخص می شود :
۱)
زن در خانه ،سازنده مجدد شخصیت،توانایی ها و کارایی مفید مرد است.ارامش
وسکونتی را که زن به مرد می بخشد با هیچ شیوه ای نمی توان پدید اورد.
به گفته،ویل دورانت:(زن از آن جایی که مرد خیالی سرگردان را به مرد فداکار و
پای بست به خانه و کودکان خود تبدیل می کند عامل حفظ و بقای نوع است.)
۲)
نقش مادری نیز ،رسالتی اصولی و زیر بنایی و انسان ساز است. و دورانی است
طولانی از آغاز تشکیل نطفه تا زمانی که مادر در قید حیات است و زیباترین هنر
نمایی زن است هنر و نقشی که جز مادر نمی تواند این نقش را با این زیبایی بازی
کند.
در پایان اگر مورد خاصی در نظر دارید که ظلم به زنان محسوب می شود برای ما
بنویسید تا پاسخ آن را بدهیم
پی نوشت ها:
1)فلسفه حقوق، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(، ص228
)
|