پاسخ به شبهات و سوالات پیرامون مسئله زن
 


   شبهه ( یا سوال ) : چرا زنها باید حتما از شوهر خود اجازه بگیرند که از خانه خود بیرون بروند مگر زندگی و شریک زندگی مانند دو دوست و یاور همدیگر نیستند پس چرا باید شبیه رییس و خدمتکار با هم رفتار کنند؟
 

پاسخ  :

الف) به نظر مشهور فقها و به فتواي امام نيز اگر در ضمن عقد نكاح شرط شود كه زن اجازه خروج از منزل را داشته باشد و نيازمند اذن و اجازه شوهر نباشد و يا اين كه عقد مبني بر اجازه خروج زن از منزل انجام شده باشد (مانند اين كه زن اشتغال به كار در خارج از منزل داشته و شوهر هم مي‏دانسته و مخالفت نكرده و عقد ازدواج هم در همين اوضاع و احوال و با علم و آگاهي و توافق ضمني و يا صريح انجام بگيرد؛ در اين دو صورت (شرط ضمن عقد و عقد مبني براي جواز خروج زن) نيازمند اذن شوهر نيست و او نمي‏تواند از خروج زن ممانعت كند؛ مگر اين كه مفسده‏اي در بين باشد كه در اين صورت از باب ديگري و به خاطر حكم ديگري شوهر مي‏تواند جلوگيري كند. هم‏چنين اگر مردي حقوق اقتصادي زن را تأمين نكند و زن مجبور شود كه براي تأمين مخارج خود كار كند، خروج او از منزل براي كار جايز است. هم‏چنين است خروج زن براي هر امر لازم و واجب عقلي و شرعي، بنابراين نياز به اجازه شوهر در صورتي است كه هيچ ضرورت عقلي و شرعي در كار نباشد و اين حكم خود داراي فلسفه‏هاي متعددي مي‏باشد از جمله اين كه: زندگي خانوادگي اقتضائاتي دارند (از قبيل لزوم انضباط و نظم و كنترل صحيح و نيز تفاهم و علاقه و محبت و صميميت بين زن و شوهر و رعايت علايق و عواطف و احترام به يكديگر) و چه بسا خروج زن بدون رضايت شوهر از منزل مفاسدي داشته باشد و مشكلاتي ايجاد نمايد و يا حقي از شوهر ضايع شود و به استمرار و بقاي زندگي خانوادگي آسيب رساند. ازاين‏رو براي جلوگيري از اين گونه آسيب‏ها به زندگي مشترك، چنين حكمي قرار داده شده است و روشن است كه اين حكم به معناي مردسالاري نيست، زيرا اولاً مردسالاري واژه‏اي ابهام‏آميز است و به انحاي گوناگون قابل تصوير مي‏باشد. ثانيا از نظر اسلام، خود مرد نيز اجازه ندارد به ميل و هوي و هوس و تمايلات خودش زندگي كند تا چه رسد به اين كه زن و فرزند تابع محض و بي‏چون و چراي او باشند؛ بلكه نظام خانواده در اسلام براساس حقوق و وظايف متقابل پايه‏ريزي شده و در آن هم مردسالاري و هم زن‏سالاري غلط است و آنچه صحيح است خداسالاري، دين‏سالاري، عقل‏سالاري و قانون‏سالاري است. بنابراين به طور خلاصه مردسالاري كه به معناي تسلط بي‏چون و چراي مردان به زنان است، در اسلام وجود ندارد. براساس نگرش اسلامي، هيچ انساني بر انسان ديگر تسلط ندارد و آدميان ملك حق‏تعالي هستند و اگر حقوقي براي فردي قرار داده شده باشد، به تناسب آن حقوق وظايفي نيز بر گردن او گذاشته مي‏شود؛ يعني، حقوق، همراه با تكليف و مسؤوليت و حقوق متقابل مي‏باشد.
در احكام شرعي نيز مشاهده مي‏شود كه در قبال حقوقي كه براي مرد قرار داده شده، تكاليفي (مانند مهريه و نفقه) نيز بر گردن او گذاشته شده است. گذشته از اين، حقوق مرد نيز محدود و مشروط است به اين كه موجب عسر و حرج و ضرر براي زن نباشد.
آري، اداره زندگي خانواده به عهده مرد است كه بايد براساس عقل و شرع خانواده را اداره كند؛ يعني، خانواده و زندگي خانواده نيز به ميل و اختيار او واگذار نشده است و او در اداره خانواده نيز محدود و مقيد به رعايت احكام شرع مي‏باشد، به علاوه مي‏دانيم كه انسان چه زن و چه مرد كامل خلق نشده است و هر كدام از زن و مرد نقايص و نارسايي‏ها و نيازهاي خود را دارند. در زندگي مشترك نيز، با تفاهم و همدلي مي‏توانند همديگر راكامل نمايند و هر كدام در راه و مسير كمال و تعالي و خروج از نقصان و ضعف و
نارسايي، نيازمند ديگري است: «انتم لباس لهن و هن لباس لكم»، (بقره، آيه 187).
اميرالمؤمنين(ع) در پاسخ سؤال پيامبر اسلام(ص) كه: «همسرت را چگونه يافتي؟». فرمود: «نعم العون علي طاعة اللّه‏؛ خوب ياوري است بر طاعت و بندگي خدا (و مسير كمال و تعالي و ترقي و شكوفايي انساني)»، (بحارالانوار، ج 43، ص 117).
ب ) فرمايش زهراي مرضيه(س) (كه بهترين چيز براي زن آن است كه مرد بيگانه او را نبيند و...) به معناي الزام و وجوب نيست؛ يعني، در عين حال كه خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعايت موازين و حدود شرعي جايز است؛ اما براي زنان بهتر آن است كه از اختلاط با مردان اجتناب كنند. وجود مبارك فاطمه زهرا(س) نيز گرچه به ضرورت در صحنه اجتماع و سياسيت حضور يافتند، اما بناي زندگي و روش ايشان در زندگي به اختلاط با مردان نبوده است.
در نگاه اول به نظر مي‏رسد كه اين گفتار بيشتر ناظر به جهات معنوي حيات زنان باشد؛ اما تجربه بشري نشان مي‏دهد كه اين مطلب درباره زندگي مادي و معيشتي و اجتماعي و خانوادگي زنان نيز صادق است؛ زيرا امروزه در دنياي غرب - كه ساليان درازي است كه اختلاط بين زن و مرد وجود دارد و راه‏ها و طرق گوناگون و متعدد و متنوع نيز براي ارتباط آزاد جنسي و ارضاي شهوات موجود است - با اين همه، زنان به شدت تحت آزار و استثمار جنسي مردان قرار دارند.
براي آگاهي بيشتر ر.ك: جامعه‏شناسي، آنتوني كيدنز، نشر ني.
پس در تجربه اجتماعي و تاريخي نيز ديده مي‏شود كه آزادي ارتباط و اختلاط به نفع بانوان نبوده است. برخي از انديشمندان نيز با مطالعه احكام اسلام به اين نظر رسيده‏اند ه اسلام نوعي حيات و زندگي در داخل محيط خانواده و حمايت و تعالي زنان را در اين محيط خواهان است تا زنان در چارچوب زندگي خانوادگي و در منزل به كمالات و رشد و برطرف نمودن نيازها و شكوفايي انساني و تحقق وجودي و... نائل گردند. تجربه بشري نيز نشان مي‏دهد كه چنين زندگي و حياتي براي بانوان بهتر است. از طرف ديگر، اسلام چنان چتر حمايتي در قوانين خود براي زن ايجاد كرده كه او هيچ گاه براي تأمين نيازمندي‏هاي خود، نيازمند خروج از خانه نباشد و همواره مرد را موظف به تأمين او كرده است.