پاسخ به شبهات و سوالات پیرامون مسئله زن
 


   شبهه ( یا سوال ) :  چرا مرد ها می توانند چند همسر انتخاب کنند اما زنها نمی توانند  ؟
 

پاسخ  :

اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. با بررسی وضع محیط¬های مختلف قبل از اسلام به این نتیجه می‏رسیم که تعدد زوجات به طور نامحدود، امر عادی بوده و قبل از اسلام جریان داشته؛ تعدد زوجات از ابتکارات اسلام نیست، بلکه دین آن را در چارچوب ضرورت‏های زندگی انسان محدود ساخته و برای آن قید و شرایط سنگین قرار داده است.
قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشراست، نه احساسات، زیرا ممکن است هر زنی از آمدن رقیب در زندگی ناراحت بشود، ولی وقتی مصلحت تمام جامعه در نظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاریم، فلسفه تعدد زوجات روشن می‏شود. هیچ کس نمی‏تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آن‏ها تشکیل می‏دهند.
نیز نمی‏توان انکار کرد که بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است، زیرا زنان در سن معینی، آمادگی جنسی خود را از دست می‏دهند، در حالی که در مردان چنین نیست.
هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
از همه گذشته زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست می‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.
با در نظر گرفتن این واقعیت‏ها در این گونه موارد (که تعادل میان مرد و زن به هم می‏خورد) ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم.
أ) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعی باید مورد مطالعه قرار داد. آن‏ها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان می‏کنند، کسانی هستند که یک مسئله سه زاویه‏ای را تنها از یک زاویه نگاه می‏کنند، زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می‏گیرند، نه تأمین دارند و نه آینده‏ای. چنان که شخصیت آن‏ها پایمال شده است. این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان برکنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بیرون برد.
در پایان چند نکته را ذکر می‏کنیم:
1 - جواز تعدد زوجات با این که در بعضی موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می‏شود، اما شرایط آن با گذشته تفاوت بسیار کرده است، زیرا زندگی درگذشته، یک شکل ساده داشت و رعایت عدالت بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمی‏آمد، ولی در زمان ما باید کسانی که می‏خواهند از این قانون استفاده کنند، مراقب عدالت همه جانبه باشند. اگر قدرت بر این کار دارند، چنین اقدامی بنمایند.
اساساً اقدام به این کار از روی هوی و هوس نباید باشد.
2 - تمایل پاره‏ای از مردان را به تعدد همسر نمی‏توان انکار کرد. این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد، مورد تأیید نیست، اما گاه عقیم بودن زن و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقی می‏کند، یا گاهی بر اثر تمایلات شدید جنسی و عدم توانایی همسر اول برای برآوردن خواسته غریزی، مرد خود را ناچار به ازدواج دوم می‏بیند. حتی اگر از طریق مشروع انجام نشود، از طریق نامشروع اقدام می‏کند. در این گونه موارد نمی‏توان منطقی بودن خواسته مرد را انکار کرد.(1)
گاهی مسئله تعدد زوجات در یک خانه موجب کینه و دشمنی می‌شود اما این اشکال بر افراد وارد است که دشمنی می‌ورزند، نه بر اسلام و تعالیمش، زیرا دین قانون تعدد زوجات را به طور وجوبی وضع نکرده است. در واقع تعدد زوجات در اسلام یک قاعده نیست، بلکه یک استثنا است و تنها حکم به جواز داده شده، نه الزام، چنان که برای آن شرطی گذاشته شده و آن اطمینان مرد به این است که می‏تواند میان زنان به عدالت عمل کند.(2)
اما سؤال از این که چرا اسلام این حق را نسبت به زنان قائل نشده و چرا اسلام چند شوهری را اجازه نداده، زیرا در این نوع زناشویی رابطه پدر با فرزند عملاً نا مشخص است، هم چنان که در کمونیسم (اشتراک) جنسی رابطه پدر با فرزندان نامشخص است. و معلوم نمی‌شود که فرزند متعلق به کدام پدر است.
همان طور که کمونیسم نتوانست برای خود جا باز کند، چند شوهری نیز نتوانست مورد پذیرش باشد، زیرا زندگی خانوادگی و ایجاد آشیانه برای نسل آینده و ارتباط قطعی میان نسل گذشته و آینده، خواسته غریزه و طبیعت بشر است. چند شوهری نه تنها با طبیعت انحصار طلبی و فرزند دوستی مرد نا موافق است، که با طبیعت زن نیز مخالفت دارد. تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است که زن بیش از مرد خواهان تک همسری است.(3)
از جهت دیگر زن از مرد فقط عاملی برای ارضای غریزه جنسی خود نمی‌خواهد که گفته شود هرچه بیشتر، برای زن بهتر. زن از مرد موجودی می‌خواهد که قلب او را در اختیار داشته باشد ؛ حامی و مدافع او باشد؛ برای او فداکاری نماید و غمخوار او باشد.
زن در چند شوهری هرگز نمی‌توانسته حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاری یک مرد را نسبت به خود جلب کند، از این رو چند شوهری نظیر روسپی گری همواره مورد تنفر زن بوده است. چند شوهر داشتن نه با تمایلات و خواسته‌های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته‌ها و گرایش‌های زنان.(4) علاوه بر این، یکی دیگر از مشکلاتی که در صورت چند همسری برای زنان ذکر شده، مشخص نبودن پدر برای فرزند می‌باشد.
مسئله تعلق فرزند و معین شدن پدر فرزند، اگر چه تحقیقات امروزی و آزمایش‌های پزشکی آن را مشخص می‌کند، اما از نظر روانی همچنان مسئله حل نشدنی است؛ زیرا اولاً: همان گونه که دانشمندان می‌گویند: نتایج آزمایش¬های تجربی صد در صد نیست و احتمال خطای اشتباه انسانی یا... وجود دارد.
دوم: مسئله اقناع روحی و روانی پدر و مادر و فرزند چیزی نیست که با آزمایش قابل حل باشد. فرزند می‌خواهد اطمینان قلبی و درونی یابد که پدر و مادر او واقعی هستند و همین طور پدر و مادر. تا زمانی که اقناع و اطمینان قلبی و درونی صورت نگیرد، به همان نسبت رابطه و پیوند عاطفی بین پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود. مطمئناً در صورت تعدد شوهر برای زن، این اطمینان و رابطه عاطفی حاصل نمی‌شود.
پی‏نوشت‏ها:
1. تفسیر نمونه، ج‏3، ص 256 - 260؛ مجموعه آثار، مطهری، ج‏19، ص 357 - 361.
2. المیزان، ج‏4، ص 319.
3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص 302.
4. همان، ص 311.