پاسخ :
خداوند از آن جا که "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد جهان و
انسان را آفريده است و لازمه اين سه صفت آن است که خلقت خداوند
بهترين و کاملترين آفرينش باشد، يعني در مجموعه هستي اگر وجود
مخلوقي، زيبايي و کمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است
خدا آن موجود را خلق کند، زيرا عدم خلقت آن موجود، يا ناشي از عدم
اطلاع و آگاهي از زيبايي آن مي باشد، يا در اثر ضعف و ناتواني از
خلقت آن است. چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن
زيبايي را خلق نکند ناشي از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگي است که
خدا از بخل منزه است و "جود" و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس
جهاني که خدا خلق مي کند، بايد کاملترين صورت ممکن را داشته باشد.
در مجموعه خلقت بايد انسان خلق مي شد؛ زيرا در جهان خلقت پيش از خلق انسان،
ملائک بودند که موجوداتي نوراني و پاک بودند که خدا را همواره
عبادت مي کردند. فرشتگان به دليل شرايط ويژه خلقت خود بر سر دو
راهي قرار نمي گرفتند که با اختيار خويش (در حالي که ميل باطني
آنها به جهت ديگري تمايل داشته باشد) رضايت خداوند را انتخاب
کنند. آنها همواره حضور و عظمت خدا را درک مي کنند و در مقابل آن
همه عظمت راهي جز عبادت ندارند. اما در صحنه هستي، مي توان يک
نمايش زيباتر از اين را هم تصوير کرد و آن اين که موجودي وجود
داشته باشد که از يک طرف همانند ملائک در اوج جذبه الهي و عشق و
عبادت به خدا باشد و در عين حال موانعي پيش روي او براي برگرداندن
وي از مسير عشق و عبادت قرار داشته باشد. اين موجود انسان است. او
خدا و عظمتش را بي واسطه مي بيند و از سوي ديگر گرچه فطرت الهي او
همواره در درونش وي را به سوي خوبيها و پاکيها دعوت مي کند ولي
اميال حيواني و شهواني او قدرت فراواني دارند. وي اين گونه خلق شده
که از يک سو با خواستهها و تمايلات شهواني و حيواني رو به رو است
واز سوي ديگر فطرت الهي اش و راهنماييهاي پيامبران او را به سوي
خوبيها فرا مي خواند. او در عرصههاي مختلف زندگي مي تواند با
ايمان به خداوند و محبّت او، بر سر دوراهيها عشق به خدا را انتخاب
کند و مظاهر فريبنده دنيا را رها سازد. چنين صحنه هايي از محبّت و
عشق انسان نظير يوسف که در اوج جواني و زيبايي در سختترين صحنه
آزمايش خدا را رها نکرد، براي هر کسي در طول زندگي پيدا مي شود.
همواره چنين صحنههايي در طول تاريخ حيات بشري تکرار مي شود.
اگر خداوند زمينه پديد آمدن چنين صحنههاي زيبايي از تجلّي محبّت و عشق
مخلوقات خويش را که با اختيار کامل به سوي او مي آيند فراهم نمي
کرد باز جهان کاملترين و زيباترين بود؟ آيا در علم و قدرت و فيض و
"جود" مطلق خداوند که اقتضاي آفرينش بهترين و زيباترين صورت آفرينش
را دارد، ترديد نمي بود؟ آيا جاي اين سؤال از خدا باقي نمي ماند که
قدرت و علم و فيض تو مطلق بود، پس چرا زيباترين جهان را خلق
نکردي؟! پس از خدا، خلقتي چنين لازم و ضروري است وگرنه خداوند
نيازي به آزمون و عبادت انسانها ندارد. اگر در آيات قرآن آزمايش و
عبادت به عنوان علّت آفرينش انسان شناخته شده و کمال انسان هدف
نهايي شمرده شده، اين خصوصيّات و فوائد متوجه انسان است و نيازي را
از خدا بر طرف نمي کند زيرا اصولاً ذات الهي بي نياز مطلق است.
پي نوشتها:
1. ص (38) آيه 27.
2. الملک (67) آيه 2.
3. الذاريات (51) آيه 56.
|