پاسخ :
اسلام زن را در مقام انسانيت و کسب کمالات در رديف مرد قرار ميدهد و جنسي
را بر جنس ديگر برتر نميداند. در قرآن کمي و کاستي عقل زن مطرح
نيست و اين دو جنس در مدارج کمال که جز با خردورزي امکان ندارد
مساوياند. «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ
أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ يَدْخُلُونَ الْجَنََّْ؛ کساني
که کارهاي شايسته کنند - چه مرد باشند يا زن - در حالي که مؤمن
باشند، آنان داخل بهشت ميشوند.»{1}
براي تبيين روايتي که زنان را ناقص العقل دانسته است، مطالبي لازم به ذکر
ميباشد:
1. خلقت ناقص بخش عظيمي از مخلوقات پذيرفتني نيست زيرا خداوند جهان و
مخلوقات آن را در بهترين وضعيت و نيکوترين نظام خلق کرد؛
«الَّذِيأَحْسَنَ کُلَّ شَيٍْْ خَلَقَهُ؛ خداي که هر چيزي را در بين بهترين
وضعيت آفريد.»{2}
بنابراين در خلقت نيمي از انسان که زنان باشند نقصي بکار برده نشده است ،
بلکه بشر در بهترين اندازه خلق گرديد و نميتوان پذيرفت که خدا نيمي
از آدميان را با خلقت ناقص يا عقل ناقص آفريده است. بلکه خلقت آنان
به گونهاي است که نقش مکملي داشته و هريک ديگري کامل ميگرداند/
2. ضمن تاکيد بر نيکويي خلقت زن و مرد، تفاوتهايي نيز در ميان اين دو وجود
دارد که چنين امري کاملا حکيمانه و طبيعي است ؛ مثلا:
الف. رشد استخوان بندي، رويش دندانها و غدد تناسلي دختران از پسران سريعتر
است.{3}
ب. قدرت بدني و توان کاري مردان براي انجام کارهاي سخت و توان فرسا بيشتر
از زنان است /
ج. بعد عاطفي و احساسي در زنان نيرومندتر است و قوت و شکوفايي عواطف در زن
نقص نيست، بلکه ضرورت است چون محور تربيت، خانواده و فرزندداري زن
ميباشد. از اين رو طبيعي است که به مسايل عقلي و حسابگرايانه گرايش
کمتري داشته باشند و آن را به مردان بسپارند. به عبارتي وجود عواطف
و غلبه احساسات در زنان يک نوع ارزشمندي براي زنان است که مردان از
آن کم بهره دارند، زنان با اين عطيه الهي بخوبي توان ايفاي نقش
همسري و مادري را خواهند داشت. خانم کليودالسون به عنوان يک
روانشناس، نتيجه تحقيقاتش را درباره عوامل رواني زن و مرد چنين
بيان ميدارد:
«خانمها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند. بسيار ديده شده که خانمها
از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابري ميکنند بلکه گاهي در اين زمينه
از آنها برتر هستند. نقطه ضعف خانمها فقط احساسات شديد آنها
است. مردان هميشه عمليتر فکر ميکنند، بهتر قضاوت ميکنند، سازمان
دهنده بهتري هستند و بهتر هدايت ميکنند. پس برتري روحي مردان بر
زنان چيزي است که طراح آن طبيعت است... خانمها به علت اين که
حساستر از آقايان هستند بايد اين حقيقت را قبول کنند که به نظارت
آقايان بر زندگي شان احتياج دارند.»{4}
3. برخي تاکيد دارند که منظور از «نقصان، نقصان ارزشي نيست»{5}، و امام
اشاره به عقل وجود زن نکرده است، بلکه عقل تصميمگيري آنان را مورد
خطاب قرار داده است که بي شک وجود چنين خرد حسابگر در مرد شايستگي
او را براي اداره خانواد محرز کرده است/
4. نگاه تاريخي به زمان سخن اميرمؤمنان7 در باره زنان{6} که پس از پيکار
جمل صورت پذيرفت، گواه اين مدعاست که امام نقص را در خرد اجتماعي و
عقل حسابگر دنيوي زنان دانسته است؛ چنانکه ميدانيد رشک نهفته عايشه
بر علي(ع) ، با بهانه انتقام از خون عثمان - که خود دشمن سرسختاش
بود - بدانجا انجاميد که جنگي با پيشاهنگي عايشه برپا شد، بيشک اگر
عايشه خرد اجتماعي تامي داشت و مقهور عاطفه نميگشت، خونها ريخته
نميشد و زيانهاي بسياري پيش نميآمد/
5. برخي مدعياند که ناقص العقل ناميدن زنان در نهج البلاغه، ممکن است به
بيفرهنگيهاي متداول و ناهجناريهاي جاري در زنان آن عصر و ساير زنان
اشاره داشته باشد{7}/
6. روايات متعددي وجود دارد که امام نقص عقل را به انسانها ديگر نيز نسبت
داده است ؛ امام علي(ع) ميفرمايد :
«اعجاب المر بنفسه دليل علي ضعف عقله؛ خودبيني شخصي، نشانه ضعف (نقصان) خرد
اوست.»{8}
7. نقد امام انحصار به زنان ندارد، رواياتي از حضرت وجود دارد که به نقد و
شماتت مردان اختصاص يافته است. از جمله ياران بيوفا و عهد شکن خود
را چنين نقد ميکند:
«اي نه مردان به صورت مرد، اي کم خردان ناز پرورد! کاش شما را نديده بودم و
نميشناختم که به خدا، پايان اين آشنايي ندامت بود و دستاورد آن
اندوه و حسرت. خدايتان بميراناد که دلم از دست شما پر خون است و
سينهام مالامال خشم شما مردم دون، که پياپي جرعه اندوه به کامم
ميريزيد..»{9}
[1].سوره نسأ، آيه 124/
[2].سوره سجده، آيه 7.
[3].روانشناسي اختلافي، هانري پيرن و موريسدوبس، ص 202/
[4].نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، ص 183 و 184/
[5].شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 11، ص 29/
[6].نهج البلاغه، خطبه 80/
[7].کتاب نقد، شماره 12، ص 8 و 9/
[8].الحياْ، محمد رضا حکيمي، ج 1، ص 180/
[9].نهج البلاغه، خطبه 27/
|