پاسخ به شبهات و سوالات پیرامون مسئله زن
 


   شبهه ( یا سوال ) : آيا روايات نقل شده از علي(ع) در مذمت زنان و کاستي عقل آنان از مردان صحت دارد؟ چگونه با آيات و روايات ديگر قابل جمع است؟
 

پاسخ  :

در رابطه با خطبه 8 نهج البلاغه «ان النساء نواقص العقول، نواقص الايمان، نواقص الحظوظ ...» که پس از فراغ از جنگ جمل بيان شده، توجه به چند نکته ضروري است:

اولاً: اين روايت به فرض صدور هرگز در مقام تحقير و پايين آوردن مقام و حيثيت زن و منافي تساوي زن و مرد در کمالات انساني نيست. آنچه با دقت و ژرف‏کاوي در متن روايت به دست ميآيد نفي تشابه (Similarity) آن دو در همه زمينه‏ها است. توضيح آن که از ديدگاه اسلام زن و مرد هر دو در گوهر شريف انسانيت همتا و داراي مراتب کمالي واحدي هستند. در عين حال نظام زيباي آفرينش هر يک از اين دو را با ابزارهاي ويژه‏اي مجهز ساخته و به تناسب آن رسالت و مسؤوليت خاصي نيز بر دوش هر کدام نهاده است. تجهيز هر يک از دو صنف فوق به گونه‏اي است که از ترکيبشان شرايط و بستر

مطبوع و دلپذيري براي ايجاد خانواده و کانوني فعال و پر مهر و صفا پديد ميآيد. هر يک در کنار ديگري ميتواند آرامش، سکون و شرايط استکمال را بيابد. هم‏چنين زمينه مناسبي براي رشد و تربيت سالم فرزند به وجود ميآيد. در اين تقسيم طبيعي آنچه معمولاً در مرد ظهور و بروز بيشتري دارد، قدرت و توانايي بيشتر براي انجام کارهاي سخت و طاقت فرسا و نيز زيرکي و حسابگري در اموري است که به تيزبيني و کياست نيازمند است و آنچه در زن نمود و پيدايي بيشتر دارد؛ لطافت، زيبايي، مهر، عاطفه، شور و احساس قلبي است. اين نکته اولاً به معناي بيخردي زن يا بيعاطفگي مرد نيست و ثانيا به معناي آن نيست که هر زني کم‏انديش‏تر از هر مردي و هر مردي کم عاطفه‏تر از هر زني است؛ بلکه ميتوان گفت که به طور متوسط وجه غالب کنش‏هاي مرد، رفتارهاي حسابگرانه، و وجه غالب کنش‏هاي زن کردارهاي مهر انگيز و عاطفي است.

ثانيا: اين دو گونه حرکت هر يک در جاي خود بسيار ضروري است و اين تقسيم تکويني به هيچ روي نشانگر برتري مرد بر زن و فرومايگي زن نيست؛ بلکه هر يک جلوه‏اي خاص از اسماي حسناي الهي است. به قول سعدي:

جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چيزش به جاي خويش نيکوست

ثالثا : عقل بر دو قسم است:

1- عقلي که معيار کمال و قرب الهي است: «العقل ماعبد به الرحمان واکتسب به الجنان» اين عقل همان «عقال» و زانوبند هواها و اميال نفساني است. در چنين عقلي مرد بر زن فزوني ندارد.

2- عقل حسابگر، ابزاري و اينتسترومنتال (Instrumental Reason) که کاربرد آن بيشتر در تنظيم معاش و سياسات است. در اين زمينه هر چند به طور معمول مرد از زن پيشي ميگيرد؛ ولي اين معيار کمال نيست و چنان که گفته شد نوعي تقسيم کار طبيعي و تکويني است و در مقابل آن زن نيز از مهر و عاطفه افزون‏تري برخوردار است.

از توضيح ياد شده روشن ميشود که تعبير امير مؤمنان(ع) تحقير کننده زن نيست؛ بلکه هشدار به کساني است که در هر مسأله‏اي انتظار حرکتي مردگونه از زنان دارند. سخن آن حضرت در واقع تفطن و توجه دادن به اين نکته است که زن موجودي سراپا شور و احساس و عاطفه است و در برخورد با او نبايد انتظار حسابگريهاي مردانه را داشت؛ بلکه بايد دقيقا روان‏شناسي او را به دست آورد و به تناسب آن با وي روبه‏رو شد.

تعبير «نواقص الايمان» نيز با تبييني که با اشاره به ترک عباداتي چون نماز و روزه در ايام عادت در بر دارد، بيانگر تذکر مهمي به زنان است.

اين فراز در واقع مشتمل بر نوعي مقايسه فقهي بين کسي است که در چنين ايامي به حکم الهي ترک عبادت ميکند و کسي که از عادت خارج است و به حکم الهي عبادات واجب را انجام ميدهد. در اين جا هر دو به حکم الهي عمل ميکنند و احکام شرعي مربوط به هر کدام نيز مبتني بر مصالح و مفاسد نفس‏الامري و مقتضيات تکويني خاصي است که دست ما از آنها کوتاه است و علم ما به آنها راه ندارد؛ ليکن در هر صورت اين مسأله را به عنوان يک واقعيت وجداني و انکار ناپذير بايد پذيرفت که تأثير هر يک از اين دو عمل ـ که هر دو هم اطاعت از فرمان پروردگار است ـ بر نفس انسان متفاوت است. به عنوان مثال کسي که در ماه مبارک رمضان در سفر است و به حکم الهي روزه ميخورد هرگز نورانيت و معنويتي را که در شرايط ديگر؛ يعني، موقعي که در حضر است و به فرمان خدا روزه ميگيرد، احساس نميکند و از نظر قوت ايماني و ظهور جلوه‏هاي زيبا و نوراني آن در وضعيت فروتري قرار ميگيرد.

بنابراين آنچه حضرت در اين فراز فرموده‏اند بيان يک حالت طبيعي است.

ثانيا : شارع مقدس در حد امکان راه‏هاي ديگري براي نقص خلأ ياد شده وضع نموده است؛ چنان که در رساله‏هاي عمليه آمده است که مستحب است زن در مواقع نماز وضو بگيرد و در محل عبادت رو به قبله بنشيند و به ياد خدا باشد؛ ليکن چون غالب زنان از اين کار دوري ميکنند، سخن امير مؤمنان نسبت به آنها به گونه‏اي که بيان شد صدق ميکند.

تعبير «نواقص الحظوظ» بيان يک مسأله حقوقي است و با کاوش دقيق روشن ميشود که اگر سهم و بهره مالي زن در برخي اَشکال آن کمتر از مرد است، کاستي آن به شکل ديگري جبران شده است. لذا اين سخن نيز چون فرازهاي ياد شده، بيانگر «ناهمانندي» (Dissimilarity) و تفاوت‏هاي شکلي (Formal) است، نه «عدم تساوي» (unequality).

توجه به ساختار کلي اقتصادي خانواده نشان ميدهد که اسلام بار مالي خانواده را تماما بر عهده مرد نهاده و تأمين نيازهاي اقتصادي زن را اعم از تهيه مسکن، خوراک و پوشاک وظيفه مرد دانسته است. هم‏چنين حقوق ديگري براي زن مانند مهريه قرار داده است. بنابراين اگر زن نصف مرد ارث ميبرد، ميتواند همه آن را براي خود محفوظ بدارد و هرگونه دوست دارد خرج يا ذخيره نمايد و مرد کوچکترين حقي بر دارايي زن ندارد؛ ليکن مرد بايد نيازهاي زن را تأمين کند و بخش عظيمي از آنچه را که به عنوان

سهم‏الارث يا اشکال ديگر به چنگ ميآورد بايد براي زن خرج نمايد.

از آن چه گذشت به خوبي آشکار مي شود که يک نوع «ناهمانندي» ميان ويژگي هاي زن و مرد وجود دارد و کساني که اين واقعيت را ناديده مي گيرند و شعار «همانندي» حقوق زن و مرد را سر مي دهند چند گروهند:

- گروهي به خاطر ظلم مردسالاري از احقاق حقوق زنان در عرصه هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي سخن گفته اند.

- گروهي با نگاه اقتصاد برنامه هاي مشارکت زنان را در رونق اقتصادي کشور مطرح کردند.

- گروهي در جهت منافع اقتصادي و سود جويي هاي شخصي و جنسي نگاهي ابزاري به زن داشتند.

آن چه از مشابه انگاري زن و مرد [فمينيسم] مورد اعتراض است. سوء استفاده از نيروي کار زنان به عنوان نيروهاي ارزان قيمت و سوء استفاده از زيبايي هاي آنان در تبليغات کالاها و به کارگيري زنان در جايگاه هاي نامناسب با لطافت هاي روحي و جسمي آنان است.

در صورتي که با رعايت قوانين و احکام اسلامي ضايعه هاي فوق اتفاق نمي افتد بلکه هنجارهاي اجتماعي نهادينه مي شود و از بحران اشتغال و بي بند و باري و... جلوگيري مي شود.

بايد دانست تفاوت ظاهري و جسمي زن و مرد، نشان از آن دارد که هر دو به اضافه همديگر و با تقسيم کار ميان يکديگر بايد در رشد و توسعه نهاد خانواده و نهاد جامعه همياري کنند و همان گونه که در نظام خانواده برخي فعاليت هاي زن و مرد اختصاصي و برخي مشترک مي باشد در نظام اجتماعي نيز با توجه به ويژگي هاي جسمي و روحي زن و مرد برخي عرصه ها اختصاصي است و برخي کارها به طور مشترک نيز قابل انجام است. يکسان سازي کارها و انتظارات از زن و مرد، مخالف نظام تکوين و جدا از واقعيت است و بحران ها و ناهنجاري هايي را به دنبال دارد. بنا بر آنچه گفته شد «ناهمانندي» زن و مرد انکار ناپذير است و انتظار حرکت مردانه از زنان، ظلم به زنان و جامعه و نسل آينده است. از اين رو در اسلام احکام و قوانين ويژه اي و گاهي متفاوتي براي زن و مرد و يا پدر و مادر تعيين شده است.

آن چه مهم است توجه به نکات ذيل است:

1- تفاوت هاي زن و مرد مربوط به امور جسمي و اجرايي است اما از جهت گوهر انساني داراي يک حقيقت واحد هستند «خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها پروردگارتان که شما را از نفس واحدي آفريد و جفتش را [نيز] از آن [نفس واحد که در آدم(ع) دميده شد] آفريد (سوره نساء، آيه 1)

2- اگر چه زن و مرد از نظر جسمي و امکانات اجرايي متفاوت مي باشند اما از هر کدام به تناسب موقعيت خودش مسؤوليت خواسته مي شود و پاداش داده مي شود. چنان که «اسماء دختر يزيد انصاري» به نمايندگي از زنان نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: فدايت شوم مي دانم که هيچ زني در شرق و غرب عالم نيست که سخن مرا بشنود مگر اين که با من هم رأي خواهد بود. خداوند تو را به حق سوي مردان و زنان فرستاد و ماهم به تو و خدايي که تو را فرستاده است ايمان آورديم. ما طايفه زنان محدود و محصور هستيم و اساس خانه هاي شما مي باشيم و خواهش هاي شما را برمي آوريم و فرزندان شما را حامله مي شويم اما شما مردها بر ما برتري هايي داريد. مثلا نماز جمعه و جماعت مي خوانيد، به عيادت بيماران مي رويد، تشييع جنازه مي کنيد و پياپي به زيارت حج مي رويد و بالاتر از همه اينها، جهاد در راه خداست. هرگاه مردي از شما براي حج يا عمره يا جهاد از خانه بيرو مي رود، ما اموال شما را حفظ مي کنيم و پارچه هاي لباسهايتان را مي بافيم و فرزندانتان را تربيت مي کنيم. پس اي رسول خدا، آيا در اجر و ثواب شريک شما نيستيم؟

پيامبر(ص) کاملا رو به اصحاب خود کرد و فرمود: آيا تا به حال شنيده ايد که زني در پرسش از امور دين خود به اين خوبي سخن بگويد؟ عرض کردند: اي رسول خدا، گمان نمي کرديم که زني تا بدين پايه برسد!

سپس پيامبر(ص) رو به اسماء کرد و فرمود: اي زن، برگرد و به زناني که تو را به نمايندگي فرستاده اند اعلام کن که نيکو شوهرداري هر يک از شما زنان و جلب رضايت مردش و پيروي کردن از نظر موافق او (در کاري) با همه اين اعمال (که براي مردان نام بردي) برابري مي کند. اسماء در حالي که از شادي تهليل (لا اله الا الله) و تکبير مي گفت، برگشت.(الدر المنثور، ج 2، ص 518 - ميزان الحکمه، ح 3655 ، ج 11، ص 5489)