پاسخ به شبهات و سوالات پیرامون مسئله زن
 


   شبهه ( یا سوال ) : در حکومت پيامبر ( ص) وحضرت امير( ع) زنان فعاليت اجتماعي داشتند يا خير ؟ ب ) وآيا چهره آنان در برابر نامحرم پيدا بود يا نه وهمراه با زينت بود يا خير ؟
 

پاسخ  :

به آيات ورواياتي که مورد استناد استاد شهيد مطهري در پاسخ بخش اول سؤال مي باشد توجه مي کنيم :

استاد به نقل از صاحب وسائل مي فرمايند : (( از مجموع روايات استفاده مي شود که براي زنان رواست که براي مجالس عزا يا براي انجام حقوق مردم يا تشييع جنازه بيرون روند ودر اين مجامع شرکت کنند همچنانکه فاطمه ( وهمچنين زنان ائمه اطهار در مثل اين موارد شرکت مي کرده اند )) (1)

ودر ادامه استاد اشاره دارند که (( پيغمبر اکرم زنان را اجازه مي داد که به خاطر حاجتي که دارند بيرون روند وکار خويش را انجام دهند . سوده دختر زمعه ، همسر رسول خدا زني بلند بالا بود ، يک شب با اجازه رسول خدا از خانه به خاطر کاري بيرون آمد . با اينکه شب بود عمر بن خطاب سوده را به خاطر بلند بالاييش شناخت . عمر دراين جهت تعصب شديدي داشت وهمواره به پيامبر توصيه مي کرد اجازه ندهد زنانش بيرون روند،عمر با لحن خشني به سوده گفت تو خيال کردي که ما تورا نشناختيم خير شناختيم .پس از اين در بيرون آمدن خود دقت بيشتري بکن ،سوده از همانجا مراجعت کرد وماجرا را به عرض رسول خدا رساند در حالي که رسول خدا مشغول شام خوردن بود و استخواني در دستش بود .طولي نکشيد که حالت وحي برآنحضرت عارض شد، پس از بازگشت به حالت عادي فرمود : ((انه قد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن )) يعني اجازه داده شد به شما که اگر حاجتي داريد بيرون رويد ...

در سنن ابن ماجه(باب ماجاءفي البکاء علي الميت ) حديث شماره 1587 مي نويسد ((رسول خدا در تشييع جنازه اي شرکت کرد، زني از کسان متوفي شرکت کرده بود ، عمر بر آن زن نهيب زد ، رسول خدا فرمود : ولش کن اي عمر ! چشم گريان ،ودل داغدار وعهد قريب است)) (2)

در پاسخ بخش دوم سؤال نيز استادشهيد مطهري به آيات ورواياتي که متضمن پاسخ است استفاده مي نمايد ومي فرمايند: {در شأن نزول آيات شريفه ((قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم ...وليضربن بخمرهن علي جيوبهن )) (3) شيعه وسني روايت کرده اند : } ((روزي در هواي گرم مدينه زني جوان وزيبا در حالي که طبق معمول روسري خود را به پشت گردن انداخته ودور گردن وبناگوشش پيدا بود ، از کوچه عبور مي کرد ، مردي از اصحاب رسول خدا از طرف مقابل مي آمد آن منظره زيبا سخت نظر اورا جلب کرد وچنان غرق تماشا ي آن زيبا شد... ناگهان استخوان يا شيشه اي که از ديوار بيرون آمده بود به صورتش اصابت کرد .... وقتي بخود آمد که خون از سر وصورتش جاري شده بود با همين حال به حضور رسول اکرم رفت وماجرا را به عرض رساند اينجا بود که آيات مبارکه نازل شد .)) (4)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1)مساله حجاب ، ص 209و210 2) مساله حجاب ،ص 210و211و212 3) سوره نور ، آياات 30و31 4)مساله حجاب ، ص 137و138