پاسخ :
الف) به نظر مشهور فقها و به فتواي امام نيز اگر در ضمن عقد نکاح شرط شود
که زن اجازه خروج از منزل را داشته باشد و نيازمند اذن و اجازه
شوهر نباشد و يا اين که عقد مبني بر اجازه خروج زن از منزل انجام
شده باشد (مانند اين که زن اشتغال به کار در خارج از منزل داشته و
شوهر هم ميدانسته و مخالفت نکرده و عقد ازدواج هم در همين اوضاع و
احوال و با علم و آگاهي و توافق ضمني و يا صريح انجام بگيرد؛ در
اين دو صورت (شرط ضمن عقد و عقد مبني براي جواز خروج زن) نيازمند
اذن شوهر نيست و او نميتواند از خروج زن ممانعت کند؛ مگر اين که
مفسدهاي در بين باشد که در اين صورت از باب ديگري و به خاطر حکم
ديگري شوهر ميتواند جلوگيري کند. همچنين اگر مردي حقوق اقتصادي زن
را تأمين نکند و زن مجبور شود که براي تأمين مخارج خود کار کند،
خروج او از منزل براي کار جايز است. همچنين است خروج زن براي هر
امر لازم و واجب عقلي و شرعي، بنابراين نياز به اجازه شوهر در
صورتي است که هيچ ضرورت عقلي و شرعي در کار نباشد و اين حکم خود
داراي فلسفههاي متعددي ميباشد از جمله اين که: زندگي خانوادگي
اقتضائاتي دارند (از قبيل لزوم انضباط و نظم و کنترل صحيح و نيز
تفاهم و علاقه و محبت و صميميت بين زن و شوهر و رعايت علايق و
عواطف و احترام به يکديگر) و چه بسا خروج زن بدون رضايت شوهر از
منزل مفاسدي داشته باشد و مشکلاتي ايجاد نمايد و يا حقي از شوهر
ضايع شود و به استمرار و بقاي زندگي خانوادگي آسيب رساند. ازاينرو
براي جلوگيري از اين گونه آسيبها به زندگي مشترک، چنين حکمي قرار
داده شده است و روشن است که اين حکم به معناي مردسالاري نيست، زيرا
اولاً مردسالاري واژهاي ابهامآميز است و به انحاي گوناگون قابل
تصوير ميباشد. ثانيا از نظر اسلام، خود مرد نيز اجازه ندارد به ميل
و هوي و هوس و تمايلات خودش زندگي کند تا چه رسد به اين که زن و
فرزند تابع محض و بيچون و چراي او باشند؛ بلکه نظام خانواده در
اسلام براساس حقوق و وظايف متقابل پايهريزي شده و در آن هم
مردسالاري و هم زنسالاري غلط است و آنچه صحيح است خداسالاري،
دينسالاري، عقلسالاري و قانونسالاري است. بنابراين به طور خلاصه
مردسالاري که به معناي تسلط بيچون و چراي مردان به زنان است، در
اسلام وجود ندارد. براساس نگرش اسلامي، هيچ انساني بر انسان ديگر
تسلط ندارد و آدميان ملک حقتعالي هستند و اگر حقوقي براي فردي
قرار داده شده باشد، به تناسب آن حقوق وظايفي نيز بر گردن او
گذاشته ميشود؛ يعني، حقوق، همراه با تکليف و مسؤوليت و حقوق متقابل
ميباشد.
در احکام شرعي نيز مشاهده ميشود که در قبال حقوقي که براي مرد قرار داده
شده، تکاليفي (مانند مهريه و نفقه) نيز بر گردن او گذاشته شده است.
گذشته از اين، حقوق مرد نيز محدود و مشروط است به اين که موجب عسر
و حرج و ضرر براي زن نباشد.
آري، اداره زندگي خانواده به عهده مرد است که بايد براساس عقل و شرع
خانواده را اداره کند؛ يعني، خانواده و زندگي خانواده نيز به ميل و
اختيار او واگذار نشده است و او در اداره خانواده نيز محدود و مقيد
به رعايت احکام شرع ميباشد، به علاوه ميدانيم که انسان چه زن و چه
مرد کامل خلق نشده است و هر کدام از زن و مرد نقايص و نارساييها و
نيازهاي خود را دارند. در زندگي مشترک نيز، با تفاهم و همدلي
ميتوانند همديگر راکامل نمايند و هر کدام در راه و مسير کمال و
تعالي و خروج از نقصان و ضعف و نارسايي، نيازمند ديگري است: «انتم
لباس لهن و هن لباس لکم» ، (بقره، آيه 187).
اميرالمؤمنين(ع) در پاسخ سؤال پيامبر اسلام(ص) که: «همسرت را چگونه
يافتي؟». فرمود: «نعم العون علي طاعة اللّه؛ خوب ياوري است بر
طاعت و بندگي خدا (و مسير کمال و تعالي و ترقي و شکوفايي انساني)»
، (بحارالانوار، ج 43، ص 117).
ب ) فرمايش زهراي مرضيه(س) (که بهترين چيز براي زن آن است که مرد بيگانه او
را نبيند و...) به معناي الزام و وجوب نيست؛ يعني، در عين حال که
خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعايت موازين و حدود
شرعي جايز است؛ اما براي زنان بهتر آن است که از اختلاط با مردان
اجتناب کنند. وجود مبارک فاطمه زهرا(س) نيز گرچه به ضرورت در صحنه
اجتماع و سياسيت حضور يافتند، اما بناي زندگي و روش ايشان در زندگي
به اختلاط با مردان نبوده است.
در نگاه اول به نظر ميرسد که اين گفتار بيشتر ناظر به جهات معنوي حيات زنان
باشد؛ اما تجربه بشري نشان ميدهد که اين مطلب درباره زندگي مادي و
معيشتي و اجتماعي و خانوادگي زنان نيز صادق است؛ زيرا امروزه در
دنياي غرب - که ساليان درازي است که اختلاط بين زن و مرد وجود دارد
و راهها و طرق گوناگون و متعدد و متنوع نيز براي ارتباط آزاد جنسي
و ارضاي شهوات موجود است - با اين همه، زنان به شدت تحت آزار و
استثمار جنسي مردان قرار دارند.
براي آگاهي بيشتر ر.ک: جامعهشناسي، آنتوني کيدنز، نشر ني.
پس در تجربه اجتماعي و تاريخي نيز ديده ميشود که آزادي ارتباط و اختلاط به
نفع بانوان نبوده است. برخي از انديشمندان نيز با مطالعه احکام
اسلام به اين نظر رسيدهاند ه اسلام نوعي حيات و زندگي در داخل
محيط خانواده و حمايت و تعالي زنان را در اين محيط خواهان است تا
زنان در چارچوب زندگي خانوادگي و در منزل به کمالات و رشد و برطرف
نمودن نيازها و شکوفايي انساني و تحقق وجودي و... نائل گردند.
تجربه بشري نيز نشان ميدهد که چنين زندگي و حياتي براي بانوان بهتر
است. از طرف ديگر، اسلام چنان چتر حمايتي در قوانين خود براي زن
ايجاد کرده که او هيچ گاه براي تأمين نيازمنديهاي خود، نيازمند
خروج از خانه نباشد و همواره مرد را موظف به تأمين او کرده است.
|